۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۱
چشم انداز قفقاز؛ مزاحمت و چالش های همکاریهای منطقه ای «۶ کشور»| ایران مشتاق دیپلماسی پسا قره باغ
بازار گزارش داد؛

چشم انداز قفقاز؛ مزاحمت و چالش های همکاریهای منطقه ای «۶ کشور»| ایران مشتاق دیپلماسی پسا قره باغ

با توجه به اینکه در طول جنگ قره باغ، ایران برخلاف روسیه و ترکیه، فاقد اهرم فشار بود، در حال حاضر علاقه مند است با وارد شدن به دیپلماسی پس از جنگ، از طریق پلتفرم ۳+۳ غیبت خود را جبران کند.

تهمینه غمخوار؛ بازار: در تئوری های کلاسیک ژئوپلیتیک، زمانی که یک دولت قدرتمند وارد جنگ می شود، معمولاً تأثیرات درگیری بلافاصله در مناطق همسایه احساس می شود و از طرفی این موضوع، منجر به یک تغییر پارادایم یا حداقل به یک بحران نظم جهانی می شود. این اصل در مورد قدرت بزرگی مانند روسیه با وقوع جنگ اوکراین حتی بیشتر قابل مشاهده است.

بر همین اساس، ما شاهد هستیم که تأثیر متقابل این درگیری یکی در اروپای شرقی و دیگری در منطقه قفقاز قابل توجه است به طوری که این جنگ وضعیت ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی یعنی منطقه ای در تقاطع اروپا، آسیا و خاورمیانه را تغییر داده و حتی موقعیت مسکو به عنوان هژمون سنتی امنیتی در این منطقه را تضعیف کرده است. از این رو، تعداد فزاینده ای از کشورها از جمله ایران، ترکیه و چین در تلاش برای افزایش فعالیت خود در این منطقه، اعم از اقدامات سیاسی و اقتصادی هستند.

قفقاز جنوبی همچنین برای اتحادیه اروپا از اهمیت فزاینده ای برخوردار است، به ویژه از نظر تنوع بخشیدن به منابع انرژی آن و به عنوان کریدور حمل و نقلی که اروپا را با آسیای مرکزی پیوند می دهد. منافع اصلی اتحادیه اروپا در قفقاز جنوبی صلح و ثبات در همسایگی اتحادیه و تامین انرژی پایدار از طریق منطقه است.

در همین راستا، سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه اخیرا مجددا با تاکید بر این مسئله که هدف از ایجاد پلتفرم «۳+۳» برقراری صلح و ثبات در قفقاز جنوبی و گشودن قفل ارتباطات اقتصادی و حمل و نقل در این منطقه است، اعلام کرده که به منظور ایجاد مسیر سازنده ای در این منطقه، ما در حال پیشبرد این پلتفرم شش گانه هستیم که شامل سه جمهوری قفقاز جنوبی مانند گرجستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و سه همسایه بزرگ چون ایران، ترکیه و روسیه است.

پس از جنگ دوم قره باغ، ترکیه قصد خود را برای ایجاد قالب همکاری ۳+۳ در قفقاز جنوبی شامل جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان همراه با ترکیه، روسیه و ایران با هدف تقویت همکاری‌های اقتصادی درون منطقه‌ای و ارتباطات جدید ترانزیتی اعلام کرد

نگاهی به پس زمینه فرمت همکاری شش گانه

پس از جنگ دوم قره باغ، ترکیه قصد خود را برای ایجاد قالب همکاری ۳+۳ در قفقاز جنوبی شامل جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان همراه با ترکیه، روسیه و ایران با هدف تقویت همکاری‌های اقتصادی درون منطقه‌ای و ارتباطات جدید ترانزیتی اعلام کرد. این ابتکار با توجه به وضعیت امنیتی این کشورها مورد استقبال بیشتر روسیه و ایران، و البته بسیار کمتر گرجستان و ارمنستان قرار گرفت.

برای ارمنستان، مشارکت در این قالب همراه با جمهوری آذربایجان پس از درگیری‌ های گسترده، چالش برانگیز به نظر می‌ رسد، زیرا ایروان تا زمانی که اختلافات بر سر مرزها حل نشده است، از توافق بر سر هر کریدور تجاری زمینی با آذربایجان اجتناب کرده است. در مورد گرجستان نیز مشارکت روسیه در این قالب، از نظر مقامات تفلیس پیامدهای منفی را به همراه دارد.

در حالی که فرمت همکاری ۳+۳ اولین ابتکاری نیست که برای ایجاد همکاری منطقه ای در قفقاز جنوبی تلاش می کند، اما پروژه های قبلی مانند «ابتکار صلح آمیز قفقاز»، «پیمان ثبات برای قفقاز»، «سکوی ثبات و همکاری قفقاز» و «قفقاز متحد» بدون هیچ موفقیت قابل توجهی تنها ارائه شده است. اگرچه روسیه، ایران و ترکیه مشتاق راه اندازی قالب جدید هستند، اما در میان واقعیت های جدید ژئوپلیتیکی در منطقه باید به نگرانی های حیاتی برای کشورهای منطقه نیز توجه لازم را معطوف کرد.

برخی از کارشناسان استدلال می کنند که ضعف اصلی پیشبرد این طرح، نارضایتی داخلی و مقاومت مداوم نیروهای مخالف در ارمنستان و گرجستان است. در حقیقت، احزاب مخالف در ارمنستان فرمت پیشنهادی همکاری و مسیرهای ترانزیتی را به عنوان مجموعه دیگری از امتیازات به نفع جمهوری آذربایجان می دانند که حاکمیت ارمنستان را زیر سوال می برد. حتی مشارکت ایران به عنوان شریک و متحد دیرینه ارمنستان، برای از بین بردن بدبینی ایروان کافی به نظر نمی رسد.

از طرفی، به نظر می رسد باکو از مشارکت و علاقه ایران به این فرمت ناراضی است، در حالی که جمهوری آذربایجان بر سر کریدور زنگزور، تنشهای دیپلماتیکی را با جمهوری اسلامی تجربه کرده است. از دیدگاه ایران نیز، این فرمت فرصتی مناسب برای نفوذ بیشتر در منطقه است. با توجه به اینکه در طول جنگ قره باغ، ایران برخلاف روسیه و ترکیه عمدتاً غایب و فاقد اهرم فشار بود، جمهوری اسلامی در حال حاضر علاقه مند است این عدم حضور را با وارد شدن به دیپلماسی پس از جنگ آن هم از طریق پلتفرم ۳+۳ در این منطقه که به نوعی با آن پیوند تاریخی دارد، جبران کند.

افزون بر این، جمهوری اسلامی باور دارد در چارچوب این ابتکار، افق های روشنی از همکاریهای سیاسی، امنیتی، تجاری، اقتصادی و ترانزیتی بر روی ملت های منطقه باز خواهد شد؛ ضمن اینکه، مزیت بزرگ این ابتکار آن است که هیچ یک از طرف های ذیحق در آن کنار گذاشته نشده اند.

برای باکو و ایروان حتی با وجود تنشهای باقی مانده، این ابتکار می‌تواند به بازگشایی ارتباطات راه‌آهن دوران شوروی بین دو کشور و ترکیه کمک کند که منافع متقابلی را برای آنها به همراه خواهد داشت. اگرچه نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان تشخیص داده که همکاری با جمهوری آذربایجان و ترکیه به نفع ایروان خواهد بود و حتی برای عادی سازی روابط با ترکیه آمادگی نشان داده است، اما هنوز هیچ نتیجه ملموسی در این زمینه حاصل نشده است. با این وجود، چنین حرکتی در روابط دوجانبه، نتایج مشهودی را به همراه خواهد داشت و سرمایه‌گذاری‌های اضافی لازم برای روند بازسازی را جذب خواهد کرد.

گرجستان نیز هرگونه پروژه مشترک با روسیه را به دلیل درگیری حل نشده آنها بر سر آبخازیا و اوستیای جنوبی رد کرده و مقامات گرجستان اعلام کرده اند که امتناع این کشور از مشارکت در قالب نباید تعجب آور باشد. با این حال، تفلیس معتقد است که نباید از فرآیندها و پروژه های بزرگ ژئوپلیتیکی در منطقه عقب بماند.

چشم انداز مشترک شش کشور در این پلتفرم، ارتباط نزدیکتر کشورهای همسایه برای ایجاد یک منطقه اقتصادی بزرگتر است که پس از آن می تواند نقش بیشتری در سناریوهای در حال تکامل ژئواکونومیک اوراسیا ایفا کند؛ ضمن این که همه این کشورها طرفدار ادغام، منطقه ای سازی و انسجام و همگرایی اوراسیا هستند. علاوه بر این، ایجاد مکانیزم همکاری‌ها در ترکیب «۳+۳» برای حل و فصل مسائل منطقه قفقاز جنوبی به ویژه امنیت آن، می‌تواند به افزایش سطح اعتماد در سطح منطقه کمک کند.

در حالی که فرمت همکاری ۳+۳ ممکن است برای کشورهای قفقاز و اوراسیا جذاب و امیدوار کننده به نظر برسد، اما چالشها و تهدیداتی در این میان قابل مشاهده است

چالشهای راه اندازی ۳+۳

در حالی که فرمت همکاری ۳+۳ ممکن است برای کشورهای قفقاز و اوراسیا جذاب و امیدوار کننده به نظر برسد، اما چالشها و تهدیداتی در این میان قابل مشاهده است.

عدم حمایت غرب: این فرمت می‌تواند نقش غرب را با کنار گذاشتن حضور و نفوذ آن در حالی که تلاش می‌کند به بازسازی و روند گفتگوی پس از جنگ کمک کند، تضعیف کند. بنابراین نمی توان انتظار داشت که غرب از این ابتکار حمایت کند.

امریکا معتقد است که این پلتفرم باید بر رعایت تعهدات آتش بس سال ۲۰۰۸ ، قبل از ترویج هر پلتفرم گفتگوی جدیدی تمرکز کند. در همین راستا، کارشناسان استدلال می کنند که جنگ دوم قره باغ به طور اساسی توازن قدرت منطقه ای را تغییر داده، به نحوی که این موضوع به نفع جامعه یورو_آتلانتیک نیست.

ترکیه؛ عامل بر هم زدن ارتباط میان شش کشور: در عوض، ترکیه به یک بازیگر منطقه ای با نفوذ و یک قطب ترانزیت انرژی برای اروپا تبدیل شده است. اما همین عضویت ترکیه در ناتو میتواند عامل بر هم زدن این ارتباط میان شش کشور و طرح ۳+۳ باشد. علاوه بر این، روسیه با استقرار یک مأموریت حافظ صلح در منطقه قره باغ، ردپای فیزیکی خود را در منطقه تضمین کرده که این موضوع به این کشور اهرم بیشتری نسبت به سال‌های گذشته می‌دهد و او را قادر می‌سازد تا دستور کار جدیدی را تنظیم کند.

نفوذ فزاینده روسیه بر منطقه: ما شاهد هستیم، در حالی که فرمت ۳+۳ که گشایش شبکه های حمل و نقل را پیش بینی کرده، می تواند همکاری های درون منطقه ای را تسهیل کند و سود اقتصادی به همراه داشته باشد، اما توانایی روسیه را برای کنترل و نفوذ این شبکه ها و مسدود کردن حضور بازیگران غیر منطقه ای افزایش می دهد.

