بازار؛ گروه استانها: تا ۳۰ سال پیش به هر اهل خبرهای در کشاورزی پیشنهاد میشد که آیا میشود در دشتهای قم باغ زیتون پرورش داد، جوابی جز طعنه و تمسخر دریافت نمیکرد؛ اینکه یک محصول از خانواده سرد و مرطوب را در دشتهای تفتیده خشک و کم آب قم پرورش بدهی ظاهراً خنده دار و خارج از عقل است؛ اما سید احمد بلندنظر، توانسته برای اولین بار از سال ۷۴ با راه اندازی یک باغ زیتون با ۲۴ رقم محصول راه اندازی کند که محصول آن در دنیا کم نظیر است و زبانزد شده است.
این پیشکسوت کارآزموده کشاورزی نکته نظرات جالبی در خصوص وضعیت و موقعیت کشاورزی استان و کشور دارد که در نوع خود جالب و شنیدنی است.
* نکته شاخص کشاورزی شما کاشت زیتونهای خاص در دشتهای قم است. این زیتون کاری شما چه سرگذشتی را سپری کرده است؟
بنده مزرعه فدک را از سال ۵۸ راه اندازی کردم. وارد دشتی شده بودم که جز خار و خاشاک و خشکی چیزی نداشت؛ اولین کاری که کردم یک چاه عمیق حفر کردم. برای اینجا ۱۶ سال خاک خریدم از کامیون ۱۱۰ تومان در سال ۵۸ با کامیون ۱,۸۰۰ تومان در سال ۷۴ تا برای زراعت خاک مناسب داشته باشم. ۱۲ سال طول کشید تا این خاکها خاک زراعی و حاصلخیز شد. بعد از این زحمت و هزینه که تنها بخش کوچکی از آن را بروز دادم تازه متوجه شدم که اصلاً ایران کشور زراعت نیست.
در حال حاضر ۶۰۹ دشت در کشور داریم که شاید ۵۰ دشت آن مناسب زراعت باشد و بیشتر دشتهای ما توان باغبانی دارند. مسئله این است در کشوری که یک سوم میانگین جهان بارندگی دارد و دو برابر میانگین جهانی تبخیر میشود زراعت کار بی فایدهای است.
* تقریباً چه سالی بود که به این نتیجه رسیدید که تغییر کاربری بدهید و زراعت را کنار گذاشته و باغبانی کنید؟
سال ۷۲ و ۷۳ بود یعنی چیزی حدود ۱۵ سال آزمون و خطا و کلی هم هزینه کردم. برای باغبانی هم حسابی مطالعه کردم چرا مزرغهای که داشتم تنها به درد چند رقم محصول میخورد. به ما توصیه میکردند و میگفتند که قبلاً اینجا زعفران کاشتند یا خاک قم مناسب پسته هست شاید این توصیهها درست بود اما با دیدگاه ملی ما همخوان نبود.
اعتقاد داشتم باید دنبال محصولات جدیدتری بروم که ضمن اقتصادی بودن با شرایط اقلیمی استان هم سازگاری داشته باشد و پس از مطالعات بسیار زیتون را انتخاب کردیم که محصولی نو بود ولی از همان ابتدا مخالفان و طعنه زنندگان جدی پیدا کرد.
شاید این تصمیم برای اولین بار در تاریخ خلقت بود که کسی تصمیم گرفته در مرکز ایران زیتون پرورش دهد. باغ زیتون در ایران از همان ابتدا در شمال و قزوین و زنجان بود که البته بعدها در طرح توسعه در فارس و اصفهان هم این محصول باروری شد.
* برای اولین بار محصولی را در قم به صورت گسترده پرورش دادید که ذاتاً با آب و هوای خشک مرکزی سازگاری نداشت چه روشی به کار بردید که ایده شما به ثمر نشست؟
قطعاً کار راحتی نبود و مشقات خود را داشت. برای اینکه کار ابتدا ۲۴ رقم زیتون را از کل دنیا جمعآوری کردم در اینجا کاشتم بعد از ۵ سال فقط ۷ رقم از آنها جواب دادند و ۱۷ رقم دیگر به بار ننشست و به هرحال در مجموع ۱۲ رقم زیتون ایرانی و ۱۲ رقم خارجی را از ۲۵ سال گذشته توسعه دادیم.
سال ۷۸ برای اولین جشن برداشت زیتون از مرکز ایران برگزار شد. تا قبل از سرمازدگی شدید در سال ۸۶ حدود ۱۰ هزار کیلوگرم در هکتار برداشت داشتهام. یک نکته بسیار اساسی در این زمینه موضوع یافتن ارقام سازگار با محیط است و اینکه اصول مدیریت اعم از تغذیه، آبیاری، هرس و سایر موارد نباید فراموش شود.
