۲۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۷
آفتاب رشد اقتصادی و رفاه در غرب در حال غروب است
بازار گزارش می‌دهد؛

آفتاب رشد اقتصادی و رفاه در غرب در حال غروب است

غروب رشد و رفاه و توسعه برای کشورهای غربی آسان نخواهد بود، به خصوص برای مردم عادی که همیشه بیشترین آسیب را می بینند.

بازار؛ گروه بین الملل: ناظران غرب مدتی است که به کاهش آشکار قدرت غرب، یا به اصطلاح «غروب آفتاب غرب» اشاره کرده اند. اما ما چگونه باید این کاهش قدرت را درک کنیم؟

با توجه به روند تاریخی پنج قرن اخیر متوجه می شویم که در طول این مدت، اروپای غربی به آرامی از وضعیت بسیار عقب مانده خود برخاست تا جهان را مستعمره کند، مردمان بسیاری از این مستعمرات را به بردگی بکشد، آنها را برای منابع غارت کند، درگیر جنگ های امپریالیستی با یکدیگر شود و سپس زوال آهسته از قرن بیستم آغاز شد.

امروز کلید این افول، مبارزات ضد استعماری فراوان برای استقلال ملی از قدرت های غربی بود: مبارزات آمریکای لاتین در اواخر قرن نوزدهم و سپس اوج این مبارزات در قرن بیستم، زمانی که کشورهایی از آفریقا تا شرق آسیا تا اقیانوس آرام به موفقیت و استقلال رسیدند. در زمان ما، همه این کشورهای آزاد شده به طور فزاینده ای در سراسر جهان توسط قدرتهای استعماری سابق کنترل می شوند ما روند کنترل و قدرت آنها به طور مداوم در حال کاهش است.

تلاش کشورهای غربی برای تحریم روسیه بومرنگ شد و به نوعی خودتحریمی تبدیل شد

ممکن است بین پایه اقتصادی و عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متکی بر این پایه تمایز قائل شویم. از نظر اقتصادی، آخرین رونق نسبی کشورهای سرمایه داری غربی در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود. بسیاری از عوامل این رونق، بازسازی پس از جنگ و همچنین سطوح نسبتاً بالای صنعتی شدن بودند.

بحران اقتصادی اوایل دهه ۱۹۷۰ سرآغاز سقوط اخیر بود. در حالی که نرخ رشد در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ حدود ۵-۶ درصد بود، از اوایل دهه ۱۹۷۰، رشد اقتصادی کاهش یافت. در تلاشی برای رفع مشکلات، پروژه غربی «نئولیبرالیسم» ترویج شد: دارایی‌های عمومی فروخته شد، صنایع بسته شدند و برخی دریافتند که می‌توان از تراکنش‌های مالی مشکوک سود سریع‌تری به دست آورد.

این پروژه «نئولیبرالی» نتوانست جلوی نزول را بگیرد، به طوری که در زمان بحران اقتصادی ۲۰۰۸-۲۰۰۹، اقتصادهای غربی شروع به «تطبیق» کردند. آنها برای بحران اقتصادی که در سال ۲۰۲۲ به وجود آمد آمادگی نداشتند: تلاش آنها برای تحریم روسیه بومرنگ شد و به نوعی خودتحریمی تبدیل شد.

در اوایل دهه ۲۰۰۰ با کاهش رشد اقتصاد کشورهای غربی، اشکال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنها شروع به رکود کردند

این افول اقتصادی ۵۰ ساله مسلماً بر واقعیت های سیاسی و فرهنگی کشورهای غربی تأثیر می گذاشت. با این حال، این تأثیر تا حدودی به تأخیر افتاد و با پیروزی دهه ۱۹۹۰ پنهان شد: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ضدانقلاب‌ها در کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی، غرب را به این باور رساند که پیروز شده است.

غرب اعلام کرد که «پایان تاریخ» فرا رسیده است، ارزش‌های آن ارزش‌های «جهانی» هستند و نظام‌های اقتصادی و سیاسی غرب آخرین و عالی‌ترین شکل تمدن بشری هستند. این پیروزی، حقایق سخت را در زمین پنهان کرد. با کاهش رشد اقتصاد آنها، اشکال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی غربی شروع به رکود کردند. آنها دست از تجدید خود برداشته بودند و به موقع شروع به تکه تکه شدن کردند. قطعیت های سیاسی و فرهنگی قدیمی در حال از هم پاشیدن بود و شکاف های اجتماعی عمیق تر می شد.

بی ثباتی، عدم امنیت و ناهماهنگی در کشورهای غربی سابقه طولانی تری در پشت خود دارد

به همین دلایل، اکنون در کشورهای غربی موج پس از اعتراضات، ناآرامی‌های اجتماعی، خشونت‌ها و تسلط گروه‌های افراطی را می‌بینیم. به سختی می توان کشور غربی را یافت که با این مشکلات مواجه نباشد.

در این کشورها بی ثباتی سیاسی به یک امر عادی تبدیل شده و بافت اجتماعی پاره شده است. فرهنگ فردگرایانه لیبرالیسم غربی به بن بست رسیده است. اکنون باید مشخص باشد که بی ثباتی، عدم امنیت و ناهماهنگی در کشورهای غربی سابقه طولانی تری در پشت خود دارد.

ممکن است بپرسیم: آیا مردم معدود کشورهای غربی جهان از افول خود آگاه هستند؟ نمونه های احتمالی بسیاری هستند، اما ما بر شعارهای فزاینده بازیابی «عصر طلایی» از دست رفته، میل به بازیابی شکوه سابق امپراتوری و شعارهای سیاسی که از «عظمت دوباره سازی» صحبت می کنند، تأکید می کنیم. بدیهی است که وقتی می‌خواهید چیزی را بازیابی کنید، تا حدی می‌دانید که قبلاً گم شده است.

غروب رشد و رفاه و توسعه برای آنها آسان نخواهد بود، به خصوص برای مردم عادی که همیشه بیشترین آسیب را می بینند

در مورد آینده چطور؟ در واقع باید در مورد پیش بینی ها محتاط بود، اما احساس مسلم این است که در یک دهه آینده، کشورهای غربی جهان با مشکلات بسیار بیشتر و عمیق تری مواجه خواهند شد. غروب رشد و رفاه و توسعه برای آنها آسان نخواهد بود، به خصوص برای مردم عادی که همیشه بیشترین آسیب را می بینند.

پس از غروب خورشید نیز دوباره طلوع می کند. به عبارت دیگر در نهایت یک نوسازی در غرب رخ خواهد داد، اما برای یافتن منابع برای تجدید نیاز به تلاش بسیار زیاد است. هنگامی که آنها در نهایت به نوعی تجدید دست یابند، جهان و جایگاه آنها در آن از نظر کیفی متفاوت خواهد بود.

کد خبر: ۲۱۴٬۵۸۸

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha