بازار؛ گروه استانها: در دهه های اخیر، با تغییر در ساختار صنعتی کشورها، رشد و گسترش صنایع کوچک و متوسط در استراتژی توسعه صنعتی کشورها از جایگاه خاصی برخوردار شده است.
با توجه به تجربه موفق کشورهای تازه صنعتی شده، کارشناسان و سیاستگذاران اقتصادی معتقدند که در کشورهای درحالتوسعه و توسعه نیافته، بخش خصوصی به ویژه صنایع کوچک و متوسط، عامل مهمی در توسعه اقتصادی هستند.
بررسی ها نشان می دهند که این صنایع با کارآفرینی، نوآوری و ایجاد فرصت های شغلی جدید، بر رشد اقتصادی اثر می گذارند. به همین دلیل، در ایران بهمنظور توسعه فعالیت های اشتغال زا، بنگاه های خرد و متوسط موردتوجه قرارگرفتهاند.
علاوه بر این با توجه به اینکه درصد بالایی از واحدهای صنعتی کشور، کوچک و متوسط هستند و بیش از نیمی از شاغلان بخش صنعت را در خود جایدادهاند این صنایع از اهمیت بسزایی برخوردار شده و می توانند نقش اساسی در برنامه های آتی توسعه صنعتی و اقتصادی کشور داشته باشند.
بهمنظور بررسی و واکاوی نقش این صنایع که استان خراسان رضوی بالاترین آمار صنایع کوچک را دارد با حسن حسینی نایبرئیس خانه صنعت و معدن تجارت کشور و رئیس خانه صنعت و معدن، تجارت خراسان رضوی به بحث و گفتوگو نشستیم.
* صنایع کوچک در خراسان رضوی چه تعداد اشتغال را به خود اختصاص داده است؟
در رابطه با آمار متأسفانه هیچ دستگاهی در این خصوص آمار دقیقی ندارد و این موضوع خود بهعنوان یک مشکل بزرگ برای برنامهریزی سد راه ماست.
اشتغال و توسعه پایدار نه در ایران بلکه در تمام دنیا بر دوش صنایع کوچک است و در واقع همین صنایع کوچک و متوسط حافظ اشتغال پایدار هستند لذا توجه و هم چنین توسعه این صنایع بسیار ضروری و مهم است.
* آیا سامانه یکپارچهای برای جمعآوری آمار اشتغال این صنایع وجود دارد؟
این موضوع نیاز به برنامهریزی دارد و این در حالی است که به استانداران وقت و حتی وقتی دسترسی به مقامات ملی و دستگاههای مختلف را داشتیم،این خواسته را مطرح کردیم تا در بخشهای مختلف و حوزههای گوناگون صنعتی آمار واحدهای تولیدی خودشان را داشته باشند .
در این راستا ضروری است تا ما بدانیم چه واحدهایی فعال و نیمه فعال و یا تعطیل هستند و لذا ثبت این موارد در قالب یک سامانه الزامی است ازاینرو هر آماری را که ما یا هر دستگاه دیگری ارائه دهد بهطورقطع آمار کاملی نخواهد بود.
در همین راستا خانه صنعت و معدن و تجارت پیشنهاد داده و اعلام آمادگی کرده است که همکاری لازم را در بحث آمار با دستگاههای مرتبط خواهد داشت تا سامانهای طراحی شود و آمار تمام واحدهای تولیدی کوچک،بزرگ و متوسط همراه با اشتغال را در لحظه بتوان رصد کرد و راهکارهایی را یافت که واحدهای صنعتی اطلاعاتشان را به لحظه در سیستم ثبت کنند.
راهاندازی این سامانه موجب میشود تا دستگاههایی که به آن نیاز دارند دسترسی آسان تری برای برنامه ریزی داشته باشند. به نظر من یکی از همین دلایل سردرگمی نبود یک آمار درست است.
وقتی ما دریک اقلیمی میخواهیم سرمایهگذاری کنیم باید ازنظر جغرافیایی بدانیم آن اقلیم مناسب این صنعت است یا خیر؟ برای مثال ما چندین واحد فولاد در خراسان داریم که برخی از آنها چند سالی است که ماشینآلات آن آمده است اما هنوز به بهرهبرداری نرسیده است.
از طرفی سرمایهگذاری در بخش فولاد سرمایهگذاری بسیار سنگینی را طلب میکند و در اصل اینها سرمایهگذاریهای ملی است وقتیکه راکد میماند اینها در استان بلوکهشده و به بهرهبرداری هم نرسیده است.
* آیا بدون آمار و نقشه راه میتوان صنعت را توسعه داد؟
دقیقا این سؤال مطرح است که در استان خراسان ما چهکاره هستیم و چه صنعتی را با توجه به شرایط اقلیمی خودمان باید برای چهکاری، سرمایهگذاری کنیم؟ این در حالی است که ما همچنین بحران آب، مشکل زمین را هم داریم و باید مسائل زیستمحیطی و سایر عوامل تاثیر گذار را در توسعه صنعت منظور کنیم با این اوصاف ما در حال حاضر نقشه راه نداریم که اگر یک سرمایهگذاری در استان ما به هر دستگاهی مراجعه کند،ما بگوییم در این صنعت سرمایهگذاری کن تا ما این حمایتها را انجام دهیم یا برای وی تشریح کنیم که امکاناتمان این است ،زیرساختهایمان این است و شما بیا و سرمایهگذاری کن!