به دلیل اینکه اساساً زیتون یک محصول «سال آور» است در سالهای آور ۹ تن و در سالهای ناآور شش تن درهکتار برداشت کردیم. ویژگی درختان مثمری مانند زیتون، مرکبات، خرما و… این است که خزان ندارند. یک سال خوب بار میدهند و سال دیگر کمتر.
* به نظرتان در شهر کویری مثل قم کشاورزی توجیه و ارزش وقت و سرمایه گذاری دارد؟
باید این واقعیت را قبول کنیم که شهر قم یک منطقه کشاورزی نیست هرچند بسیاری از مناطق کشور هم استعداد کشاورزی خاصی ندارند. در بسیاری از مناطق نسبت بارندگی ما یک سوم میانگین جهانی و میزان تبخیر دو برابر استانداردهای بین المللی است.
در چنین شرایطی نباید اولویت کشاورزی ما تولید محوری باشد و هر فعالیتی باید براساس ظرفیت و حول محور مدیریت مصرف آب باشد. واقعاً مشکل آب در کشور بسیار جدی است. در همین مزرعه فدک ۴۰ سال پیش با حفر ۵۸ متر چاه به آب میرسیدیم اما الان با حفر ۱۷۰ متر هم نمیتوانیم از سفرههای زیرزمینی بهره برداری کنیم.
برخی هم گول بارندگیهای دو سه سال اخیر را نخورند در همین قم سطح سفرههای زیرزمینی در سال گذشته ۴۰ سانتی متر مثبت شده بود. باید چند سال بارندگی داشته باشیم که فاصله بین ۱۷۰ متر کنونی با ۵۸ متر ۴۰ سال پیش جبران شود.
بنابراین ما باید به فکر تولید محصولاتی باشیم که آب خوره نداشته باشد و با شرایط منطقهای ما سازگار باشد.
* محصولاتی مانند گندم و جو جزو محصولات پرآب بر هستند اما به دلیل اهمیت استراتژیک چارهای جز تولید آن نداریم مگر میشود از خیر تولید گندم که پایه نان است گذشت؟
بله من هم قبول دارم که نمیتوان از خیر گندم و نان که حیات همه ما به آن بستگی دارد گذشت! مشکل ما این است که ما شعارگونه کشاورزی میکنیم چرا باید در حالی که صرفه اقتصادی ندارد اما به هر قیمتی گندم تولید میکنیم. خودکفا بودن به چه قیمتی؟! تولید گندم در این بیشتر جنبه مانور سیاسی دارد. ما داریم منابع طبیعی و آب خود را هدر میدهیم که یک عده بگویند در گندم خودکفا شدهایم.
* یعنی شما معتقدید که با این اوضاع اقتصادی و سیاسی گندم را وارد کنیم!؟
بله چه اشکالی دارد! ما ۸ سال تمام در دوران دفاع مقدس با تمام دنیا جنگیدیم و در این مدت یک روز قحطی نان ندیدیم. در سالهای جنگ هند و پاکستان باهم مسابقه میدادند که گندم با کیفیت و قیمتی که مد نظر ما بودن، بفروشند.
چرا باید برای تولید یک کیلو گرم گندم حاضر باشیم ۱۵۰۰ کیلو آب شیرین را هدر بدهیم. ما برای حفظ شعار خودکفایی گندم تمام منابع و خاک و آب خود را در معرض خطر گذاشتهایم. به نظرم ارتباط دادن تولید گندم با اقتدار ملی اساساً کار درستی نیست و فقط منابع ملی ما را هدر میدهیم.
در شرایط فعلی حفظ منابع طبیعی به ویژه آب مهم باشد بنابراین باید استراتژی کشاورزی ما آب محور باشد نه تولید محور. تولیدی که پایدار نباشد سودآور نیست و منجر به فروش منابع مان خواهد شد.
متأسفانه در ۴۰ سال گذشته مسائل سیاسی و اجتماعی قربانگاه فعالیتهای اقتصادی بوده و در یک کلمه اقتصاد قربانی سیاست شده است. برای کشاورزی باید فکر اساسی کرد؛ کشاورزی بدون سرمایه گذاری دوام نمیآورد.
سالها است که در این حوزه سرمایهگذاری نشده و هنوز سنتی نگاه میکنیم و کار میکنیم. تجهیزات کشاورزی به روز شده اما مدیریت و برنامه ریزی سنتی است. همین مدیریت نخ نما حاصلی جز هدر رفت منابع انسانی و طبیعی و ملی نداشته است.
نظر شما