تهمینه غمخوار؛ بازار: ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران روز دوشنبه به منظور سفری سهروزه به چین میرود و با شیجین پینگ رئیس جمهور این کشور درباره مسائل دوجانبه، منطقهای، بینالمللی، توافقات و تفاهمنامهها گفتوگو خواهد کرد. رئیسی در این سفر همچنین در نشست مشترک تجار و فعالان اقتصادی دو کشور شرکت خواهد کرد و دیداری نیز با ایرانیان مقیم چین خواهد داشت.
از زمان تشکیل دولت سیزدهم، رویکرد نگاه به شرق نیز به عنوان یک انتخاب دیپلماتیک، موجب برانگیختن انعقاد تفاهماتی میان ایران و کشورهای این منطقه شده که در این زمینه، چین بیشتر مورد توجه ایران قرار گرفته و از طرفی، پکن نیز به تعمیق روابط با تهران توجه بیشتری داشته است. بر همین اساس، پس از تحریمهای ایالات متحده علیه چین و ایران، دو کشور تصمیم گرفتند تا روابط خود را به سطح جدیدی برسانند، به طوری که در اوایل سال ۱۴۰۱، یک توافقنامه نظامی و سرمایهگذاری تجاری را به امضا رساندند.
در راستای گسترش روابط چین با ایران و همسایگانی چون افغانستان و پاکستان، برخی از کارشناسان معتقدند که در حالیکه پکن از قدرت نرم برای افزایش نفوذ خود در نقاط مختلف جهان استفاده می کند، روابط رو به رشد بین چین، ایران، افغانستان و پاکستان، وضعیت نگران کننده ای برای هند ایجاد کرده، زیرا دهلی نزدیکی روابط ایران و چین را عامل آسیب به موقعیت خود در منطقه می داند.
در حالی که کشورهای خاورمیانه به دنبال سرمایه گذاری، پروژه های اقتصادی بهتر و توسعه اقتصادی هستند، چین برای تجهیز پروژه های توسعه ای خود در منطقه و صنعتی سازی در داخل، نیاز مبرمی به تامین بی وقفه نفت و گاز از این منطقه دارد
چین، همچنین در حال توسعه روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای عربی و خاورمیانه است وبه ویژه پس از بهار عربی، بر تقویت روابط خود با این کشور و آفریقا متمرکز شده است. بر همین اساس، تا کنون، چین به طور موثر موفق شده تا کشورهای خاورمیانه را در پروژه یک کمربند_یک جاده مشارکت دهد. در همین راستا، در حالی که کشورهای خاورمیانه به دنبال سرمایه گذاری، پروژه های اقتصادی بهتر و توسعه اقتصادی هستند،
چین برای تجهیز پروژه های توسعه ای خود در منطقه و صنعتی سازی در داخل، نیاز مبرمی به تامین بی وقفه نفت و گاز از این منطقه دارد که همه اینها به تعاملات بین چین و این منطقه در سطوح مختلف منجر شده است. برای مثال چین حضور نظامی خود را در خاورمیانه تضمین کرده و تمرینات نظامی را با کشورهای آسیایی، عربی و آفریقایی انجام داده است.
مروری بر تفاهمنامه بلند مدت ایران و چین
در این میان، چین و ایران در چند سال گذشته با اراده جدیدی به یکدیگر نزدیک شده اند. از دید تحلیلگران، علت اصلی این نزدیکی فزاینده، جاه طلبی چین برای افزایش نفوذ خود در منطقه و آرزوی ایران برای اجتناب از انزوا در سیاست جهانی به دلیل تحریم های آمریکا علیه این کشور است. با نگاه به چند سال اخیر مشاهده می کنیم که زمانی که رئیس جمهور چین در ژانویه ۲۰۱۶ به ایران سفر کرد، همین سفر، آغاز دوره جدیدی در روابط دو کشور بود.
درست قبل از اعمال مجدد تحریم های آمریکا علیه تهران در سال ۲۰۱۸، چین و ایران هدف ایجاد روابط تجاری به ارزش ۶۰۰ دلار را تعیین کرده بودند. حال، طبق این قرارداد جدید، چین ۴۰۰ میلیارد دلار برای پوشش برخی از حوزه ها و موضوعات تجاری و نظامی سرمایه گذاری و کمک خواهد کرد. در مقابل، به عنوان بخشی از این قرارداد، تا ۲۵ سال آینده، ایران موظف است نفت خود را به طور منظم با تخفیف های بسیار ارزان به چین ارائه کرده و نیاز نفتی این کشور را تامین کند.
ایران همچنین در بسیاری از بخشها از جمله دریانوردی، دفاعی، مخابرات، زیرساختها، پتروشیمی، انرژی، راهآهن و بنادر تا بانکداری از چین کمکهایی دریافت خواهد کرد؛ ضمن اینکه چین، ایران را قادر می سازد تا بر فضای سایبری خود کنترل داشته باشد. همچنین، بر اساس این توافق، چین به ایران در ساخت چارچوبی برای شبکه مخابراتی ۵G کمک خواهد کرد.
این گشایش در روابط و از سرگیری همکاریهای اقتصادی و امنیتی پکن و تهران، موجب شد تا امریکا در تلاش برای انزوای بین المللی ایران به دلیل میلیاردها دلار سرمایهگذاری چین در حوزه انرژی و دیگر حوزه های جمهوری اسلامی باشد. در حقیقت، همکاری رو به رشد چین و ایران، آمریکا را نگران کرد، به گونه ای که می توان پاسخ ایالات متحده را در ممانعت از هواوی، که یک شرکت مخابراتی چینی است، برای ساخت شبکه ۵G در آمریکا مشاهده کرد که یک پرونده جنایی علیه مدیر ارشد مالی این شرکت، به دلیل عدم پیروی از تحریم های آمریکا علیه ایران تشکیل شد.
علیرغم همه این موضوعات، چین اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده است، زیرا اکنون توانایی ایستادن قوی در مقابل ایالات متحده و مقاومت در برابر هر نوع مجازاتی را که ممکن است با حمایت از ایران با آن مواجه شود، توسعه داده است. یکی از آنها همان توسعه ۵G است که در توافق چین و ایران یکی از مفاد اصلی در نظر گرفته می شود. علاوه بر این، این معامله شامل همکاری نظامی نیز می شود. زیرا به چین اجازه می دهد از حضور نظامی خود در منطقه اطمینان حاصل کند. چین آمادگی خود را برای مانورهای نظامی مشترک، آموزش، تحقیق، تمرینات، توسعه تسلیحات و به اشتراک گذاری اطلاعات برای اتخاذ موضع در برابر نبرد با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و انسان و جنایات فرامرزی نشان داده است.
در همین راستا، در یک سناریوی در حال توسعه، چین به عنوان یک گزینه جایگزین در برابر حمایت غرب از چندین کشور ظاهر شده است. بنابراین، چین اکنون به عنوان یک جایگزین بسیار قدرتمند برای آمریکا و اروپا به عنوان یک شریک سرمایه گذاری و تجاری برای ایران تلقی شده ؛ ضمن اینکه کاملاً مشهود است که چین قصد دارد از طریق ایران نفوذ خود را در آفریقا و شرق آسیا افزایش دهد و به عنوان یک رقیب برای منافع ایالات متحده در این مناطق ظاهر شود.
از طرفی، نفوذ فزاینده چین در خاورمیانه ممکن است این منطقه را به میدان جنگ جدید اقتصاد سیاسی جهانی تبدیل کند. در این زمینه، این توافق نامه اهمیت زیادی دارد و چین می تواند روح و جانی تازه به ایران ببخشد. از آنجایی که پکن یکی از اعضای دائمی سازمان ملل است، روابط راهبردی ایران با چین می تواند به عنوان یک سکوی چانه زنی برای میز مذاکرات آینده با غرب مورد استفاده قرار گیرد.
بر همین اساس، نزدیکی ایران با چین نشان میدهد که سیاست نگاه به شرق از سوی ایران برای متعادل کردن نفوذ آمریکا در منطقه اتخاذ شده و آسیب پذیری ایران به دلیل تحریمهای آمریکا، فرصت بزرگی را برای چین ایجاد کرده تا نیازهای انرژی خود را از طریق ایران برای رشد سریع صنعتی خود تامین کند. در حالی که بیش از نیمی از نیازهای انرژی چین توسط کشورهای خلیج فارس تامین می شود، همکاری چین و ایران به پکن اجازه میدهد تا از آزادی رسمی دریانوردی از طریق منطقه خلیج فارس برخوردار شود که این موضوع به چین اهرم ژئواستراتژیک بزرگی در منطقه میدهد.
افزون بر این، توافق بین پکن و تهران به عنوان یک تغییر دهنده بازی سیاسی برای منطقه و تغییر موازنه قوا به نفع چین ثابت خواهد شد. این قرارداد به چین اجازه می دهد تا به بازیگری تأثیرگذار در یکی از مطلوب ترین مناطق جهان تبدیل شود. چین به درستی پتانسیل ایران را به عنوان یک بازیگر اصلی منطقه ای درک کرده است، علیرغم اینکه تاثیر ایران در گذشته اخیر به دلیل سایر تحولات منطقه به خطر افتاده است.
چالشهای پیش روی چین در ایجاد تعادل بین شرکای ضد ایرانی در منطقه
مهم ترین چالش چین در منطقه خاورمیانه، توسعه سیاست منطقه ای بر اساس خطوط فرقه ای است. اختلافات سیاسی_فرقه ای بین پادشاهی سلفی عربستان سعودی و متحدانش و ایران شیعه و متحدانش به جنگ های نیابتی زیادی در منطقه تبدیل شده است. در چنین سناریویی، درگیر شدن همه بازیگران منطقه ای به عنوان کانون توجه سیاست چین در خاورمیانه باقی مانده است. رئیس جمهور چین در ماه ژانویه با اقامت در تهران، مصر و عربستان سعودی که در حال حاضر سه ضلع اصلی قدرت مثلثی منطقه هستند، تقریباً از تمام کشورهای خاورمیانه دیدار کرد. این بازدیدها برای چین بسیار سازنده بود به گونه ای که وزیر خارجه این کشور، این تحولات را دستیابی به اوج جدیدی از روابط در منطقه توصیف کرد.
در همین راستا، عربستان و ایران تضمین دادند که همکاری اقتصادی با چین را از طریق ابتکارات اقتصادی خود برای پیوند دادن تجارت چین با سهولت بیشتری به اوراسیا، کمربند اقتصادی جاده ابریشم جدید، جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم (ابتکار یک کمربند_یک جاده) و کمربند اقتصادی دریایی گسترش دهند. سیاست های چین در منطقه خاورمیانه این منطقه را به مرکز سیاست جهانی تبدیل کرده است. در چنین سناریویی، چین باید از درگیری منطقهای بین ایران و عربستان سعودی اجتناب کرده و یک سیاست منعطف و دوستانه ای را ایجاد کند که هر دو را درگیر کند. بر همین اساس، حضور چین در خاورمیانه فرصت بزرگی برای خنثی کردن مناقشه عربستان و ایران خواهد بود.
در همین راستا، ابتکار کمربند و جاده می تواند در این زمینه محوری باشد. این ابتکار، پروژه بزرگی برای راه چین به سمت توسعه اقتصادی است و در عین حال خاورمیانه، آسیای مرکزی و اروپا را به هم متصل می کند. همچنین به چین امکان دسترسی آسان به منابع انرژی خلیج فارس را خواهد داد. اجرای کارآمد پروژه یک کمربند_یک جاده، نیازمند راهبردهای مختلفی از جمله فشار، مذاکره و میانجیگری برای پایین نگه داشتن تنشها بین ایران و عربستان است.
