بازار، گروه استانها: همزمان با هفته ملی روستا تلاش کردیم تا در سلسله گزارشهایی به تولید روستایی در استان سمنان بپردازیم در گزارشهای قبل، اشتغال و تولید در روستاها و همچنین گردشگری را مورد اشاره قرار دادیم اما امروز قصد داریم به موله مهم سرمایهگذاری در روستاها و موانع آن بپردازیم.
موانع سرمایهگذاری در استان سمنان متعدد و متنوع هستند از فقدان بازار فروش که در گزارش قبل نیز به آن پرداختیم، تا بروکراسی اداری عجیب و غریب که نفس تولیدگران را گرفته و همچنین عدم احصای مزیتهای اقتصادی که باعث شده بسیاری از سرمایه گذاران درون استان هم حتی از مزیتهای اقتصادی روستاهای استان سمنان اطلاع نداشته باشند.
امیر محمد شمسایی صاحب نظر مسائل روستا، ساناز میرکریمی کارشناس ارشد مدیریت اقتصادی و همچنین محمد تقی رضوانی کارشناس کشاورزی و کسی که دو دهه در زمینه کشاورزی سابقه تولید دارد، در میزگردی همراه خبرگزاری بازار استان سمنان هستند.
۳ گروه روستاهای استان سمنان
شمسایی: روستاهای استان سمنان عمدتاً سه دسته هستند گروهی که به واسطه اقلیم جغرافیایی کوهپایههای جنوبی البرز بهترین مزیت گردشگری و دامداری را دارند اقتصاد این روستاها عمدتاً بر روی این دو مقوله بعلاوه باغداری است و همچنین مزیت ویژه ای در جذب گردشگر خارجی حتی دارند.
گروه دوم روستاهایی هستند که در شمال دشت کویر قرار دارند این روستاها عمدتاً در بخش دامداری، معدن و بعضاً گردشگری به خصوص کویرنوردی، بوم گردی، محیط زیست، آفرود و ... فعالیت دارند و گروه سوم روستاهای میانه هستند که نزدیکی به شهرها باعث شده تا صنعتیتر باشند و حتی شهرک ها و نواحی صنعتی نیز در آنها دیده شود مانند قلعه نوخرقان در بسطام؛
روستاهای استان سمنان عمدتاً سه دسته هستند گروهی که به واسطه اقلیم جغرافیایی کوهپایههای جنوبی البرز بهترین مزیت گردشگری و دامداری را دارند
مشکل مهم تمام این روستا این است که ما در ابتدا مزیت شناسی این روستاها را انجام ندادهایم یعنی به صورت سنتی اعلام کردهایم که روستا محل دامداری و کشاورزی است و مثلا هیچ وقت به مزیت گردشگری، معادن سنگ تزئینی مانند کوه زر دامغان، پرورش قارچ، صنایع دستی و ... نپرداختیم.
برنامهریزی از بالا به پائین
اگر نیز کارهایی بوده به صورت کلی گویی و برنامهریزی کلی صورت گرفته و از بالا به پائین انجام شده یعنی مثلاً در سمنان و شاهرود گروهی گرد هم آمده و اعلام کردهاند که باید ۱۰ روستای بخش بیارجمند باید گردشگری شوند در واقع به جای اینکه از روستا به سمنان برنامه ریزی شود از سمنان برای روستا برنامهریزی میشود و این امر سبب می شود تا مزیت سنجی ما دقیق نباشد.
باید بپذیریم که در این سال ها علاوه بر آزمون خطا، عمده برنامه ریزی ما برای رفع تکلیف بوده و کسی دلسوزی نکرده است. مثلا در مثال بالا بیارجمند صرفا بیان شده که گردشگری و بومگردی اما کسی دیگر نیامده تا به صورت دقیق مزیت های این منطقه راشناسایی کند و ابعاد گردشگری را باز کند.
برای مثال بیارجمند مهد گردشگری پرندهنگری و طبیعی و علمی است چرا که اکوتون توران را در آن شاهد هستیم گونههای نادر جانوری که می تواند میزبان تورهای علمی باشد اما سوال اینجا است که در یک دهه اخیر چند تور علمی و عکاسی، پرندهنگری، زیست شناسی و ... به این منطقه آمده تا پول و ثروت خلق و در روستاها اقامت کند؟ لذا وقتی چیزی نداریم که احصا کنیم، چطور می خواهیم بر روی آن سرمایه گذاری کنیم تا جذب سرمایه از درون و خارج استان صورت گیرد؟ چیزی که وجود ندارد را چطور می توان برایش سرمایهگذار جذب کرد؟
عدم اطمینان به غیردولتیها
میرکریمی: یکی از مشکلات این است که ما اگر همین امروز همانطور که بیان شد، مزیت های یک روستا را احصا کنیم باید سراغ ارگان های مرتبط برویم چرا که برون سپاری در استان سمنان و نه در دیگر استان ها وجود ندارد. به این معنی که دولتیها برنامهای که غیردولتی ها نوشتهاند را اجرا نمی کنند و این را تجربه دست کم در همین استان ثابت کرده است.
