تهمینه غمخوار؛ بازار: آمریکا و اروپا تمایل دارند ایران را از دریچه خاورمیانه ببینند. اما، بررسیهای دقیقتر نشان میدهد که سیاست خارجی ایران معطوف به همسایگان شمالی در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است و بیش از نیمی از مرزهای ایران با کشورهای این منطقه مشترک است.
در حقیقت، سیاست خارجی ایران در قبال قفقاز و آسیای مرکزی با امنیت داخلی آن در هم تنیده است، زیرا چندین گروه قومی اصلی ایران با قومیت های این کشورها پیوند دارند. ایران و همسایگانش در آسیای مرکزی و قفقاز از درجه بالایی از تقسیمبندی سیاستها استفاده میکنند تا همزمان از منافع اقتصادی بهره مند شده و هم از درگیری های آشکار جلوگیری کنند.
در این میان، چندین قدرت منطقه ای و جهانی در نزدیکی قفقاز و آسیای مرکزی فعال هستند. مرزهای ایران، ترکیه و روسیه در قفقاز به هم می رسند. بنابراین تهران تلاش میکند تا نفوذ خود را بر معماری استراتژیک قفقاز حفظ کرده و بر زیرساخت های حمل و نقل عمده، به ویژه جادهها و راهآهنهایی که نزدیک مرز خود هستند یا ایران به طور مرتب از آنها استفاده میکند، تمرکز کند.
شواهد کنونی و روابط اخیر ایران با روسیه نشان می دهد که به دنبال درگیری با روسیه نیست. ایران همچنین تلاش می کند تا نفوذ و حضور اسرائیل و آمریکا در منطقه را به حداقل برساند.
انرژی
در طول دوران پس از فروپاشی شوروی، ایران به دنبال تأثیرگذاری و تمرکز بر ترانزیت، حمل و نقل و تجارت انرژی در قفقاز و آسیای مرکزی بوده است؛ به گونهای که نقش منطقهای خود را ارتقاء داده و موجب وابستگی منطقه محصور در خشکی به ایران شده است. برخی از کارشناسان معتقدند که در طول سالها، بیشتر ابتکارات ایران در این حوزه کاهش یافته، زیرا انرژی ایران علیرغم تلاش هایش نقش عمده ای در تجارت انرژی در منطقه نداشته است.
بخش عمده ای از صادرات عمده انرژی این منطقه به غرب از طریق جمهوری آذربایجان، گرجستان و ترکیه به دریای آزاد (خط لوله آذربایجان باکو_تفلیس_جیهان و دو خط لوله صادرات گاز طبیعی_خط لوله قفقاز جنوبی و کریدور گاز جنوبی) و همچنین از طریق روسیه ( کنسرسیوم خط لوله کاسپین که نفت را از قزاقستان به دریای سیاه منتقل می کند)؛ یا از آسیای مرکزی به چین (خط لوله نفت قزاقستان به چین؛ و عمده صادرات گاز طبیعی ترکمنستان به چین از طریق همسایگان در آسیای مرکزی، که صادرات گاز متوسطی را نیز از قزاقستان و ازبکستان ترانزیت می کند)، جریان می یابد.
تجارت انرژی ایران با منطقه به صادرات گاز طبیعی به ارمنستان (در مبادله برای واردات برق از ارمنستان به ایران)؛ ترانزیت گاز طبیعی جمهوری آذربایجان به نخجوان ؛ واردات گاز ایران از ترکمنستان و ترانزیت دوره ای صادرات گاز ترکمنستان به سمت غرب اختصاص دارد.
در حالی که ایران و روسیه در بسیاری از زمینه ها با یکدیگر همکاری می کنند، دولت ها رقبای بالقوه ای در زمینه صادرات گاز طبیعی هستند. روسیه تلاش میکند تا اطمینان حاصل کند که ایران از دستیابی به بازارهای گاز در اروپا از طریق قفقاز جلوگیری می کند زیرا معتقد است که با این کار ایران، سلطه روسیه را در اروپا به چالش کشیده می شود. بر همین اساس، گازپروم در واکنش به صادرات گاز ایران به ارمنستان، خط لوله گاز بین دو کشور را خریداری کرده تا ایران نتواند حجم قابل توجهی گاز را ترانزیت کند و در نتیجه به عنوان یک اتصال به اروپا عمل کند.
بسیاری از تحلیلگران مسائل منطقه می گویند که مشارکت ایران در تجارت گاز منطقه با ایجاد خط لوله گاز طبیعی که نخجوان را مستقیماً به سیستم خط لوله ترکیه متصل میکند و در نتیجه نیاز جمهوری آذربایجان به تامین ترانزیت از طریق ایران را از بین میبرد، کاهش بیشتری خواهد یافت.
تجارت و حمل و نقل
از طرفی، ایران علاقه مند به ایفای نقش عمده در سیستم های حمل و نقل ریلی و جاده ای است که آسیا و اروپا را به هم متصل می کند. این خطوط از آسیای مرکزی و قفقاز عبور می کنند و همچنین به عنوان یک خروجی صادراتی برای تجارت به و از منطقه محصور در خشکی خزر عمل می کنند. در حقیقت، هدف تهران از طریق حجم بیشتر تجارت و حمل و نقل، کسب منافع تجاری و سیاسی از طریق تعمیق ادغام با آسیای مرکزی و قفقاز و همچنین ایجاد وابستگی این کشورها به ایران است.
