بابک رحیمیان- بازار؛ در کشور ما سرمایههای راکد بهجای اینکه به سمت تولید و کارآفرینی حرکت کند اما با التهاب و هیجان بازار، از ارز به طلا، از طلا به مسکن و سایر بازارهایی که از نقد شوندگی بیشتری برخوردارند حرکت میکند.
بدون شک اگر از شما هم سؤال شود که سرمایه خود را در چه بازاری سرمایهگذاری میکنید بازار مسکن، طلا و دلار در نخستین اولویتهایی است که به ذهنتان خطور میکند اما چرا سرمایههای سرگردان میل بیشتری به این بازارها دارد ؟
هر زمان به توافق نزدیک میشویم قیمت دلار کاهش پیدا میکند و هرگاه از توافق دور میشویم صف خرید دلار در برابر صرافیها طولانیتر میشود و البته هیجان کاذب برای خرید بیشتر میشود.
از یک زاویه شاید که باید به مردم برای حفظ ارزش داراییهای خود حق داد که سرمایه خود را در بازارهای طلا و ارز سرمایهگذاری میکنند اما سؤال اینجاست که چرا در طی سالهای گذشته فقط همین سه بازار سرمایهگذاری رونق دارد و آیا ما بازارهای دیگری برای سرمایهگذاری نداریم؟
بهطورمعمول افرادی که نگران کاهش ارزش سرمایههای خود هستند و اولین راهحل خود را این قبیل بازارها میبینند و لذا مشکل اینجاست که متأسفانه در کشور ما، سرمایههای راکد و سرگردان نه در بانکها و بنگاههای مالی جای میگیرند و نه در تولید و صنعت بلکه بهطور هیجانی در بازارهایی مانند ارز و طلا باعث ایجاد تورم و تقاضای کاذب میشوند.
چرا دلار و طلا
حضور در بازار سهام معمولاً آسانتر است و مزایای بیشتری نیز نسبت به سایر حوزههای سرمایهگذاری دارد.مثلاً در بازار سهام نقد شوندگی بسیار بالاست، با حجم اندک سرمایه نیز میتوان وارد این بازار شد و علاوه بر همه اینها، در بازار سهام میتوانیم وارد هر حوزهای شویم که آینده مثبتی را برای آن متصوریم.
در بورس حتی میتوان نوسانات طلا را گرفت یا میتوان با خرید سهام شرکتهای صادرات محور، از نوسانات ارز منتفع شد. ، بازار جامعی برای کسانی است که آن را میشناسند و با شناخت و آگاهی و به دور از تعصب و هیجان در آن معامله میکنند اما متأسفانه وقایعی که سال گذشته اتفاق افتاد موجب شده تا بسیاری از مردم از سرمایهگذاری در بورس خودداری کنند.
این بازار در شرایط عدم اعتماد برای سرمایهگذاریها به آینده به سر میبرد و شاهد آنیم که بورس منفی شده و دائماً با ریزش همراه میشود اما در مقابل قیمت طلا و نرخ ارز افزایش مییابد و آنهم به دلیل قدرت نقدپذیری این دو بازار است که مردم اغلب با خارج کردن منابع خود از بازار سرمایه آن را به بازارهای ارز و طلا میبرند.
ارزهای دیجیتال نیز یکی از بازارهای نوین سرمایهگذاری است که روزهای خوبی را طی نمیکند و از آنجاکه ریسک سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال از بسیاری بازارهای دیگر بیشتر بوده و همچنین این ریسک با توجه به فنّاوری محور بودن این حوزه و تغییرات سریع آن به دانش و مهارتی بسیار نیاز دارد لذا سرمایهگذاری کمتری در آن رایج است.
در بازار خودرو نیز بسیاری از سرمایهگذاران نیک میدانند که شرایط قرعهکشی و کمبود عرضه موجب شده تا سود آن قابلتوجه باشد لذا بسیاری از سرمایهگذاران نیک میدانند که این بازار بهشدت وابسته به دلار و موضوع برجام است و لذا اگر تحریمها برداشته شود قطعاً این بازار با نوسان روبهرو خواهد شد و از همین رو تمایل کمتری برای سرمایهگذاری در این بازار دیده میشود.
ازآنجا که بازار مسکن نیز با رکود تورمی روبروست و مردم قدرت خرید کافی برای سرمایهگذاری در بخش ساختوساز را ندارند لذا هجوم به سمت بازار طلا و دلار بیش از بازارهای دیگر است.
زمزمههایی که این روزها از گسترش تحریمهای آمریکا و حتی اروپا پس از اعتراضات اخیر در کشور به گوش میرسد و اینکه دولت برنامهای هم ندارد تا برای تحریمها ارائه کند و در این شرایط ریسکهای سرمایهگذاری بازهم شدت میگیرد و در شرایط نا اطمینانی سرمایهها به سمت بازارهایی حرکت میکنند که از نقد شوندگی بالاتری برخوردارند.
غفلت از فرهنگسازی
یکی از چالشهایی که ما در طی سالهای گذشته با آن مواجه بودیم این است که مردم ما باارزش سرمایهگذاری در تولید و کارآفرینی آشنا نیستند و دولتمردان نیز برای آشنایی و مشارکت سرمایههای مردمی و راکد برنامهای نداشتند و در یک جمله باید اذعان کرد فرهنگسازی برای ساخت این نگاه که مردم در تولید و کارآفرینی شریک شوند در دستور کار نداشتیم.
وقتی یک اقتصاد به دلایل ساختاری نتواند از سرمایههای خود در جهت تولید استفاده کند بدون شک هر ارزشافزودهای که از کار دلالی و واسطهگری به وجود آید موجبات ایجاد تورم و از طرف دیگر رکود را فراهم میآورد که مشکل چندساله اقتصاد ماست.
واقعیت این است که در طی سالهای گذشته برای مردم و صاحبان سرمایه راکد و سرگردان تشریح نشده است که با ورود سرمایه آنها به بازار تولید و صنعت، رکود کاسته میشود و اشتغال افزایش پیدا میکند.
حتی به خانوادهها آموزش ندادیم که با ایجاد تعاونیهای خانگی و سرجمع کردن سرمایههای اندک بر رویهم میتوانند با یک ریسک حسابشده برای فرزندان خود اشتغال ایجاد کنند!
البته برای ورود این سرمایهها میبایست بسترهایی فراهم میشد تا سرمایهداران با بازارهای سرمایه و ریسک معقول آن آشنا شوند.
انتخاب صحیح برای سرمایهگذاری میتواند سرمایههای چندمیلیونی را به چندمیلیاردی تبدیل کند جوانان بیکار را مشغول کند و چرخهای صنعت و تولید را به حرکت درآورد.
در این میان باید از نمایشگاههای مختلف برای آشنایی مردم با کارآفرینی استفاده میکردیم تا وضعیت سرمایهگذاری برای آنان شرح داده میشد و فرصتی ایجاد میکردیم تا این سرمایههای سرگردان با آشنایی کامل بهترین گزینه را انتخاب کنند و به این انتخاب برسند که چگونه علاوه بر کاهش اثر تورم میتوانند سرمایههای خود را افزایش دهند، اشتغال ایجاد کنند و تولید را بهبود بخشند.
نظر شما