سمنهای بسیاری هستند که در بخش آب مثلا کارهای ویژهای در استان کردند اما از کدام طرح این سمنها استفاده شد؟ پس دولتی ها برنامه ای را اجرا می کنند که خودشان تهیه کنند از طرف دیگر برنامه معمولاً وقتی بهترین نوع اجرایی را خواهد داشت که توسط تدوین گر آن اجرا شود.
نتیجه این امر آن است که باید ارگان هایی مانند جهاد کشاورزی، میراث فرهنگی و ... برنامهریزی برای مزیت شناسی و مزیتسنجی روستاها و ... را صورت دهند و نهایتاً بخشداری و دهیاریها را هم دخیل کنند و این اتفاقاً آغاز بدبختی است چرا که وقتی ارگانها ورود کنند با خودشان بروکراسی خرفت و سنگینی را وارد می سازند که از اصل همه را پشیمان میکند.
بروکراسی همه را پشیمان میکند
مثال ساده آن طرح مهدیشهر قطب دامپروری است که یک سال قبل مصوب شد هشت ماه جلسه برای آن برگزار میشود و تازه مطالعات آن آغاز شده است من مطمئن هستم که فقط برای مطالعه این طرح و نه اجرای آن دست کم ۱۵۰ نامه باید این سو و آن سو شود و در آخر همه پشیمان میشوند که اصلا چرا صحبت از مزیت سنجی شد!
سمنهای بسیاری هستند که در بخش آب مثلا کارهای ویژهای در استان کردند اما از کدام طرح این سمنها استفاده شد؟
ما باید گروه های مزیت سنج و برنامه ریز را ایجاد کنیم تا دنبال مسائل روستاهای استان سمنان باشند و برنامه هایشان اجرایی شود اینطور نباشد که دولت برای خودش کار کند. ما نباید فراموش کنیم که دولت همینطوری هم بزرگ است و اصلا دلیل این بروکراسی هم همین مقوله محسوب میشود لذا باد کردن دولت و ورود به مقوله برنامهریزی آفت بزرگتری است و این یک مورد مهم مانع سرمایهگذاری روستایی است.
موانع مهم سرمایهگذاری
رضوانی: دو مانع سرمایهگذاری مهم در روستاهای ما وجود دارد نخست اینکه به دلیل فقدان بازار فروش محصولات تولیدی استان مثلا دام و لبنیات و ... سرمایه گذاران رغبت نمی کنند دومین موضوع این است که چون در روستاها موضوع خلق ثروت فراموش شده، کسی اصلا نمی داند که باید بر روی چه موضوعی سرمایه گذاری کند.
از یک سو تجربیات تولیدگران که بعضاً هم ناموفق بوده اند، خودش یک بار روانی را ایجاد کرده که حتی روستائیان خودشان در روستای شان سرمایه گذاری نمی کنند چه برسد به غریبه ها و از طرف دیگر فرض کنید که همین حالا یک سرمایه گذاری برای روستاها ما پیدا شد، ما چند طرح برای ارائه به این سرمایه گذار ایجاد کرده ایم؟
عمدتاً روستاهای ما حتی اگر مزیتسنجی هم شده باشند، برنامه ریزی نشده اند. یعنی مسئولان ما تنها در زمانی که یک مسئول یا یک سرمایه گذار قرار است به استان سمنان سفر کند، به یک باره به این فکر می افتند که برنامه ریزی کنند و این جواب نمی دهد. لذا از قبل برنامه ریزی صورت نگرفته است که ما چند طرح آماده کرده باشیم.
عدم همراهی دولتیها
مشکل بعدی اینجا است که دولتی ها و مسئولان حرف روستائیان را نمی خوانند برای مثال اگر یک روستا مزیت اقتصادی کشاورزی و زراعت خود را از دست داده و باید به سمت مثلا گردشگری برود، متقاعد کردن مسئولان جهاد و منابع طبیعی و ... برای ارائه زمین و ساخت بومگردی یا تغییرات کاربری و ... آنقدر دشوار است که معمولاً افراد عطای کار را به لقایشان می بخشند.
برای مثال بسیاری باغات در روستاهای استان سمنان وجود دارند که از بابت خشکسالی و سرمازدگی و ... اصلا نابوده شده و یک فضای را ایجاد کرده اند که حتی یک درخت هم ندارد و کوهی از خاک است این باغات عمدتاً دارای استخر هستند اما جهاد کشاورزی ترجیح می دهد که این زمین همینطور خاکی بماند اما تغییر کاربری مثلا به بومگردی را ندهد.
نتیجه این نوع برخورد ها رواج کافه قلیان های غیرمجاز در باغات است حتی برخی باغات هستند که برای عروسی های نامناسب کرایه داده میشوند زیرا بالاخره آن روستایی و کشاورز باید ارتزاق هم کند و از دل خاک بدون درخت که نمی توان ارتزاق کرد. لذا بزرگترین مانع سرمایه گذاری در روستاها در ابتدا دولت است.
نظر شما