حفظ تعادل از سوی چین، میان ایران و عربستان سعودی در آینده بسیار دشوارتر خواهد بود در حالی که حضور آمریکا در منطقه و روابط صمیمانه طولانی مدت آن با عربستان سعودی نیز شرایط را پیچیده تر می کند
حفظ تعادل از سوی چین، میان ایران و عربستان سعودی در آینده بسیار دشوارتر خواهد بود در حالی که حضور آمریکا در منطقه و روابط صمیمانه طولانی مدت آن با عربستان سعودی نیز شرایط را پیچیده تر می کند. آمریکا تمام تلاش خود را برای تخریب ابتکار چینی جاده ابریشم با بهره برداری از شکاف فرقه ای در منطقه انجام خواهد داد. در چنین شرایطی، چین باید هم ایران و هم عربستان را درگیر فرآیند صلح با حفظ سیاست فاصلهگذاری، حل سردرگمی ناشی از سیاستها و مدیریت بحران ناشی از رقابت بین دو رقیب منطقهای کند.
مشارکت راهبردی چین و ایران در سایه تحریمهای غرب
حضور فزاینده چین در خاورمیانه، آمریکا را نگران کرده است، در حالیکه واقعیت های ژئواستراتژیک منطقه از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تغییر کرده است. این تغییرات، به ویژه در زمینه بهار عربی، این فرصت را به بازیگران منطقه ای مانند ایران داده تا در نقش خود در سیاست منطقه تجدید نظر کنند. در همین حال، از زمانی که شی جین پینگ در سال ۲۰۱۲ به سمت ریاست حزب کمونیست چین رسید، دولت چین به طور بلندپروازانه ای در آرزوی تبدیل کشورش به کشوری با نفوذ سیاسی و ایفای نقش پویاتر در مناطق مختلف بوده است.
این آرزو خود را در ارائه ابتکار کمربند_ جاده نشان داد که اهمیت اساسی خاورمیانه را نشان می داد؛ در حالی که خروج دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای با ایران در سال ۲۰۱۸ و در نتیجه ارائه بزرگترین استراتژی عامل فشار، آخرین تلاش دولت ایالات متحده برای پایان دادن به تأثیر توسعه ایران در منطقه بود.
این همکاری استراتژیک در رابطه با یک کمربند_یک جاده، بین ایران و چین، نقش ایالات متحده در خاورمیانه را به حداقل می رساند و اکنون چین مشتاق است در عوض به طور فعال در منطقه بازی کند. چین در حال دنبال کردن هدف خود، یعنی حفظ صلح و تعادل، از طریق نادیده گرفتن تحریمهای اعمالشده توسط ایالات متحده و افزایش تجارت با ایران است.
پیامدهای توسعه روابط تهران_پکن برای هند
هند یکی دیگر از بازیگران منطقهای و اقتصاد در حال رشدی است که خود را به عنوان رقیب چین معرفی میکند. گسترش نفوذ چین در خاورمیانه هند را به ویژه در چارچوب طرح کمربند و جاده نگران کرده است. کارشناسان هندی بر این باورند که علاقه هند به ذخایر گاز طبیعی ایران و چابهار در تحولات منطقه ای کنونی در چارچوب روابط رو به رشد چین و ایران در خطر است و نفوذ فزاینده چین در ایران، در حالی که قبلاً شراکت قوی با پاکستان داشت، محاصره هند تلقی می شود.
از طرفی، هند و ایران نگران هستند که بی ثباتی و جنگ طولانی مدت تهدیدات امنیتی بزرگی را برای آنها به دلیل افغانستان به همراه داشته باشد زیرا هر دو در افغانستان منافع مشترکی دارند. هند همچنین نگران توسعه تأثیر پاکستان در افغانستان و تبدیل شدن طالبان به یک قدرت غالب در آنجا است که می تواند پیامدهای منفی بر تمایل این کشور به افزایش روابط با افغانستان داشته باشد.
برای هند، ایران عاملی است که رفت و آمد به افغانستان و آسیای مرکزی برجسته خواهد شد. در همین راستا، بندر چابهار یکی از این اقدامات است که به یکی از مناطق راهبردی مهم تبدیل شده است. در ژانویه ۲۰۰۳، هند، ایران و افغانستان تفاهم نامه ای را در زمینه توسعه و ساخت زیرساخت های ترانزیتی و حمل و نقل در مسیر چابهار_میلک_ زرنج_ دلارام امضا کردند و در همین راستا، این کشورها موافقت کردند که یک گروه کاری مشترک برای بررسی چشم اندازهای ارتقای ظرفیت بندر چابهار تشکیل دهند.
همچنین، هند به طور جدی نگران روابط دوستانه پاکستان، ایران و طالبان به ویژه در همسایگی خود است. علاوه بر این، توافقنامه سه جانبه بین افغانستان، ایران و هند آنطور که قرار بود برای توسعه بندر چابهار پیش نرفته است. به همین ترتیب، اتحادهای در حال ظهور بین طالبان، پاکستان و ایران برای هند به ویژه هنگامی که از سوی چین، همسایه متخاصم هند حمایت میشود، نگرانی جدی ایجاد میکند.
از طرفی، هند توسط آمریکا که رقیب جهانی چین است حمایت می شود، به همین دلیل چین هرگز دوست ندارد هند از چابهار برای امور ژئواستراتژیک و اقتصادی استفاده کند. بر همین اساس، مقامات هندی اینگونه استدلال می کنند که نفوذ چین در ایران تأثیری دائمی بر روابط هند با ایران، افغانستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی خواهد داشت.
تقویت روابط ایران و چین برای رسیدن به اهداف خود
روابط چین و ایران به دلایل متعددی تقویت شده است. ایران، قربانی تحریمهای آمریکا، درصدد است تا وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشد؛ در حالی که ایالات متحده و چین هم درگیر جنگ تجاری هستند. از این رو ایران و چین قراردادی در زمینه سرمایه گذاری و تجارت امضا کرده اند.
چین قصد دارد نفوذ خود را در خاورمیانه افزایش دهد و در صدد است تا موقعیت آمریکا را به چالش بکشد. از این رو قراردادهای تجاری مرتبط با کشورهای خاورمیانه را نیز امضا کرده است. همچنین، پکن، خواهان جریان بی وقفه نفت از کشورهای خاورمیانه است و سعی کرده آنها را با پروژه یک کمربند_یک جاده خود درگیر کند. از سوی دیگر، کشورهای خاورمیانه آرزوی بهبود شرایط اقتصادی خود را دارند و خواهان سرمایه گذاری خارجی هستند. بنابراین، آنها چین را بهترین گزینه برای دستیابی به اهداف خود یافته اند.
در همین راستا، ایران برای بهبود اقتصاد خود و دستیابی به فناوری پیشرفته به چین نیاز دارد؛ در حالی چین هم برای اینکه در منطقه جای پای محکمی داشته باشد، نفتی را وارد خواهد کرد که ایران میتواند در اختیار آن قرار دهد. بنابراین، هر دو کشور روابط خود را برای رسیدن به اهداف خود تقویت کرده اند.
از طرفی برخی از تحلیلگران می گویند که روابط رو به رشد چین و ایران به جاه طلبی های هند برای هژمونی منطقه ای لطمه می زند، زیرا هند نه تنها دسترسی به بندر چابهار را از دست می دهد، بلکه روابط خود را با ایران نیز تضعیف می کند.
چین همچنین در حال جایگزینی آمریکا به عنوان بزرگترین سرمایه گذار در چندین بخش از جهان و حفظ حضور نظامی دریایی خود برای تامین امنیت خطوط تجاری خود است. بر همین اساس، می توان گفت که اگر آمریکا قصد افزایش قدرت جهانی خود دارد، باید در سیاست خود در قبال کشورهای خاورمیانه به ویژه در قبال ایران تجدید نظر کند، زیرا تحریم ها و مداخلات نظامی آمریکا تنها این کشورها را از آمریکا دور کرده، بلکه قدرت های دیگر را برای پر کردن شکاف تشویق می کند.
این وضعیت همچنین نشان می دهد که پروژه های مرتبط با توسعه اقتصادی کشورها را به هم نزدیک کرده و ثبات اقتصادی را در منطقه ایجاد می کند.
نظر شما