بازار؛ گروه استانها: افزایش قیمت دلار همواره در بازار ایران و در بسیاری از قیمتها عامل بیثباتی و بیانضباطی مالی بوده است و این موضوع تولیدکنندگان را بیش از مصرفکنندگان در مضیقه و فشار قرار داده است.
بهمنظور بررسی مشکلات و موانعی که بر سر راه بنگاههای اقتصادی وجود دارد و همچنین تبعاتی که تورم در حوزه تولید ایجاد کرده است با سید حسن حسینی نائب رئیس خانه صنعت و معدن و تجارت کشور و رئیس خانه صنعت خراسان رضوی ساعاتی را به گفتوگو بنشینیم.
* چند واحد تولید و صنعتی در خراسان رضوی داریم؟
تعداد واحدهای تولیدی در استان خراسان از جهت شناسنامهای حدود ۵ هزار و ۸۰۰ واحد است.
* چند درصد این صنایع در حال رکود هستند؟
با توجه به تغییرات اقتصادی که در جامعه شاهد آن هستیم ،ممکن است واحدی تا روز گذشته ،مشغول به کار بوده است اما امروز دچار مشکلاتی شده است و رکود بر آن حاکم شده است و ازاینرو نمیتوان آمار دقیقی را در خصوص واحدهای تولیدی در حال رکود، بیان کرد اما در فضای بازار و کار متأسفانه فضای مطلوبی را برای تولیدکننده و مصرفکننده شاهد نیستیم.
* علت این بیثباتی در قیمتها چیست؟
تولید در بیشتر واحدها یک فرایند چندماهه است، اما پارامترهای اثرگذار در این فرایند در کمتر از یک ساعت به دلیل تصمیمگیریهای غیر کارشناسی جابهجا میشود.در شرایطی که مدام بخش صنعت دچار تصمیمگیریهای لحظهای است چگونه انتظار دارید که در تولید و قیمتگذاری شاهد ثبات باشیم؟
باوجوداینکه رهبر معظم انقلاب هرسال شعاری با محور اقتصادی نامگذاری میکنند و این شعار بهصورت سلسله وار و متناوب بانام جهش اقتصادی و یا حمایت از تولیدکننده و رفع موانع تعقیب میشود اما متأسفانه ارزیابی درستی از طرف مسئولان برای اینکه نتیجه این جهشها و نامگذاریها به کجا منتهی شده است و چه دستاوردی در همان سال داشتیم در دستور کار قرار نمیگیرد.
* این گرانیها چقدر در قدرت رقابت ما با سایر کالاهای خارجی تأثیرگذار بوده است؟
اقتصاد ایران یک اقتصاد سیاسی است و در واقع اقتصاد در گردونه سیاست میچرخد. برای مثل نرخ دلار با سخنان هر شخصی که پشت میکروفن میرود در سازمان انرژی هستهای صحبت میکند افزایش و یا کاهش پیدا میکند!
باوجوداینکه رهبر معظم انقلاب هرسال شعاری با محور اقتصادی نامگذاری میکنند و این شعار بهصورت سلسله وار و متناوب بانام جهش اقتصادی و یا حمایت از تولیدکننده و رفع موانع تعقیب میشود اما متأسفانه ارزیابی درستی از طرف مسئولان برای اینکه نتیجه این جهشها و نامگذاریها به کجا منتهی شده است و چه دستاوردی در همان سال داشتیم در دستور کار قرار نمیگیرد
در همین راستا به این شکل نیست که ما بگوییم اقتصادمان از متغیرهای اقتصادی پیروی میکند. متاسفانه اقتصاد ما از متغیرهای سیاسی پیروی میکند و بنا به همین دلیل قابل پیشبینی نیست.
برای مثال همین امروز قرار باشد، قطعنامه صادر شود قطعنامه چگونه باید باشد؟ لازمالاجرا باشد یا نباشد؟و لذا همه این مسائل روی قیمت دلار اثر میگذارد و متأسفانه مردم ایران عملاً با دلار زندگی میکنند زیرا قیمت هر کالایی چه مرتبط و چه غیر مرتبط با دلار گره خورده است. مثلاً میگویند ،دلار گران شده سنگ ساختمان گران شده و یا ماسه گران شده در حالی که شن و ماسه چه ربطی به دلار دارد من هم ربط آن را نمی دانم!با این حال مشاهده می شود که طی چند سال اخیر همهچیز دلاری شده است.
* چقدر این تغییر قیمت دلار در تولید تأثیرگذار است؟
تغییر مداوم نرخ ارز و سایه سنگین آن بر اقتصاد کشور نیز باید مدیریت شود چرا که امروز تولیدکننده نمیداند آیا کالایی را که امروز فروخته است فردا هم میتواند تولید کند یا خیر؟
افزایش قابلتوجه قیمت مواد اولیه داخلی و خارجی را باید یکی از سدهای جدی رونق تولید در کشور دانست.علاوه بر این موارد رکود بازار را باید سرمنشأ تمام مشکلات تولید دانست که این موضوع خود متأثر از کاهش قدرت خرید مردم است.
امروز ظرفیت تولید بسیاری از واحدها کاهشیافته و همین امر هزینههای سربار تولیدکننده را افزایش قابلتوجهی داده است.
اگر با کاهش رکود در بازار ظرفیت واحدهای تولید افزایش پیدا کند بهطور حتم هزینههای سربار تولید کاهشیافته و کنار آن فضای رقابت برای تولیدکننده داخلی با اجناس وارداتی بهبود خواهد یافت. در حال حاضر دولت با افزایش تعرفه درصدد حمایت از تولید برآمده است اما وقتی ظرفیت تولیدکننده کاهشیافته نمیتواند در بازار مقابل اجناس وارداتی قد علم کند.
* چقدر از مشکلات امروز صنایع را میتوان به مسئله تحریمها گره زد؟
بهعنوانمثال برای کارخانههای فولاد و سیمان، وزارت نیرو روی کمبود برق بخشنامه کرده است بالطبع گران شدن فولاد در آینده طبیعی است و می توان گفت این گرانی ناشی از یک متغیر اقتصادی است به همین دلیل در بازار، فولاد و سیمان کم میشود و تقاضا از عرضه بیشتر میشود و گران میشود. اما خیلی از اتفاقهایی که در حوزه اقتصاد در ایران میافتد اینگونه نیست که تقاضا از عرضه بیشتر باشد و بستگی به آن دارد که سیاستمداران کشورمان چه تصمیم سیاسی بگیرند و روز بعد ما آثارش را در حوزه اقتصاد میبینیم. یعنی بیشتر از آنکه در حوزه سیاست اثرش را ببینیم تأثیرش را در حوزه اقتصاد میبینیم.
در همین رابطه بحث تحریمها نیز بحث سیاسی است نه اقتصادی! اما فشارش به حوزه اقتصاد وارد میشود.
* برای برونرفت از مشکلات امروزی و شکوفایی تولید چه مسیری را باید پیش گرفت؟
دولت باید وضعیت سیاسی خودش را شفاف سازد، بههرحال ما بحث تحریمها را داریم و همچنین مباحث اقتصادی ما به تحریمها بستگی دارد. پس بگوییم ما تحریمها را داریم این بخش آن به تحریمها بستگی دارد و حالا چگونه خودمان بیاییم آن را حل کنیم همه این اتفاقات بر روی بحث مدیریت ناکارآمد دارد اتفاق میافتد.
در حال حاضر با وجود فشار های اقتصادی که بر روی تولید کننده و مصرف کننده وجود دارد اما در عمل مشاهده می شود که دولت برای رفع و یا کمتر کردن این فشار ها تنها ایست و بازرسیهایش را بیشتر کرده است.
