بازار؛ گروه بین الملل: در حالی که محققان و سیاست گذاران در چین درجات مختلفی از رضایت از نهادهای حاکم جهانی فعلی را نشان می دهند، برخی از اهداف میان مدت تا بلندمدت چین که بازنگری در نهادهای حاکم جهانی می تواند به تحقق آنها کمک کند چیست؟
کارشناسان سیاست خارجی در میان اندیشکدههای مختلف، اجماع گستردهای دارند مبنی بر اینکه ایالات متحده آمریکا دیگر نمیتواند قدرت هژمونیک خود را در نظم جهانی اعمال کند و این مهم فضایی را برای چین باز میکند تا نظم بینالمللی را در ارتباط با سایر کشورها بازنگری کند.
هماهنگی جهانی برای نجات سیستم مالی جهانی در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹ آخرین نمونهای بود که در آن ایالات متحده با موفقیت قدرت هژمونیک خود را برای وادار کردن اقدامات هماهنگ بین تمام قدرتهای بزرگ جهانی اعمال کرد
هماهنگی جهانی برای نجات سیستم مالی جهانی در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹ آخرین نمونهای بود که در آن ایالات متحده با موفقیت قدرت هژمونیک خود را برای وادار کردن اقدامات هماهنگ بین تمام قدرتهای بزرگ جهانی اعمال کرد. پس از آن بحران مالی جهانی، ایالات متحده آمریکا توانایی اجبار به اقدام جهانی هماهنگ را از دست داده است، حتی در بحبوحه یک بحران جهانی واقعی مانند همه گیری کووید ۱۹.
اما هدف تعامل دیپلماتیک چین با بقیه جهان، بازنگری نهادهای حاکمیتی جهانی از «حکومت غربی» به «حکومت جهانی» است که شامل تغییر قوانین و رویههای تصمیمگیری در همه بخشهای اصلی سازمان های بین المللی است. پایان هژمونی ایالات متحده آمریکا به معنای ایجاد سیستمی جهانی است که چند سطحی، چند موضوعی و چند سازمانی است. در این واقعیت جدید، چین می تواند در مناطق، مسائل و سازمان ها به صورت زیرکانه عمل کند و می تواند متحدانی را برای دستیابی به اهداف مختلف انتخاب کند.
در نهایت با تکه تکه شدن نهادهای حکمرانی جهانی بیشتر به نابودی نظم هژمونیک قبلی پی خواهیم برد. در نهادهای حاکم جهانی سنتی، مانند سازمان ملل متحد، گروه ۲۰، سازمان همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه (APEC) و سازمان همکاری شانگهای، چین می تواند نفوذ خود را در آنها تحکیم کند و وظایف خود را در حوزه های جدیدی از نگرانی های جهانی مانند سلامت عمومی جهانی و استانداردهای اینترنت و آب و هوا گسترش دهد.
در عین حال، منابع مالی موجود در نهادهای حاکم جهانی خود چین - از جمله بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا (AIIB) و بانک توسعه جدید (NDB) - می توانند برای رسیدگی به تعداد فزاینده ای از مسائل، در ارتباط با شرکای منطقه ای استفاده شوند. در یک سیستم پیچیده حکمرانی جهانی، قدرت و رهبری لزوماً به ذینفعان اصلی سنتی تعلق نمی گیرد، بلکه به «کسانی که می توانند توانایی کافی برای حکومت و هماهنگی از خود نشان دهند» تعلق می گیرد.
در قلمرو مالی، بینالمللی کردن رنمینبی همچنان به عنوان یک هدف مهم در نظر گرفته میشود که با طیف وسیعی از اهداف دیگر سازگار است.
اگرچه این مزایای بینالمللیسازی رنمینبی بیش از یک دهه پیش بیان شد، تنها میتوان حدس زد که تحریمهای اخیر ایالات متحده علیه مؤسسات مالی روسیه تنها تمایل چین را برای مستقل شدن از سیستم مالی جهانی تحت سلطه دلار تشدید کرد
سیاست پولی و ذخایر ارزی می تواند بر توزیع منابع در سراسر جهان تأثیر بگذارد. از این رو گردش گسترده رنمینبی میتواند درآمدی را برای چین ایجاد کند. رنمینبی به عنوان یک ارز ذخیره می تواند منجر به سرمایه گذاری بیش از یک تریلیون دلاری سرمایه خارجی در اوراق بهادار رنمینبی شود که به رشد چین کمک می کند.
اگرچه این مزایای بینالمللیسازی رنمینبی بیش از یک دهه پیش بیان شد، تنها میتوان حدس زد که تحریمهای اخیر ایالات متحده علیه مؤسسات مالی روسیه تنها تمایل چین را برای مستقل شدن از سیستم مالی جهانی تحت سلطه دلار تشدید کرد. علیرغم پیشرفت بیشتر در سبد ویژه حق قرعه کشی، دارایی خارجی اوراق قرضه چینی همچنان اندک است و در ژوئن ۲۰۲۲ به ۴۷۲ میلیارد دلار رسید.
باید گفت با افزایش سهم تولید ناخالص داخلی کشورها یا مناطق در حال توسعه، نفوذ آنها در صندوق بین المللی پول افزایش یافته است. برای برخی از مناطق، مانند آفریقا و آمریکای جنوبی، وزن تولید ناخالص داخلی کشورها در بیشتر موارد محدود است، اما وزن آنها به عنوان یک منطقه افزایش یافته است، که می تواند در نمایندگی آنها در مدیریت نهادهای حاکم جهانی منعکس شود.
با توجه به قدرت رای دادن، وزن تولید ناخالص داخلی آسیای جنوبی نیز قابل توجه است و باید در حکومت نهادهای اقتصادی جهانی منعکس شود. این حکمرانی فراگیرتر همچنین نگرانی چین در مورد ماهیت ایالات متحده آمریکا محور یا غرب محور نهادهای حاکم جهانی سنتی را برطرف می کند
با توجه به قدرت رای دادن، وزن تولید ناخالص داخلی آسیای جنوبی نیز قابل توجه است و باید در حکومت نهادهای اقتصادی جهانی منعکس شود. این حکمرانی فراگیرتر همچنین نگرانی چین در مورد ماهیت ایالات متحده آمریکا محور یا غرب محور نهادهای حاکم جهانی سنتی را برطرف می کند.
اعضای اصلی نهادهای حاکم جهانی سنتی - مانند ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، ژاپن و اتحادیه اروپا - به خوبی می دانند که تکه تکه شدن نهادی را به عنوان حقایقی در زمین به رسمیت بشناسند، که اساساً در این مرحله غیرقابل توقف است.
اگر کشورهای مهم مایلند نقش اساسی در نهادهای حاکم نوظهور مانند CPTPP و سازمان اقتصادی جامع منطقه ای و همچنین ادغام نهادهای حاکم جهانی سنتی داشته باشند، آنها مانند چین باید توانایی کافی برای حکومت و هماهنگی از خود نشان دهند.
کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی چه با هم یا به تنهایی، باید راهبردهای منسجمی برای پیشبرد برخی از دغدغه های اصلی خود از جمله حقوق مالکیت معنوی، حفاظت از محیط زیست و حقوق کار، در این نهادهای مختلف حاکمیتی منطقه ای ارائه دهند.
کلید پیمایش در پیچیدگی جدید، آمادگی برای ایجاد اتحادهای مبتنی بر موضوع با چین یا سایر کشورها به منظور پیشبرد مجموعه ای از برنامه های اصلی است. با توجه به تلاش چین برای بین المللی کردن رنمینبی، دولت چین باید تشخیص دهد که نزدیکی حساب سرمایه همچنان مانع اصلی این هدف خواهد بود.
صندوق بینالمللی پول باید به توصیههای چین در مورد چگونگی حرکت تدریجی به سمت «سرمایه شناور پاک» ارز و باز کردن حساب سرمایهاش بدون ایجاد بحران ادامه دهد. با این حال این یک روند دشوار خواهد بود که به اراده سیاسی زیادی در دولت چین نیاز دارد.
نظر شما