ابراهیم فراهانی؛ بازار: اعتراضات ایران و تحولات اسرائیل و ترکیه، شرایطی را فراهم کرده که سران دو کشور آذربایجان و سوریه دو مسیر متفاوتی را طی می کنند.
باکو با توجه به حمله ابهام آمیز به سفارت خود در تهران به دنبال بهانه ای برای قطع روابط دیپلماتیک و القای فقدان امنیت در ایران بود. شتاب باکو در عملیات نظامی جدید در قره باغ از بحران داخلی ایران بهره می برد و در محاسباتش، تضعیف دولت مرکزی تهران را لحاظ کرده است.
همچنین روی کارآمدن دولت افراطی نتانیاهو را فرصتی مغتنم می شمارد و سفیر آذربایجان استوار نامه اش را به رئیس جمهور اسرائیل تحویل می دهد. پسر نتانیاهو ادعا کرده که اعتراضات در اسرائیل برای سرنگونی پدرش، توسط کاخ سفید مدیریت می شود. در ترکیه نیز زمزمه شکست اردوغان به گوش می رسد.
البته حزب ملی گرای خوب ترکیه جایگزین قوی تری از حزب ملی گرای حرکت ملی در دولت آینده است، اما فقدان شخص مقتدری همانند اردوغان در استراتژی «یک ملت دو دولت» و حمایت ویژه از آذربایجان احساس خواهد شد. در منظومه فکری اردوغان، تهدید آذربایجان در مرزهای ایران و منطقه قفقاز، تلافی نیروی نیابتی ایران در عراق و سوریه است.
وضعیت برای سوریه کاملا متفاوت است. اسد کنفرانس چهار جانبه با ترکیه را به تاخیر انداخت که با رئیس جمهور بعدی ترکیه به توافقات بهتری دست یابد و شرط خروج کامل نیروهای ترکیه و نیروهای تحت حمایت را خواستار شد. اسد از توافق ایران و عربستان سود جسته و منتظر است در برقرای روابط دیپلماتیک با جهان عرب، سرمایه گذاری امارات و عربستان به سوریه سرازیر شود.
نظر شما