ایران از طریق کریدور میانی و طرح یک کمربند_یک جاده چین با آسیای مرکزی و قفقاز مرتبط است. بنابراین، هم ایران و هم منطقه، به برتری این کریدور علاقه دارند در حالی که در پاسخ به مسدود شدن تجارت از بنادر دریای سیاه روسیه به دلیل جنگ اوکراین، چشم انداز استفاده از کریدور میانی به طور قابل توجهی رشد کرده است.
به استثنای گرجستان، تمام ایالت های قفقاز و آسیای مرکزی محصور در خشکی هستند. بنابراین، کشورهای ترانزیت بالقوه، مانند ایران نفوذ قابل توجهی از طریق توسعه روابط تجاری با این کشورها پیدا کرده است. اما علی رغم اهدافی که در سر دارد، منابع کافی را برای ایجاد ارتباطات مناسب حمل و نقلی با این منطقه اختصاص نداده است.
به عنوان مثال، خط ریلی که روسیه، قفقاز و ایران را به هم متصل کرده و امکان دسترسی به آبراه خلیج فارس را فراهم می کند، در بخش عمده ای از ایران (رشت تا آستارا) هنوز تکمیل نشده است و استفاده از کامیون برای بخشی از ترانزیت از طریق ایران الزامی است. بنابراین این موضوع موجب افزایش هزینه ها و زمان حمل و نقل و کاهش جذابیت این مسیر شده است.
از سوی دیگر، حجم تجارت ایران با قفقاز و آسیای مرکزی علیرغم همجواری با این منطقه بسیار کم است. هیچ یک از کشورهای منطقه جزء پنج شریک تجاری برتر ایران نیستند. تجارت ایران با سایر کشورهای حاشیه خزر (به استثنای روسیه) در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ حدود ۱.۲ میلیارد دلار بوده است.
استان آذربایجان شرقی ایران نیز با جمهوری آذربایجان تجارت مستقیم دارد. این خط تجاری ساکنان این استان را قادر می سازد تا به طور منظم با کشورهای همسایه تعامل داشته باشند در حالی که افزایش تجارت، منافع اقتصادی را برای این استان ها به همراه خواهد داشت.
از طرفی توجه به این موضوع حائز اهمیت است که تجارت و همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با توافقات ویژه بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا و شورای همکاری شانگهای که توسط چین رهبری می شود و اعضای آن شامل روسیه، کشورهای آسیای مرکزی، پاکستان و هند است، تسهیل می شود. در ماه گذشته، با درخواست ایران برای عضویت رسمی و دائمی در سازمان همکاری شانگهای موافقت شد در حالی که احتمالاً تا اواخر سال ۲۰۲۳ طول خواهد کشید تا این عضویت بتواند بر تجارت و هماهنگی سیاسی مشخص تأثیر بگذارد.
از اکتبر ۲۰۱۹، یک قرارداد تجارت ترجیحی بین ایران و اعضای اوراسیا اجرا شد که بر روی ۸۶۲ کالا که بیش از ۵۰۰ کالا از ایران به منطقه اوراسیا صادر میکند، تعرفههای کمتری اعمال میکند. در میان کشورهای عضو اوراسیا، ارمنستان دومین بازار صادراتی ایران پس از روسیه بوده است. ایران و ارمنستان مجموعه نیروگاه برق آبی و سدهایی را بر روی رودخانه آراز در نزدیکی پل خداآفرین که در مرز ایران و سرزمینهای اشغالی قبلی است، ایجاد کرده اند. علاوه بر این، بیش از چهل شرکت ایرانی در طول سه دهه گذشته در خاک جمهوری آذربایجان فعالیت داشته اند.
نتیجه
بسیاری از سیاست گذاران غربی با ایران به عنوان یک کشور خاورمیانه ارتباط برقرار می کنند، اما بیش از یک سوم جمعیت ایران با مردمان آسیای مرکزی و قفقاز پیوندهای قومیتی مشترک دارند. سیاستهای ایران در قبال کشورهای همسایه بسیار عملیتر و محتاطانهتر از سیاستهای مناطق غیرمرز است به طوری که ایران و همسایگانش در آسیای مرکزی و قفقاز از درجه بالایی از تقسیمبندی سیاستها استفاده میکنند تا به طور همزمان از منفعت برخوردار شوند و از درگیری آشکار جلوگیری کنند.
این واقعیت وجود دارد که با اینکه کشورهای منطقه از مشارکت ایران در پروژههای حملونقلی و اقتصادی منطقه استقبال میکنند، اما در عین حال نسبت به فعالیتهای آن بسیار محتاط هستند. علیرغم این واقعیت که ایران با هر دو منطقه هم مرز است و همانطور که در این گزارش مشاهده میشود، در تعامل زیاد با قفقاز و آسیای مرکزی است، اما گزینههای سیاست جامع در قبال ایران اغلب گم میشوند.
نظر شما