تهمینه غمخوار؛ بازار: مهمترین مشخصه دهه دوم قرن بیست و یکم کاهش تدریجی قدرت نسبی ایالاتمتحده است. از دیدگاه خیل کثیری از تحلیلگران مسائل بینالملل، ازآنجاییکه عمده رقبای امریکا در امور نظامی و اقتصادی در آسیا قرار دارند، این جابجایی شگفتآور به معنای بازگشت تاریخی مراکز قدرت از غرب به شرق و اتمام تسلط تمدن غربی بر سیاست و فرهنگ جهانی است. پیش از ورود به جهان چندقطبی، نظام جهانی، دوران گذاری را بهسوی آشفتگی تجربه خواهد کرد و اینکه لازم است کشورهای جهان، ازجمله ایران، درصدد افزایش آمادگی خود برای رویارویی با انواع تهدیدات جدید ناشی از این وضعیت برآیند.
«جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز اخیراً در حاشیه نشست گروه هفت اعلام کرده که چین بهوضوح در حال تحکیم عصر جدیدی از سیاست خارجی و البته سیاست داخلی است و این کشور مسیر قدرت و اتکا به نفس بیشتر را طی می کند. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همچنین گفته در حال حاضر کشورهای عضو (اتحادیه اروپا) روابط مستحکمی با چیندارند و آنها چین و روسیه را در یک سطح قرار نخواهند داد.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع، خبرنگار بازار گفتگویی با دکتر «جواد معصومی» پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک انجام داده که در ادامه میخوانیم.
* افول هژمونی امریکا در بسیاری از محافل غربی و امریکا از سالیان پیش مطرح بوده است و برخی معتقدند این افول از دهه ۱۹۷۰ میلادی آغاز شد. نظریه پردازان مطرح آمریکایی چون «رابرت کیون»، «جوزف نای» و «استفن والت» در این باره صحبت کردهاند. به نظر شما دلایل افول هژمون چیست؟
به نظر می رسد دلایل متعددی این موضوع یعنی افول ایالات متحده دارد که یکی از مهم ترین آنها، سیاست یکجانبه گرایانه ای بود که دهه های اخیر در خاورمیانه خصوصاً در کشورهای عراق و افغانستان با هزینه بسیار بالا اعمال نمودند و از طرفی راهبردها و اهداف برنامه ریزی شده محقق نگردید و مشکلات اقتصادی و اجتماعی از جمله دوقطبی شدن عمیق جامعه نیز مزید بر علت این افول گردیده که آمریکایی ها به شدت با آن درگیر هستند.
از سوی دیگر، ما شاهد حضور کشورهایی مانند روسیه، چین و ایران باقدرت بلامنازع منطقهای در ژئوپلیتیک جهانی هستیم؛ به طوری که این کشورها موجب خارج شدن جهان از حالت و یک نظم تک قطبی یا همان هژمون امریکا شدهاند و این طور که به نظر میرسد ایالات متحده امریکا نمی توانند موقعیت هژمون پیشین خود را به دست آورد و آرزوی کسب موقعیت پیشین نیز برای آن ها امکان پذیر نخواهد بود.
از سوی دیگر توجه به این امر ضروری بوده که دیگر جامعه جهانی خواستار اجرای عدالت در دنیا است و اساساً دوره زمانی به کرسی نشاندن اوامر یک کشور به عنوان حرف اول و آخر در دنیا به اتمام رسیده است. بر همین اساس، در حال حاضر کشورهای دنیا به خصوص ایران نمیتوانند این موضوع را بپذیرند که کشوری مانند امریکا بر تمام جهان سلطه داشته باشد.
به طور کلی؛ ظهور قدرت هایی مانند چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران در حوزههای اقتصادی، سیاسی و نظامی موجب کاهش قدرت هژمونی ایالات متحده شده و بر همین اساس افول قدرت آمریکایی ها شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی است.
* خیزش چین، موضوع افول هژمونی امریکا را در سال های اخیر وارد فاز جدیدتری کرده است. به نظر شما آمریکا برای مهار چین چه اقداماتی را در سالهای آینده اتخاذ خواهد کرد؟
مقامات رسمی چین در سال جاری در همایش سالیانه سازمان ملل، اعلام نمودند که جزایر سهگانه از جمله تایوان متعلق به آنها بوده و این در صورتی است که میدانیم بیشترین پایگاههای نظامی امریکا در این جزایر قرار دارند. بر همین اساس، پیش بینی میشود که یکی از نقاط تنش و درگیری در آینده جزایر سهگانه مذکور خواهد بود.
اما پرسشی که مطرح میشود این است که با توجه به وضعیت نامناسب اقتصادی امریکا و اروپا بهعنوان شریک استراتژیک به دلیل حضور ناتو در جنگ اوکراین؛ آیا امریکا وارد درگیری با چین بر سر تایوان خواهد شد؟ نکته بعدی این است که امریکا به شدت به نرخ جهانی انرژی وابسته بوده و هرگونه افزایش نرخ نفت در جایگاههای بنزین این کشور اثر مستقیم گذاشته و این به معنی آغاز زمینههای نارضایتی مردم و شکاف اجتماعی است.
از سوی دیگر موضوع عربستان سعودی و روابط آن با چین و امریکا به عنوان بزرگترین سرمایهگذاران در حوزههای به ترتیب فناوری و انرژی هست بنابراین، یکی از چالشهای امریکا در مقابل چین موضوع روابط عربستان سعودی با چین بوده که با بازی شرقی عربستان و کاهش استخراج نفت و بالا رفتن قیمت نفت در سطح جهانی، مشکلات جدی در خصوص قیمت انرژی در امریکا به وجود خواهد آمد.
لازم به ذکر است عربستان سعودی در زمینه تسلیحات نظامی به امریکا وابسته است؛ اما بر اساس مشاهدات رفتار سیاسی پادشاه عربستان اینگونه به نتیجه رسیده است که در نظم نوین جهانی تقسیم و تسهیم قدرت ها منطقهای بوده و امریکا توان لازم برای برقراری امنیت را برای عربستان سعودی ندارد، پس در نتیجه حرکت سعودیها به سمت روسیه و چین و ایجاد مشترکات با جمهوری اسلامی ایران از سناریوهای محتمل و قابل پیشبینی است که این مسئله بهشدت اقتصاد امریکا را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
از این رو امریکا مجبور است تا برای مقابله با شرایط دشوار پیش رو، با افزایش نرخ بهره و مالیات، دلار را در شرایط قدرتمندی نگاه داشته تا از افول اقتصادی خود جلوگیری نماید. علاوه بر این موارد، موضوع زیستمحیطی در امریکا نیز حائز اهمیت بوده و در حال حاضر طوفان ها و تخریب امکانات شهری موجب بدتر شدن وضعیت نامناسب اقتصادی می شود.
* برخی استدلال می کنند خیزش چین راهی برای امریکا جز تقابل باقی نگذاشته است و به طور طبیعی دو کشور وارد چالش های بزرگتر خواهند شد. با این استدلال موافق هستید؟
در حال حاضر با توجه به وضعیت ناتو و درگیری در جنگ اوکراین، در استدلال این موضوع که تقابل بین چین و امریکا اتفاق خواهد افتاد، این مسئله کمی بعید به نظر میرسد، اما این سناریو محتمل وجود دارد که امریکا در اقیانوس آرام با چینی ها بر سر جزایر تایوان وارد فاز نظامی شود.
* متعاقب افول هژمون سخن از نظم جدید جهانی است. مختصات نظم نوین چیست؟
بهطورکلی در خصوص مختصات و مؤلفههای نظم نوین جهانی، سه مؤلفه راهبردی وجود دارد: ۱)علم و فناوری ۲) اقتصاد ۳) فرهنگ که این مؤلفهها بهعنوان موتورهای محرک تقویتکننده و پیشران های نظم نوین در نظر گرفته میشوند. در واقع، عبارت نظم نوین جهانی از سه واژه «نظم»، «نوین» و «جهان» تشکیل شده است که شایسته است دارای انسجام، یکرنگی، هماهنگی و همسویی در حوزههای جهانی باشند و از طرفی، از طریق پدیدههای نوظهور، از تازگی و جدید بودن برخوردار شوند.
یکی از مباحثی که در رابطه با نظم نوین جهانی مطرح میشود، نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران است. اولین بحث، وضعیت ایران در منطقه خاورمیانه از منظر ذخایر و منابع نفت و گاز است که از قدیم به لحاظ اقتصادی مورد توجه بسیاری از کشورهای دنیا قرار دارد و بنابراین، ایران در منطقهای قرار دارد که دارای اهمیت استراتژیک است. موضوع مهم بعدی، نفوذ و حضور و قدرت ج.ا.ایران در کشورهای همسایه خود اعم از عراق، افغانستان، سوریه و لبنان تا سایر مناطق از جمله امریکای لاتین با رویکردهای مختلف است یعنی به عبارتی تا حیاط خلوت امریکا حضور و نفوذ جدی دارد.
لذا با توجه به نفوذ و گسترش جمهوری اسلامی ایران در جهان و بهخصوص در منطقه خاورمیانه، بدیهی است که آمریکایی ها که زمانی به عنوان تک قطب جهانی در نظر گرفته میشدند، مقابل ایران ایستاده و از تأثیر این کشور در بحث نظم نوین جهانی با روش های متنوع و مختلف جلوگیری نمایند.