ایست بازرسی اگر پاسخگو بود طی این ۴۳ سال جواب میداد.هر بار ایست بازرسیها را اضافه کردیم و فشار را بر مردم بیشتر کردیم،چه اتفاقی افتاد؟دلاری که ۷ هزار تومان بوده است امروز بیش از۳۵ هزار تومان شده است. اگر این راهها میخواست ،جواب بدهد که تا الآن جواب داده بود.
ما کلاً یک نظام اقتصادی علمی نداریم. بارها از اقتصاددانها پرسیدهام ،نظام اقتصادی ایران چیست ؟ یک نظام اقتصادی سرمایهداری؟ سوسیالیستی؟ اقتصاد مقاومتی است؟ چه نوع اقتصادی داریم واقعاً پاسخش را نمیدانم !بالاخره ما ازچه اقتصادی داریم پیروی میکنیم؟
* ریشه این کلاف سردرگم کجاست؟
اقتصاد ما آنچه تا الآن هم بوده یک اقتصاد دستوری بوده است. یعنی حتی گران شدن و ارزان شدن ارز نیز دستوری است.متأسفانه دولت با مردم شفاف نیست و درواقع سرمایههای اصلی کشور را خودی نمیداند و نمیگوید چه برنامهای دارد.
وقتی وزیری در کابینهای میآید و میگوید ما با یکمیلیون تومان میتوانیم تولید اشتغال بکنیم مشخص است که این فرد یک کارگاه نرفته یا بازار برای خرید نرفته است و لذا وقتی اینها را کنار هم قرار میدهیم ،میپرسیم این فرد میخواهد راهکار اقتصادی ارائه دهد؟
اقتصاد ما آنچه تا الآن هم بوده یک اقتصاد دستوری بوده است. یعنی حتی گران شدن و ارزان شدن ارز نیز دستوری است.متأسفانه دولت با مردم شفاف نیست و درواقع سرمایههای اصلی کشور را خودی نمیداند و نمیگوید چه برنامهای دارد
اگر نگاهی به بحث دستمزد کارگران داشته باشیم آنچه به حوزه کارفرمایان مربوط میشود ۵۷ درصد و آنچه مربوط به حوزه دولت است ۱۰ درصد افزایش حقوق دیده می وشد.
در حال حاضر کارمندان تأمین اجتماعی که بازنشستگان هستند حقوقشان افزایش چندانی ندارد لذا شما پارادوکسها را در حوزه اقتصاد و تصمیمگیریها مشاهده می کنید که چه فشارهایی به تولید و مردم وارد می شود.
با این اوصاف چطوری میتوان با تولیدکننده کشور همسایه مانند ترکیه که همه آزادیها و امکانات را دارد و تحریم ندارد و نقلوانتقال پول برایش هم راحت و هم ارزان است میتوان رقابت کرد؟طبیعی است که تولید کننده ما نمیتواند رقابت کند و به همین دلیل ما نیاز به شفافیت دولت داریم.
باید یک بار نشست و با مردم صادق بود که اینقدر شعار برای حمایت از تولید دادیم در همین سال گذشته دستاورد حمایت دولت از تولید و محصول داخلی و کارآفرین و اشتغال زایی چه بوده است؟ به نظر من این اتفاقات و نقد ها به مرحله انجام نمی رسد زیرا چندان اعتقادی به نقد عملکرد نداریم.متأسفانه دولت با مردم شفاف نیست و درواقع سرمایههای اصلی کشور را خودی نمیداند و نمیگوید چه برنامهای دارد.
* تا چه میزان سیاستهای دولت حامی رشد بخش خصوصی است؟
من به این نتیجه رسیدهام که دولتها بعد از پیروزی انقلاب اصلاً عزم جدی برای حمایت از بخش خصوصی نداشتند یعنی بخش خصوصی تا جاهایی همراهیاش میکنند اما در ایران گویا هیچ تولیدکنندهای از یک حدی حق ندارد بزرگ شود و بخش خصوصی جدی گرفته نشده است.
نظر شما