افزون بر این، نقش پیشرو روسیه در این پلتفرم، مزایای کمی برای کشورهای منطقه، به ویژه جمهوری آذربایجان و ارمنستان خواهد داشت. این واقعیت که نیروهای صلح تحت رهبری روسیه در منطقه قره باغ قادر به جلوگیری از خصومت‌های جزئی بین نظامیان جمهوری آذربایجان و گروه‌های مسلح ارمنی نیستند، اهمیت این پلتفرم را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

عدم تسهیل روابط جمهوری آذربایجان و ارمنستان: با اینکه دستور کار فرمت همکاری ۳+۳ دارای ویژگی‌های خاصی است که می‌تواند از نظر عملی برای کشورهای منطقه جذاب باشد، اما، هیچ دلیل قابل‌توجهی وجود ندارد که این موضوع را بپذیریم همکاری و گفت‌وگوی درون منطقه‌ای بین کشورهای درگیر، به‌ویژه جمهوری آذربایجان و ارمنستان را تسهیل می‌کند. یک سال پس از جنگ قره باغ، توافقنامه صلح نهایی و حل و فصل مسائل مربوط به تحدید حدود و تعیین مرزها در هیچ جا دیده نمی شود. بنابراین بعید است که این فرمت، دو دشمن را به سمت گفت و گو با نتایج مثبت سوق دهد.

عدم مشارکت گرجستان: همزمان، مشارکت گرجستان در طرح جدید به مسکو اجازه می‌دهد تمامیت ارضی این کشور را بیشتر تضعیف کند. در واقع، گرجستان نیازی به مشارکت در هیچ ابتکار منطقه‌ای خاصی ندارد، زیرا قلمرو آن مدت‌هاست که در قلب بسیاری از پروژه‌های زیرساختی کلیدی منطقه قرار داشته است. از آنجایی که نقش گرجستان یک مسیر ترانزیتی مناسب برای خطوط لوله و ارتباطات راه آهن بسیار مهم است، تفلیس نیازی به همسویی با مسکو یا تهران برای پروژه های جدید منطقه ای ندارد.، اما، با این حال، احتمال پیوستن این کشور که به شدت امیدوار است در آینده نزدیک به عضویت ناتو درآید، به این فرمت وجود دارد.

رقابت با یک کمربند_یک جاده: از سوی دیگر، برخی از کارشناسان معتقدند که راه اندازی این طرح شش گانه قفقاز با حضور ایران علاوه بر کمک به طرح اوراسیای روسیه و در برگرفتن کشورهای آسیای میانه و حوزه قفقاز، به نوعی رقیب طرح یک کمربند_یک جاده در نظر گرفته می شود.

حضور اسرائیل در منطقه: افزون بر این، یکی از منابع تهدید اصلی طرح شش گانه قفقاز و اوراسیا حضور اسرائیل است، در حالی که رژیم صهیونیستی تحت حمایت ترکیه با شورای همکاری ترک همکاری نزدیکی دارد. حضور این رژیم در جمهوری آذربایجان نه تنها به ضرر مردم آن سرزمین و قفقاز جنوبی است، بلکه به مثابه یک مزاحم کارشکن، برای جمهوری اسلامی ایران و خود ترکیه نیز مناسب نبوده و به همکاریهای منطقه ای آسیب می زند.

به طور کلی تاریخ نشان می‌دهد که اتحاد با بازیگران منطقه‌ای و غیرمنطقه‌ای بیش‌تر از تسلیم شدن در برابر نفوذ یک بازیگر منطقه‌ای، سود سیاسی و اقتصادی بیشتری به همراه خواهد داشت؛ ضمن اینکه افزایش سرمایه‌گذاری‌ها و مشارکت غرب که عدم حمایت خود را در خصوص این طرح نشان داده، عواملی حیاتی در برقراری صلح پایدار و متعادل کردن نقش مسکو پس از جنگ در منطقه قفقاز است.

کد خبر: ۲۰۴٬۵۹۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha