تهمینه غمخوار؛ بازار: چین از سالهای گذشته یک برنامه سیاسی و اقتصادی با نام «یک کمربند_یک جاده» را به منظور بازگشایی مسیرهای تجاری تاریخی و تقویت تجارت جهانی راه اندازی کرده است؛ در حالی که هدف این ابتکار نیز علاوه بر گسترش نفوذ اقتصادی خود این کشور، ارتقاء جایگاه سیاسی و اقتصادی کشورهای مشارکت کننده هم عنوان شده است.
در همین راستا، می توان طرح جاده ابریشم نوین را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد؛ با اینکه البته مخالفان معتقدند که چین اهداف خوبی در رابطه با این پروژه در سر ندارد. آنها معتقدند که اگرچه نفوذ چین به طور مسالمت آمیز در حال گسترش است، اما نگرانی هایی در مورد چگونگی حاکمیت بر جهان یا رسیدگی به مسائل اجتماعی_اقتصادی، سیاسی و امنیتی و موارد دیگر وجود دارد. بر همین اساس، یک نظریه استدلال می کند که چین این مسائل را مانند اروپاییها مدیریت خواهد کرد؛ در حالی که بسیاری از مسائل خود را در طول و پس از رنسانس و انقلاب صنعتی مدیریت کرده است.
در میان کشورهای شرکت کننده در این طرح چینی، افغانستان یکی از این کشورها است؛ به گونه ای که تحولات سیاسی و اقتصادی جاری افغانستان چشم اندازهای مثبتی را برای ایجاد دگرگونی از طریق این طرح ارائه خواهد کرد.
افغانستان از منابع طبیعی غنی از جمله مس، آهن، زغال سنگ، مرمر، فلزات گرانبها، لیتیوم، سنگ های قیمتی و از همه مهمتر هیدروکربن ها برخوردار است که برخی از این منابع شناسایی شده اند، اما اکثریت آنها به دلیل درگیری مداوم به طور کامل مورد بهره برداری قرار نگرفته اند. بر اساس بررسیهای زمینشناسی افغانستان و آمریکا که بین سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ انجام شد، بیش از ۲۰ سایت معدنی شامل ذخایر مس، جیوه، عناصر کمیاب خاکی، گوگرد، کرومیت، آزبست، پتاس، گرافیت، ماسه و شن در این کشور یافت شده که این موضوع هم برای افغانستان و هم دیگر کشورهای منطقه فرصت خوبی محسوب می شود.
علاقه چین به سرمایه گذاری در افغانستان
با توجه به وجود منابع طبیعی در افغانستان، چین از سالهای گذشته تلاش کرده که با تامین مالی، کمک به ساخت زیرساخت ها و تشویق صنعتی شدن و تجارت در این کشور، صلح و امنیت را فراهم کند؛ ضمن اینکه بخش فناوری و رشد اقتصادی چین با دسترسی به منابع طبیعی افغانستان حمایت شده و خواهد شد.
افزون بر این، چین چشم اندازهای زیادی در این کشور کوچک آسیای مرکزی دارد که با پتانسیل دسترسی به ذخایر معدنی افغانستان و اتصال خود به سایر کشورها در جاده ابریشم، این دورنما ارتقا یافته و امکان تبدیل افغانستان به عنوان مرکز توسعه اقتصادی پکن بار دیگر به یک امکان تبدیل شده که البته موانع زیادی برای احیای این پروژه بین المللی نیز وجود دارد.
در همین راستا، به نظر می رسد که طرح یک کمربند_یک جاده در ظاهر برای دو طرف سودمند است، زیرا چین منابع و حمایت لازم را برای مشارکت در اقتصاد جهانی جدید به افغانستان ارائه می دهد؛ در حالی که اقدامات بلندپروازانه چین محور نیز در این مشارکت بیشتر آشکار خواهد شد. این مسائل در حالی مطرح است که چین به بزرگترین شریک اقتصادی افغانستان در قرن بیست و یکم تبدیل شده و در ۹ سال اول این روابط، تجارت دوجانبه بین دو کشور از ۲۵ میلیون دلار به ۲۵۰ میلیون دلار افزایش یافته است. اگرچه این روابط ناهماهنگ و یکجانبه بوده، اما تصور می شد که این امر یک توسعه تجاری بسیار مهم قلمداد می شود.
از دیگر سرمایه گذاری های مهم چین در افغانستان می توان به ذخایر نفت آمودریا و پروژه معدن مس عینک اشاره کرد که برای چین از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
استراتژی افغانستان در رابطه با کمربند_جاده
افغانستان برای قرن ها به عنوان یکی از چهارراه های اصلی جاده ابریشم باستانی در نظر گرفته شده است. چندین شهر آن، از کابل و بلخ گرفته تا قندهار و هرات، دهلیزهای اصلی ترانزیتی هستند که جهان شرق و غرب را به یکدیگر متصل می کنند. اگرچه اهمیت جاده ابریشم در حدود قرن هجدهم کاهش یافت، زمین های افغانستان بیش از هر زمان دیگری قابل دسترسی شده است.
بر همین اساس، به منظور احیای پتانسیل این کشور به عنوان یک چهارراه حیاتی یا پل زمینی که امروز در چارچوب جاه طلبیها قرار میگیرد؛ در حالی که که آسیای جنوبی را به آسیای مرکزی و فراتر از آن متصل میکند، دولت افغانستان با راهنمایی شرکای بینالمللی و منطقهای خود، تمرکز خود را بر روی توسعه متمرکز کرده است.
در این میان، جاده ابریشم جدید مرکز این چشم انداز توسعه زیرساخت های سخت و نرم مانند کشاورزی، انرژی، منابع آب و معدنی، راه آهن، جاده ها و بزرگراه ها، علاوه بر اقدامات همکاری گمرکی و مدیریت مرزی منطقه ای و موافقت نامه های همکاری اقتصادی دوجانبه و چندجانبه بوده است.
افغانستان می تواند چشم انداز جاده ابریشم خود را با یک کمربند_یک جاده چین پیوند دهد
با این زیرساخت، افغانستان می تواند چشم انداز جاده ابریشم خود را با یک کمربند_یک جاده چین پیوند دهد. این امر نه تنها منافع اقتصادی را برای چین و منطقه تضمین می کند، بلکه به ایجاد یک اقتصاد پایدار افغانستان کمک زیادی کرده و آن را به یک مرکز حیاتی برای تجارت و ترانزیت تبدیل خواهد کرد. با این حال، جاه طلبی های عظیم، پیامدهای ژئوپلیتیکی احتمالی و عدم شفافیت در مورد چیستی، چرایی و چگونگی طرح چینی، فضای زیادی را برای تشخیص باقی می گذارد. در افغانستان، بحث کمی در مورد پیامدهای منفی احتمالی یک کمربند_یک جاده وجود دارد؛ در حالی که اکثر ناظران عمدتاً دیدگاه مثبتی دارند.
قدرت های جهانی مانند ایالات متحده، ژاپن، هند و تا حدودی اتحادیه اروپا، مزایای این ابتکار را پذیرفتهاند، اما همچنین نگران ایده رهبری چین در این طرح و پیامدهای ژئوپلیتیکی احتمالی بوده و معتقدند که تا زمانی که توصیف کمربند_جاده در سطح مفهومی دشوار باشد، شک و تردید همچنان رو به رشد خواهد بود. افغانستان یک مرکز جغرافیایی است که آشفتگی و بی ثباتی آن می تواند تأثیر منفی بر این اقدام عظیم داشته باشد.
واقعیت این است که شرکت کنندگان در این طرح چینی از نظر سیاسی و اقتصادی منتفع خواهند شد، اما کسانی که دیدگاه های متفاوتی دارند، نسبت به پتانسیل اتکا ابراز نگرانی می کنند. رسانه های افغانستان و چین در گزارش های مختلف خود برخی از این دیدگاه ها را درج کرده اند. تبلیغات مثبت یک کمربند_یک جاده در چین با تمرکز بر مزایای اقتصادی برای کشورهای همسایه در حال گسترش است.
تحولات سیاسی و اقتصادی در حال حاضر افغانستان موجب شده تا این کشور از یک کمربند_یک جاده برای کمک به اقتصاد و وضعیت بحرانی خود استفاده کند
همچنین، چین هدف از راه اندازی این پروژه سیاسی و اقتصادی را بازگشایی مسیرهای تجاری تاریخی در تلاش برای ترویج تجارت جهانی عنوان کرده؛ در حالی که افزایش استانداردهای سیاسی و اقتصادی کشورهای عضو و همچنین گسترش نفوذ اقتصادی خود را وعده داده است. در این میان؛ همانطور که پیشتر گفته شد، تحولات سیاسی و اقتصادی در حال حاضر افغانستان موجب شده تا این کشور از این طرح برای کمک به اقتصاد و وضعیت بحرانی خود استفاده کند. در حقیقت، این پروژه، علاوه بر استراتژی دیرینه کابل و تلاش برای تقویت همگرایی منطقه ای و توسعه همکاری های اقتصادی، می تواند گامی مهم برای افغان ها در جهت توسعه ارتباطات بین منطقه ای و فرا منطقه ای باشد.
با این حال، با اینکه فاصله مسافتی بین چین و افغانستان تنها حدود ۵۰ مایل است، اما نگرانی های امنیتی جدی برای منطقه سین کیانگ چین قابل مشاهده است و همین موضوع می تواند توانایی چین برای سرمایه گذاری به دلیل وضعیت امنیتی افغانستان را تحت الشعاع قرار دهد.
در همین راستا، درک چالش هایی که چین در اجرای یک کمربند_یک جاده در افغانستان خواهد داشت، مستلزم نگاهی فراتر از حوزه دیپلماسی رسمی و روابط دوجانبه است. حداقل از زمان سلسله هان، زمانی که جاده ابریشم باستانی راه اندازی شده بود، روابط تجاری تا حد زیادی بین افغانستان و چین وجود داشته است. حتی در گذشته، چین پناهجویان افغان را پذیرفته است و افغان هایی که در چین زندگی می کنند، یا دانش آموز هستند؛ و یا تاجر کالاهای چینی در افغانستان و سایر کشورهایی هستند که افغان ها در آنجا ساکن شده اند و در تجارت کالا فعالیت می کنند.
بر همین اساس می توان گفت که در پس زمینه دیپلماتیک جریان بی وقفه سرمایه گذاری چینی یک کمربند_یک جاده در افغانستان، واقعیتی بسیار پیچیدهتر و ناپایدار نهفته است.
یک کمربند_یک جاده؛ پروژه قابل تقدیر از دیدگاه افغانستان
کابل به منظور ارتقای ابتکارات بین المللی، نسبت به این پروژه ابراز علاقه کرده و معتقد است که یک کمربند_یک جاده، روند توسعه اقتصادی در امتداد جاده ابریشم بر ایجاد نظم توسعه بین المللی متمرکز شده و اهمیت زیادی برای توسعه انسانی در قرن بیست و یکم دارد و پروژه ایست که جای تقدیر دارد.
کریدور لاجورد، راه آهن پنج ملت و تعدادی از پروژه های خط لوله گاز، به طور خاص، توسط رهبران افغانستان از دولتهای پیشین به عنوان بخشی از استراتژی اتصال بزرگ چین به پروژه های دیگر مورد تاکید واقع شده است
دولت اشرف غنی هم در رابطه با این ابتکار اینگونه بیان می کرد که فرصتی برای افغانستان از این طریق فراهم خواهد شد تا خود را به عنوان یک دوربرگردان ترانزیت و تجارت آسیایی که شرق آسیا را به غرب آسیا و آسیای جنوبی را به آسیای مرکزی متصل می کند، ایجاد کند و منافع اقتصادی را نه تنها برای افغانستان بلکه برای کل کشورهای منطقه فراهم نماید.
بر همین اساس، کریدور لاجورد، راه آهن پنج ملت و تعدادی از پروژه های خط لوله گاز، به طور خاص، توسط رهبران افغانستان از دولتهای پیشین به عنوان بخشی از استراتژی اتصال بزرگ چین به پروژه های دیگر مورد تاکید واقع شده است، زیرا صادرات افغانستان تاکنون شامل فرش قالین، قالیچه، میوه های خشک و گیاهان دارویی بوده و منابع معدنی مانند مس، سنگ آهن، سنگ معدن، یا سایر منابع طبیعی چندان صادر نشده است.
از این رو، افغانستان این شانس را خواهد داشت که این منابع و سایر منابع گرانبها را از طریق یک کمربند_یک جاده به بازارهای آسیای مرکزی، چین، آسیای غربی و بخش هایی از اروپا یعنی منطقه ای که در حال حاضر تجارت زیادی انجام نمی دهد، به فروش رساند. ساخت راه آهن و جاده ترانس_هندوکش و اتصال به آسیای مرکزی، کریدور اقتصادی چین و پاکستان را به ابتکار همکاری اقتصادی منطقه ای آسیای مرکزی گسترش می دهد و احتمالا افغانستان را به یک پل زمینی تبدیل می کند که آسیای مرکزی، جنوبی، غربی و چین را به یکدیگر متصل می کند.
افزون بر این، جاده ابریشم که چین را از طریق افغانستان به غرب متصل می کرد، روابط دوجانبه را بین دو کشور تقویت خواهد کرد. چین با دستیابی به کشورهای غربی و پیشبرد فعالیتهای اقتصادی آنها سود برده؛ ضمن اینکه افغانستان نیز به عنوان مجرایی برای تجارت، به لحاظ اقتصادی متنفع خواهد شد.
در همین راستا، روابط بین چین و افغانستان ادامه داشته، زیرا رشد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مبتنی بر همکاری هر دو کشور به دلیل نزدیکی آنها بوده است. چهار دلیل را می توان در خصوص علاقه چین به ایفای این نقش جدید و پیشرفته مطرح کرد:
۱) حفاظت از سرمایه گذاری خود در کشور؛ ۲) مهار فعالیتهای افراطی گروههایی که به عنوان یک تهدید جدی برای وضعیت امنیت داخلی خود چین به ویژه در سینکیانگ تلقی میشوند. ۳) ایمن سازی یک کریدور امن برای چین برای گسترش دسترسی خود به اروپا ۴) دستیابی به منابع طبیعی مختلف.
در مورد عامل چهارم، منابع معدنی در افغانستان به ارزش حدود یک تریلیون دلار وجود دارد که شامل سنگ آهن، مس، کبالت، طلا و فلزات صنعتی مهم مانند لیتیوم می باشد، در حالی که منابع معدنی می تواند، افغانستان را به یکی از مهمترین قطب های معدن در جهان تبدیل کند که این موضوع خود عامل مهمی در رشد اقتصادی منطقه است.
نظر شما