تهمینه غمخوار؛ بازار: بیست و دومین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای در سمرقند ازبکستان در روز جمعه ۲۵ شهریور با حضور ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران و سران کشورهای چین، روسیه، هند، ازبکستان، قزاقستان، بلاروس، ترکیه، آذربایجان، قرقیزستان، پاکستان، مغولستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ژانگ مینگ دبیر کل سازمان همکاری شانگهای و روسلان میرزایف رئیس کمیته اجرایی ساختار منطقهای ضدتروریسم سازمان برگزار شد.
اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای هر ساله با محوریت موضوع استراتژی همکاریهای چندجانبه و حوزههای اولویتدار توسعه، رسیدگی به موضوعات مهم و تقویت همکاریهای اقتصادی و سیاسی اعضا برگزار میشود.
در این اجلاس اتفاق مهمی که برای جمهوری اسلامی رخ داد این بود که عضویت دائم ایران در این سازمان صورت گرفت؛ در حالی که این عضویت دائم یکی از مهمترین رویدادها در عرصه روابط خارجی ایران به شمار می رود.
در همین راستا و با توجه به اهمیت موضوع عضویت ایران در سازمان شانگهای، خبرنگار بازار گفتگویی با «ابوالفضل ظهره وند» سفیر سابق ایران در افغانستان و ایتالیا و کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده که مشروح مصاحبه در ادامه آمده است:
* نشست سران سازمان همکاری شانگهای در ازبکستان به عضویت دائم ایران در این سازمان منجر شد. با توجه به اینکه این عضویت دائم یکی از مهمترین رویدادها در عرصه روابط خارجی ایران به شمار می رود، تا چه اندازه می تواند در پیشبرد اهداف اقتصادی در شرایط تحریم موثر و همچنین ایجاد نگاهی تازه از سوی آسیای مرکزی به ایران در توسعه تعاملات تجاری موثر باشد؟
عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای قطعا یک فرصت تاریخی و ملی برای ایران است؛ چرا که جمهوری اسلامی می تواند از این فرصت استفاده کرده و با منطقه پیرامونی خود زین پس تعاملات و مراودات روان تجاری، امنیتی و حتی فرهنگی دو یا چند جانبه در راستای بهبود وضعیت معیشت مردم و تقویت موقعیت ژئوپلیتک و ژئواستراتژیکی در منطقه داشته باشد.
با توجه به این مسئله، حال این که کشور تا چه اندازه می تواند این فرصت بالقوه را به یک فرصت بالفعل تبدیل کند، به هنر مدیریت ایران در عرصه سیاست خارجی و داخلی باز می گردد که سازماندهی مناسب صورت گیرد تا هم فرصتها به صورت دقیق احصا شده و هم به ظرفیتهای مورد نظر به منظور رشد و شکوفایی اقتصادی کشور، تبدیل شوند.
مهمترین فرصت در این رابطه این است که تحریم ها طی این فرصت عضویت دائم خنثی شوند، در حالی که در سالهای گذشته تلاش کشور تنها بر دور زدن آن ها بوده است؛ یعنی آن نیازهایی که ما باید در چارچوب مناسبات تحت نظارت غرب به آن دست پیدا می کردیم و میسر نبود، هم اکنون می توانیم همان ظرفیتها در منظومه جدید مانند شانگهای و پس از آن بریکس به دست آوریم که خارج از سیستمهای کنترلی غرب است. این ویژگی برای کشور بسیار اهمیت دارد زیرا حضور ایران در شانگهای هم هزینه ها را کاهش داده و هم نیازهای تجاری ایران با همین اقتصاد که با توجه به نفت و پتروشیمی و سایر اقلام به ۱۰۰ میلیارد دلار می رسد، تامین می کند؛ در حالی که حجم تجارت فی مابین اعضای شانگهای در حدود یک تریلیون دلار است.
