بازار؛ گروه بین الملل: «قاهره ریویو» در تحلیلی به قلم عبدالرسول دیوسالار و هشام غانم به بررسی دلایل بهبود روابط ایران و عربستان پرداخته که خلاصه ای از آن در ادامه آمده است.
در بیانیه ای در ۱۰ مارس، هفت سال پس از قطع روابط دیپلماتیک عربستان سعودی با ایران، دو قدرت منطقه ای برای احیا و از سرگیری روابط به توافق رسیدند.
این مذاکرات برای حصول توافق در دو سال گذشته با میانجیگری دولت هایی چون عراق، عمان و اخیراً چین، با فراز و نشیب هایی همراه بود که ادامه یافت، سرانجام با موفقیت به پایان رسید و اراده سیاسی متقابل را از طریق ابزارهای دیپلماتیک برای پیگیری اختلافات برجسته کرد.
در همین راستا، برخی از تحلیلگران استدلال می کنند که با اینکه به نظر می رسد این آشتی و برقراری دوباره روابط، یک تنش زدایی تاکتیکی است که در خدمت منافع دوجانبه است، اما در کل یک معامله بزرگ نیست و بعید است که در کوتاه مدت، محیط امنیتی منطقه را به طور قابل توجهی تغییر دهد چرا که به جای تغییرات در روابط ایران و عربستان، منطقه با مسائلی متداوم همواره همراه بوده است.
با این حال، اهمیت این توافق در ایجاد اعتماد متقابل و هموار کردن راه برای گامهای بعدی به سوی یکپارچگی منطقهای کم نیست. همانطور که ناظران به تفصیل بررسی کرده اند، تحول به سمت یک سیستم امنیتی صلح آمیز و همکاری در منطقه خلیج فارس یک فرآیند گام به گام است که در آن آشتی عربستان و ایران یکی از مراحل اجتناب ناپذیر آن است. اکنون سؤالات کلیدی پیش رو این است که چه تلاش هایی باید انجام شود تا این فضای مثبت فعلی پایدار بماند و چگونه می توان توافق را در برابر موانع پیش رو مصون کرد؟ برای پاسخ دادن به این سوالات، باید درک بهتری از انگیزههای تهران و ریاض داشت.
عربستان و ایران، انگیزه های منحصر به فرد خود را مد نظر قرار داده و اهداف متفاوتی را در دستیابی به توافق دنبال کرده اند در حالی که به طور کلی این انگیزه ها، هم به منزله فرصت قلمداد می شود، و هم تهدید.
از یک طرف، یک توافق وضعی و معاملاتی و بنابراین یک آشتی شکننده را به خطر می اندازد؛ زیرا هر دو طرف می توانند در صورت تحقق اهداف، مسیر را تغییر دهند. از سوی دیگر، فرصتی مهم نیز قابل مشاهده است، زیرا ماهیت صرفا مبتنی بر منافع این قرارداد، فضا را برای گسترش حوزههای مورد علاقه دوجانبه باز خواهد کرد.
استراتژی ریاض
از منظر استراتژیک عربستان سعودی، این توافق، رقابت را به عرصه اقتصادی و دور از رقابت سیاسی و امنیتی سوق می دهد، زیرا این رقابت برای هر دو طرف پرهزینه است. با این اوصاف، دلایل مستقیم امضای این قرارداد توسط عربستان سعودی در دلایل زیر قابل تبیین است:
در حالی که درک ریاض از تغییر اولویت های ایالات متحده در دهه گذشته، محاسبات امنیتی پادشاهی را تغییر داده است، این کشور هیچ علاقه ای به هیچ جنگی در منطقه خلیج فارس ندارد. شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا بر ایران و تهدیدات اسرائیل در خصوص حمله به تأسیسات هستهای ایران، منطقه را بهطور نامطمئنی در آستانه جنگ قرار داده است. عربستان نمی خواهد بخشی از این تشدید تنش باشد که امنیت آن را تضعیف کرده و تحول اجتماعی و اقتصادی این کشور را به تأخیر می اندازد. بر همین اساس، گشایش روابط با ایران پیام روشنی به جمهوری اسلامی، ایالات متحده و اسرائیل می دهد که پادشاهی مایل به خطر جنگ مستقیم با همسایه خود نیست.