یکی از مؤلفههای ذکرشده در نظم نوین جهانی، علم و فناوری است که در عین ایجاد قدرت، دانش و ثروت آفرین نیز بوده و موجب اقتدار سیاسی و نظامی یک کشور میشود. علاوه بر این، فرهنگ نیز یکی از ابعاد قدرت کشورها بوده که نقش بسیار مهمی را در بحث اقتدار ملی ایفا میکند تا هر کشوری به اهداف اجتماعی موردنظر خود دست یابد.
بنابراین، باید دقت بیشتری در تعیین راهبردهای ملی صورت گیرد زیرا عنصر فرهنگی در کنار استراتژی های علمی و فناوری در عرصه های اقتصادی و نظامی از اهمیت بالایی برخوردار است و موجب عدم شکنندگی یک جامعه در حوزه قدرت میشود که در مؤلفه ها توجه به اقتصاد نیز از جایگاه و نقش بسزایی در نظام بین الملل و این نظم جدید برخوردار است و بر همین اساس، باید بهطور خاص و دقیق به شاخص هایی همانند درآمد سرانه، مصرف انرژی، نیروی کار، تولید روزانه و سالانه، سطح مهارت های فنی و حرفهای پرداخته شود تا بتوان به رشد اقتصادی و تجاری از طریق مبادلات ارزی حاصل از تولید شرکت های ملی و بینالمللی با سرمایه گذاری های داخلی و خارجی موجب ارتقا سطح امید زندگی و پایین آوردن نرخ بیکاری گردید.
توجه به ترکیب این مؤلفههای مورد اشاره با یکدیگر مهم است چراکه زمانی که در خصوص اقتصاد صحبت میکنیم به مقوله علم و فناوری نیز توجه گردد، زیرا باید توجه داشته باشیم که علم و اقتصاد دو مقولهای هستند که به شدت به یکدیگر وابستهاند.
* استدلال می شود در نظم نوین جهانی، قدرتهای منطقه ای چون ایران اهمیت ویژه ای دارند. با این استدلال موافق هستید؟ اگر موافق هستید دلیل اهمیت قدرتهای منطقه ای در این نظم چیست؟
بهطور کلی میتوان گفت که در حوزه نظام بین الملل، مجموعه ای از تحولات در حال وقوع است. به دلیل آنکه امریکا و برخی از کشورهای اروپایی نتوانستند بسیاری از مشکلات مرتبط با رفاه و معیشت مردم را در سطح جهانی حل و فصل کنند و از طرفی درگیر بحران های اقتصادی و اجتماعی شده و قدرت هایی چون روسیه، چین و جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتهای نوظهور در سطح بینالملل در حال خودنمایی هستند، لذا نظام سابق به چالش کشیده شد و نظم نوینی به صورت منطقهای در حال شکل گیری است.
توجه به این پرسش که آیا ایران دارای قدرت منطقه ای است و یا در یک منطقه پرقدرت قرار گرفته، همواره مورد توجه بوده است. در نظم نوین کشورها به صورت منطقه ای دارای موقعیت ویژه ای خواهند بود که جمهوری اسلامی ایران هم در یک منطقه استراتژیک دارای ذخایر عظیم انرژی نفت و گاز واقع شده که این ذخایر انرژی هم در منطقه جنوب خلیج فارس و دریای عمان و هم در منطقه شمال در دریای خزر می باشد که تنگه استراتژیک هرمز بر اهمیت راهبردی منطقه ای ایران افزوده است.
علاوه بر موضوع انرژی، ایران با گروه های مقاومت در کشورهای منطقه مناسبات و اشتراک های ویژه ای در مقابله با سیاست های امریکا و رژیم صهیونیستی دارد که این مولفه مهم نیز تاثیر بسزایی در افول قدرت امریکا داشته است. ایران روابط گسترده ای با همسایگان خود برای برقراری آرامش و امنیت دارد. از طرفی در یک منطقه مهم و قدرتمندی به لحاظ جغرافیایی قرار گرفته و علاوه بر این امتیاز ممتاز، ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای به خوبی در حال نقش آفرینی است که در واقع با استفاده از مجموع هر دو مولفه (قدرت منطقه ای و منطقه قدرتمند) توانسته در این نظم نوین جهانی نقش موثری داشته باشد.
بنابراین، بهطور کلی میتوان گفت که ایران به عنوان یکی از متمدنترین کشورهای جهان به لحاظ وسعت، جمعیت و جایگاه ژئوپلیتیکی در موقعیت ویژهای همسو با کشورهای روسیه و چین قرار دارد که به یکی از بازیگران اصلی و مهم نظم نوین جهانی تبدیل گردیده است.
نظر شما