تهمینه غمخوار؛ بازار: کابینه عربستان سعودی به ریاست ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود به تازگی تصمیمی مبنی بر پیوستن به سازمان همکاری شانگهای به عنوان شریک گفتگو با انگیزه اقتصادی را تصویب کرده و با وجود نگرانیهای متحد سنتی خود، ایالات متحده، یک گام دیگر به چین نزدیک تر شده است. این موضوع نشان می دهد که مسائل امنیتی احتمالاً ملاحظات اصلی سعودیها نبوده، اما به هر حال این اقدام، جذابیت چین که از سال ۲۰۱۸ بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی بوده، در ارائه جایگزینی برای غرب را برجسته کرده است.
در حقیقت، تصمیم ریاض برای حضور در سازمان شانگهای که در جریان سفر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به عربستان سعودی در دسامبر سال گذشته مطرح شد، به افزایش نفوذ پکن در خاورمیانه کمک خواهد کرد؛ ضمن اینکه رویکرد شرق گرایی سعودی ها نیز تقویت خواهد شد. این اقدام یک ابتکار استراتژیک به رهبری چین و روسیه، به عنوان نمونه دیگری از تغییر تدریجی عربستان به سمت شرق تلقی می شود؛ در حالی که این کشور حاشیه خلیج فارس نیز در تلاش است به بریکس پلاس گروهی متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بپیوندد.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع پیوستن عربستان به سازمان همکاری شانگهای با وجود رهبرانی چون چین و روسیه، خبرنگار بازار گفتگویی با «ابوالفضل ظهره وند» سفیر سابق ایران در افغانستان و ایتالیا و کارشناس مسائل بین الملل به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می آید.
* تحلیلهای گوناکونی در خصوص تصمیم عربستان برای حضور در شانگهای وجود دارد. برخی بر این باورند که این موضوع تحت تاثیر توافق اخیر با جمهوری اسلامی ایران است و عده ای به رویکرد شرق گرایی ریاض و گسترش مناسبات و روابط با چین طی دیدارهای اخیر مقامات دو کشور و انعقاد توافقات صورت گرفته اشاره می کنند که از این طریق نفوذ چین در خاورمیانه افزایش پیدا کرده و امریکا نگرانتر خواهد شد. ارزیابی شما از این تصمیم چیست؟
تصمیم عربستان برای پیوستن به شانگهای در حالی که چین محرک اولیه این موضوع در نظر گرفته می شود، منوط به موافقت سایر اعضا نیز هست. نکته بعدی این است که باید توجه داشت که نقش منطقه جدیدی که عربستان به عهده گرفته است، در هماهنگی با منافع ملی و ملاحظات امنیتی خود است یا در هماهنگی با طرف امریکایی این نقش را عهده دار شده است؟ این موضوع هنوز روشن و مشخص نیست.
به دلیل آنکه شانگهای دارای دو مولفه اصلی یعنی چین و روسیه است و سایر اعضا کشورهای ویژه ای نیستند که بخواهند صادراتی به عربستان داشته باشند؛ اهداف عربستان برای پیوستن به شانگهای عمدتا امینتی_سیاسی است تا مسئله اقتصادی
موضوع دیگر مشاهده و بررسی پیامدهای پیوستن ریاض به شانگهای است، چرا که عربستان یک کشور نفتی است و غیر از نفت صادراتی ندارد. از طرفی، به دلیل آنکه شانگهای هم دارای دو مولفه اصلی یعنی چین و روسیه است، سایر اعضا کشورهای ویژه ای نیستند که بخواهند صادراتی به عربستان داشته باشند. بر همین اساس، به عقیده من، اهداف عربستان برای پیوستن به شانگهای عمدتا امینتی_سیاسی است تا مسئله اقتصادی.
اما این تصمیم و اقدام دارای یک ویژگی برای طرف چینی است و آن هم تقویت پیوند با عربستان از طریق شانگهای است که مسیر اعتمادسازی را پیش خواهد برد. از طرف دیگر، عربستان نیز می تواند به ارتباط خود با آسیای میانه و حوزه شانگهای تحرک بیشتری ببخشد. اگر عربستان در گذشته اهداف فرهنگی خود را در خصوص تبلیغ وهابیت دنبال می کرد، اکنون می تواند در این حوزه حضور امنیتی داشته و از موقعیت این سازمان در حالی که بخش عمده ای از نیازهای خود را از طریق واردات تامین می کند، به نفع خود بهره مند شود و از این موضوع به عنوان یک مولفه در روابط خود با کشورهای مطرح در شانگهای استفاده کند.
حضور عربستان در شانگهای، آورده ویژه ای برای این سازمان به همراه نخواهد داشت مگر اینکه این کشور در مسائل مرتبط با حمایت از جریانات تکفیری به سوی یک موقعیت جدید به عنوان بازیگر منطقه ای به دور از راه اندازی جنگهای نیابتی چرخشی داشته باشد
با این حال، حضور عربستان در این سازمان، آورده ویژه ای برای شانگهای به همراه نخواهد داشت مگر اینکه این کشور در مسائل مرتبط با حمایت از جریانات تکفیری به سوی یک موقعیت جدید به عنوان بازیگر منطقه ای به دور از راه اندازی جنگهای نیابتی چرخشی داشته باشد که در این صورت حضور در شانگهای می تواند مثبت و موثر باشد. این موضوعات به گذشت زمان نیاز دارد تا مشخص شود این کشور عربی چه گزاره ای را به منطقه و جهان ارائه خواهد داد.
اما، مسئله حائز اهمیت این است که عربستان نقش منطقه ای جدیدی را به عهده گرفته؛ یعنی از یک کشور کارگزار که ما در جنگهای نیابتی در سوریه، عراق و در حمایت از جریانات داعش و تکفیری شاهد بودیم به سوی ایفای نقش های دیگر و کاهش وابستگی به غرب در حرکت است که البته این موضوع زمان بر است و باید منتظر بود و دید که تحولات هفته های اخیر در منطقه چه مسیری را طی خواهد کرد؛ در حالی که البته سعودی ها نیز از روندهای آتی اطلاعاتی در دست دارند.
بعید می دانم که سعودی بدون رایزنی با طرف امریکایی به سمت جلو حرکت کند. در مجموع، چینی ها هم در روابط با عربستان ریسکهایی را پذیرفته و درصدد هستند تا از طریق دعوت سعودی برای عضویت در شانگهای، ریسک روابط با عربستان و خلیج فارس را کاهش دهند. به طور کلی مسئله حضور عربستان در شانگهای دارای ابعاد مختلف و پیچیدگی هایی است.
* در حالی که چین به طور فزاینده ای در منطقه به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس حضور فعال دارد، این احتمال هم وجود دارد حضور ایالات متحده در منطقه پررنگ شده و امریکا مجددا به خاورمیانه بازگردد، زیرا در شرایط فعلی که عربستان چنین تصمیمی را گرفته است، امریکا در رقابت با چین تلاش می کند تا به عنوان یک بازیگر فعال در منطقه باقی بماند. نظر شما در این باره چیست؟
مسئله حضور امریکا در منطقه روز به روز کمرنگ تر می شود. در همین راستا و در این شرایط گذار، ما باید بینیم که آیا این کمرنگ شدن حضور امریکا و پررنگ شدن نقش کشورهایی مانند عربستان، در راستای وقوع چندجانبه گرایی در جهان است و یا در هماهنگی با امریکا و بازگشت دوباره هژمونی ایالات متحده، کارکرد دارد. این مسئله در حال حاضر مشخص و روشن نیست و به تحولات اوکراین، نوع بازیگری ایران و روابط ایران، روسیه و چین باز می گردد. اگر نقش این سه کشور به صورت مجرا از هم تعریف شود، یک سناریوی هماهنگ شده با امریکا قابل مشاهده است.
در صورتی که ایران، روسیه و چین در رایزنی و روابط نزدیک با یکدیگر بتوانند تحولات دوران گذار را آنالیز و مهندسی نمایند و عربستان با آنها هماهنگ باشد، اتفاقات مثبتی رخ خواهد داد
اما، در صورتی که این سه کشور در رایزنی و روابط نزدیک با یکدیگر بتوانند تحولات دوران گذار را آنالیز و مهندسی نمایند، در صورت هماهنگ شدن عربستان با آنها، اتفاقات مثبتی رخ خواهد داد؛ در حالی که البته سعودی ها خود را برای شرایط جدیدی آماده می کنند که دیگر امریکا در منطقه حضور نخواهد نداشت.
در حال حاضر اراده امریکایی ها برای عدم حضور مستقیم در منطقه است؛ به طوری که در چند روز گذشته در سنای امریکا مسئله خروج نیروهای امریکایی از عراق با ۶۶ رای موافق تصویب شده است. این مسئله نشان می دهد که امریکا به طور جدی به موضوع خروج از منطقه و محول کردن ماموریت های خود به برخی از کشورها در حال برنامه ریزی است.
* آیا از دید شما، تصمیم عربستان برای حضور در شانگهای تحت تاثیر توافق اخیر امضا شده بین عربستان سعودی و ایران با میانجیگری چینی ها است؟
خیر. در این موضوع اساسا چین و امریکا را طرفهای اصلی می دانم؛ یعنی حتی تعامل با ایران هم متاثر از نقش چین و به نوعی نقش احتمالی امریکا در پشت صحنه است، زیرا نباید فراموش کنیم که به هرحال عربستان در گروه غرب تعریف می شود و کشوری است که سبک زندگی و تمایلات آن غربی است تا شرقی.
با این حال، از رهگذر تعامل با ایران و چین، عربستان در حال ظاهر شدن به نوع بازیگر جدید منطقه ای است که باید از این زاویه نیز به موضوع نگاه کرد. افزون بر این به دلیل برخورداری از قدرت مالی قوی، این کشور عربی می تواند از این رهگذر در منطقه شانگهای به ایفای نقش بپردازد.
حال، اگر چنانچه، این پروژه در پشت پرده با امریکاییها بسته شده باشد و اتفاقاتی در آسیای میانه و غرب آسیا رخ دهد که منابع مالی و دسترسی های منطقه ای عربستان به امریکاییها کمک کند، به نفع شانگهای نیست.
اما اگر واقعا تحول خاصی در ریاض با یک چرخش ۱۸۰ درجه ای نسبت به گذشته خود صورت گرفته باشد، این موضوع یک تحول متفاوتی است و ما باید انتظار داشته باشیم که عربستان تمایل به ایفای نقش جدید در وقوع چندجانبه گرایی خواهد داشت.
به طور کلی، بنده حالت اول را بیشتر پیش بینی می کنم زیرا اگر قرار باشد امریکاییها به طور کامل از صحنه خاورمیانه حذف شوند، رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز حذف خواهد شد و فروپاشی داخلی در ایالات متحده رخ خواهد داد که بعید است چنین چیزی اتفاق بیفتد؛ زیرا امریکا در رابطه با جنگ اوکراین قوی تر از چند ماه گذشته در حال سرمایه گذاری است و برای جنگ بلندمدت برنامه ریزی می کند. بنابراین، ما باید بسیار دقیقتر و حساس تر به این اتفاقات نگاه کنیم.
نظر شما