متأسفانه دولت حمایتهای لازم از بخش خصوصی را انجام نداده و زیرساختهای لازم بهاندازه کافی در استان وجود ندارد لذا گاهی سرمایهگذار در استان خراسان ممکن است برای تأمین زیرساختها معطل بماند
چنین چیزی نه در استان که در کشور نداریم و یکی از نقیصههایی است که وجود دارد و یکی از مسائلی که وزارتخانههای مرتبط نمیتوانند، درست برنامهریزی کنند، همین بحث آماری است لذا اگر آماری در این جا ذکر کنم بر اساس حدس و گمان است و بیشتر با دادن آمارهای غلط سبب مشوش شدن اذهان مردم و سرمایه گذاران خواهیم شد.
* در خراسان رضوی چند درصد صنایع خصوصی و چند درصد دولتی است؟
استان خراسان تنها استانی است که بیش از ۹۰ درصد صنعت آن متعلق به بخش خصوصی است و این در حالی است که از این ۹۰ درصد بیش از ۸۰ درصد را واحدهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند.
ما در این استان واحدهای بزرگ بهجز چند مورد نداریم که همه اینها با سرمایهگذاری و مدیریت بخش خصوصی شکلگرفته است.
* با این تفاسیر دولت سرمایهگذاری چندانی نداشته است؟
درواقع دولت یک بدهکاری بزرگ به استان خراسان دارد که در بحث اشتغال خیلی سرمایهگذاری نکرده است.
* آیا از بخش خصوصی حمایت لازم انجام میشود؟
متأسفانه دولت حمایتهای لازم را برای بخش خصوصی انجام نداده است و از طرفی در بخش خصوصی برای آنکه زیرساختهای لازم بهاندازه کافی در استان نداریم، گاها سرمایهگذار در استان خراسان ممکن است برای تأمین زیرساختها معطل بماند.
* مشکلات صنایع کوچک بهغیراز کمبود سرمایه و نقدینگی چیست؟
بحث کار و اشتغال یک مسئله دوطرفه است. یکطرف یک نیروی کار نیاز به کار دارد از طرف دیگر یک واحد صنعتی جویای نیروی کار است در حقیقت یکی تقاضا میکند و یکی کار خودش را دارد.
به اعتقاد من این عرضه و تقاضا در یک ارتباط معقولی ازلحاظ دستمزدی وجود ندارد زیرا اختلاف دستمزد فردی که بهصورت رسمی وارد یک واحد صنعتی شود و بخواهد حقوق دریافت دارد و با حداقلهای دستمزدهای قانون کار بخواهد استخدام شود و با توجه به درآمدهای جانبی که ممکن است برای آن فرد در بیرون مهیا باشد بسیار متفاوت و فاحش است.
این اختلاف دستمزدی در قانون کار و درآمد های کاذب در خارج از کارخانه برای کارگر موجب شده تا نیروی کار خودش را محدود به کار کارخانه و صنعت نکند مگر آنکه مجبور باشد.
این ارتباط حقوق و دستمزد با هزینههای زندگی بههیچوجه سازگاری ندارد در واقع کارگری که دریک واحد صنعتی مشغول کار است با هزینههای حداقل دستمزد که حدود ۶ میلیون تومان است، حتی اگر مجرد هم باشد و نیاز به خانه هم نداشته باشد و کنار پد رو مادرش زندگی کند، باز هم هزینههای خود را قادر به پوشش نیست.
در حال حاضر مشکلی که در جوامع کارگری و کارفرمایی وجود دارد نعطل ماندن کارفرما برای نیروی کار است! ازیکطرف کارگری که در جامعه است توجیه ای برای آمدن به سرکار ندارد اینگونه است که افراد راههای کاری مثل اسنپ یا کار در فضاهای مجازی را ترجیح میدهند و جذب بازار کار واقعی نمیشوند.
از طرفی قدرت پول ملی آنقدر کاهشیافته است و با سرمایههای اندک امکان راهاندازی کاری وجود ندارد و از همه مهمتر گرانیها یکطرف و از طرف دیگر کاهش پول ملی و سطح درآمدی مردم بالا نرفته است .
برای مثال زمانی خانم یا آقایی با ارقام پایین یا مثلاً فروش ماشین میتوانستند کاری را راهاندازی کنند .درست است که ماشین هم گران شده اما راه اندازی کار و کسب آنقدر گرانتر شده که با پول یک ماشین دیگر نمی توان شغل پایداری را راه اندازی کرد لذا قشری از مردم جامعه طی سالهای اخیر فقیر شدهاند و انگیزه برای ایجاد کسب و کار بسیار کاهش پیدا کرده است.این روز ها مانند گذشته هر فردی یا زنان سرپرست خانوار قادر نیست با سرمایه اندک کسب و کار راه اندازی کند.
نظر شما