افزون بر این، زمانی که صحبت از ایران میشود، اولویتهای امنیتی عربستان به حمایت جمهوری اسلامی از گروههای شیعه، عمدتاً در یمن و عراق مربوط میشود؛ در حالی که این الویت بخشی از مذاکرات آمریکا و شرکای اروپایی آنها با ایران نیست. بر همین اساس، عربستان معتقد است که عادی سازی روابط با ایران، مسیر جایگزینی است که ممکن است به ثبات منطقه به ویژه در عراق و یمن کمک کند.
عربستان سعودی درک کرده که بازگشایی پنجره فرصت برای انجام و تحقق برنامه تحول اجتماعی و اقتصادی خود در چشم انداز ۲۰۳۰، مشروط به وجود ثبات منطقه ای است که تنها با داشتن روابط عادی با ایران محقق خواهد شد
دلیل دیگر عربستان در رابطه با امضای توافق با ایران این است که حداقل برای دهه آینده، اولویت ریاض، تحقق برنامه تحول اجتماعی و اقتصادی خود است که در چشم انداز ۲۰۳۰ توضیح داده شده است. عربستان سعودی درک کرده که بازگشایی پنجره فرصت برای انجام چنین تحولی مشروط به وجود ثبات منطقه ای است که تنها با داشتن روابط عادی با ایران می تواند محقق شود.
بر این اساس، پادشاهی بر این باور است که اگر جانبداری از هر یک از قدرتهای بزرگ، بهویژه قدرتهای غربی، تنشهایی را با تهران ایجاد کند، تنها به برنامه تحول اجتماعی این کشور عربی آسیب خواهد زد. به همین دلیل است که پادشاهی سیاست ابهام استراتژیک در قبال اوکراین را اتخاذ کرد تا از منافع خود در برابر پیامدهای منفی تنشهای روسیه و غرب محافظت کند.
موضوع بعدی به منافع استراتژیک اقتصادی و امنیتی با چین مرتبط است؛ به طوری که توافق با ایران با میانجیگری چین، روابط دو کشور را مستحکم خواهد کرد. مهمتر از آن، از آنجایی که چین دارای روابط سیاسی و هم اقتصادی خوبی با ایران است، این کشور را بیشتر متمایل به انجام تعهدات خود در توافق میکند تا تأثیر منفی بر وجهه متحد خود نداشته و خطر پاسخ منفی را در پی نداشته باشد. به عبارت دیگر، عربستان امیدوار است که حضور چین بتواند توافق پایدارتری را در این روابطه تضمین کند.
نکته آخر در خصوص استراتژی ریاض از انعقاد این توافق این است که ثبات منطقه برای عربستان سعودی بیشترین اهمیت را دارد، زیرا رقابت پرهزینه است. سعودی ها این قرارداد را برای اهداف خیریه امضا نمی کند؛ بلکه این کشور میداند که تبدیل منطقه از یک بازی حاصل جمع صفر، مزایای اقتصادی عمدهای برای پادشاهی دارد که تنها محدود به بهرهمندی از بازار بزرگ ایران با بهبود روابط بین دو کشور نمی شود.
استراتژی تهران
از سوی دیگر، انگیزه ایران برای توافق تحت استراتژی گستردهتر، جدا شدن از غرب از طریق دو استراتژی کلیدی سیاست خارجی «نگاه به شرق» و «سیاست همسایگی» قرار دارد. سیاست نگاه به شرق، خواستار روابط قوی تر با چین و روسیه است، در حالی که سیاست همسایگی، پانزده کشور همسایه ایران را به عنوان شرکای اصلی اقتصادی و سیاسی در اولویت قرار می دهد.
تهران توافق با عربستان سعودی را راهی برای پیگیری سیاست هسته ای خود با دست آزادتر می داند ضمن اینکه توافق برای تهران دارای ارزش استراتژیک در بازدارندگی از همکاری امنیتی آینده عربستان و اسرائیل نیز هست
در واقع این توافق پس از وجود چالشها در مسائل کلیدی سیاست خارجی، پیروزی دیپلماتیک را برای دولت ابراهیم رئیسی به ارمغان آورده است؛ در حالی که تهران توافق با عربستان سعودی را راهی برای پیگیری سیاست هسته ای خود با دست آزادتر می داند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک اصل استراتژیک رفتاری در سیاست امنیتی خود و به منظور جلوگیری از مواجهه با کسری منابع، همواره از رویارویی همزمان با چندین بحران سیاست خارجی پرهیز کرده است.
در فضای سیاسی کنونی که امیدها برای احیای برجام کم است و موضوع توافق هسته ای ایران در مرحله بن بست قرار دارد، توافق با عربستان در شرایط تحریم می تواند، ایران را از انزوای بین المللی خارج کرده و حضور جمهوری اسلامی را در منطقه پررنگ تر نماید. تهران معتقد است از طریق توافق با عربستان سعودی میتواند از مواجهه با یک بحران بزرگ منطقهای اجتناب کرده و در عین حال تنشها را با آمریکا و اسرائیل بر سر موضوع هستهای مدیریت کند.
این توافق، همچنین به ایران کمک می کند تا از نزدیک شدن خود در منطقه برای فشار برای کسب توافق هسته ای بهتر با ایالات متحده استفاده کرده و حتی در یک سناریویی ممکن است از عربستان برای کاهش تنش هسته ای کمک بگیرد
این توافق، همچنین به ایران کمک می کند تا از نزدیک شدن خود در منطقه برای فشار برای کسب توافق هسته ای بهتر با ایالات متحده استفاده کرده و حتی در یک سناریویی ممکن است از عربستان برای کاهش تنش هسته ای کمک بگیرد. افزون بر این، توافق برای تهران دارای ارزش استراتژیک در بازدارندگی از همکاری امنیتی آینده عربستان و اسرائیل نیز هست. علیرغم اینکه عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل از راه دور قابل مشاهده است، چشم انداز همکاری امنیتی ریاض و تل آویو علیه تهران به وزنه سنگین تری در درک تهدید جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
در حالی که برخی منابع اسرائیلی ادعا می کنند، این توافق پیش از این سایه بزرگی بر معاملات نظامی احتمالی بین تل آویو و پایتخت های عربی انداخته است، تهران معتقد است که می تواند با موفقیت، لایه دیگری از پیچیدگی را از طریق آشتی با ریاض به طرح های نظامی اسرائیل اضافه کند. همچنین، این توافق به جمهوری اسلامی کمک می کند تا دستاوردهای خود را در سراسر سوریه، عراق و لبنان تثبیت کرده و در این مناطق که ایران در آنها دست برتر را دارد، کمرنگ کردن رقابت با ریاض می تواند به تهران کمک کند تا وضعیت موجود را حفظ نماید.
سفر ماه مارس بشار اسد رئیس جمهور سوریه به امارات و اشاره اخیر به احیای بالقوه روابط دیپلماتیک عربستان و سوریه، زمینه ساز مصالحه دیگر کشورهای عربی با دمشق است. اگرچه این پویایی ها درها را برای اعمال نفوذ ریاض در این مکان ها باز می کند، اما حمایت ضمنی از گروه های مخالف اسد را نیز محدود می کند.
در همین راستا، تهران معتقد است که این پویایی جدید به تثبیت شریک کلیدی منطقه ای خود در بلندمدت کمک خواهد کرد. افزون بر این، همانطور که در مورد عراق یعنی جایی که تهران علیرغم حضور آمریکا، نفوذ خود را حفظ کرده، ثابت شده، به نظر میرسد ایران مطمئن است که ورود عربستان سعودی به سوریه، منافع آنها را از لحاظ استراتژیک به خطر نخواهد انداخت.
تهران و ریاض میتوانند بر روی جنبههای کمتر تحریمپذیر همکاریهای اقتصادی و در زمینههایی مانند امنیت دریایی، تغییرات آبوهوایی و انرژیهای تجدیدپذیر با یکدیگر همکاری کرده و هماهنگی بهتری در زمینه سیاستهای انرژی خود داشته باشند
علاوه بر این مسائل، تهران، دخالت چین در مسائل امنیتی خلیج فارس را مرحله ای از آمریکایی زدایی از نظم منطقه می داند و بر این باور است که افزایش تعداد قراردادهای چندجانبه و ابتکارات دیپلماتیک بدون حضور غرب در نهایت به تضعیف ساختار امنیتی تحت رهبری ایالات متحده کمک خواهد کرد. بر همین اساس، ایران ترجیح می دهد به عنوان بخشی از این روند، چین را وارد به امور امنیتی خلیج فارس کرده تا آزادی عمل آمریکا را محدود کند.
در نهایت، در حالی که تحریمهای ایالات متحده علیه ایران از یکپارچگی اقتصادی بین کشورهای رقیب جلوگیری میکند، تهران و ریاض میتوانند بر روی جنبههای کمتر تحریمپذیر همکاریهای اقتصادی و در زمینههایی مانند امنیت دریایی، تغییرات آبوهوایی و انرژیهای تجدیدپذیر با یکدیگر همکاری کرده و هماهنگی بهتری در زمینه سیاستهای انرژی خود داشته باشند.
نظر شما