یکی دیگر از مزایای این عضویت این است که جمهوری اسلامی و اعضای شانگهای می توانند مکمل اقتصادی یکدیگر باشند؛ یعنی نیمی از تقاضا برای نفت در همین شانگهای وجود دارد. بر همین اساس، ایران به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت می تواند بازار فروش نفت و مواد پتروشیمی خود را در همین سازمان ارتقاء ببخشد و نیازی به خارج از شانگهای ندارد.
نکته دیگر قبال طرح این است که در حال حاضر اعضا اینگونه پذیرفته اند که مبادلات بر پایه پولهای ملی انجام شود. پیش تر من این موضوع را پیشنهاد دادم و مجددا هم اعلام می کنم که ما می توانیم یک پول جدید با ارزش ذاتی یعنی پول بر پایه طلا را برای اعضای شانگهای تعریف کنیم. اگر این مسئله اتفاق بیفتد، به مراتب مراودات پولی و مالی آسانتر و روانتر خواهد شد و روابط تجاری طرفین از آسیب های احتمالی دور خواهد ماند، زیرا برخی از این کشورها مانند پاکستان دچار نوسان پولی شده و هم اکنون یک دلار در این کشور معادل ۲۴۰ روپیه شده است.
این نوسان ارزش پولهای ملی متاثر از مولفه های داخلی، موجب پیچیدگی روند کار تجارت میان تجار می شود. البته، وضعیت پولی ایران هم به همین منوال است که دارای نوسان است در حالی که این بالا و پایین رفت ها به هیچ وجه خوب نیست. بنابراین، ما باید از پولی استفاده کنیم که میزان نوسانات آن متناسب با نوسانات جهانی مانند طلا باشد، ضمن اینکه با این کار، از نفوذ و سلطه دلار برای همیشه رهایی پیدا کنیم که ضربه مهلکی به غرب خواهد بود.
افزون بر این، به دلیل نفوذ نگاه غربیها در ایران و غلبه نگاه غرب گرایانه بر نگاه پیرامونی، ایران از نگاه تمدنی خود غافل بوده است. عمدتا کشورهای عضو شانگهای در حوزه تمدنی ایران قرار دارند و فرهنگ ایرانی و نفوذ زبان فارسی در این منطقه قابل مشاهده است. بر همین اساس، این مولفه موجب می شود تا کالای ایرانی بیشترین سازگاری را با فرهنگ مصرفی کشورهای منطقه داشته باشد و همان احترامی که برای ایران قائل هستند به کالای ایرانی اختصاص دهند.
در یکی دو روز گذشته شاهد بودیم که بیست و دومین نشست سران شانگهای در سمرقند که یک اصفهان کوچک در ازبکستان است، برگزار شد. همان ابنیه و آثاری که در اصفهان مانند چهل ستون مشاهده می شود همان در سمرقند به نام بیست ستون وجود دارد. فرهنگ و زبان فارسی و هویت ایرانی نیز در سمرقند و بخارا، قوی است و زبان ترکی ازبکی دارای ۴۰ درصد کلمات فارسی است؛ یعنی تا این حد اشتراکات و میزان نفوذ زبان فارسی در این منطقه زیاد است.
همچنین، در زمینه اقلام اساسی مانند دانه های روغنی، کنجاله، ذرت و گندم که از بیرون از این حوزه واردات داشتیم، می توانیم از طریق کشورهای شانگهای که تعرفه گمرکی کمی برای ایران در نظر می گیرند، به واردات بپرداریم. مهمتر از این، به دلیل موقیعت ترانزیتی جمهوری اسلامی به عنوان شاهراه ترانزیتی برای کشورهای آسیای مرکزی، ایران می تواند به همراه این کشورها به تولید مشترک بپردازد؛ برای مثال گندم را آنها تامین کنند و ایران به تولید محصولی چون ماکارونی بپردازد، در حالی که ارزش افزوده زیادی برای کشور به همراه خواهد داشت. ایران همچنین در طرح یک جاده_یک کمربند به عنوان طرح استراتژی جهانی چین حضور و مشارکت دارد که از طریق این موضوع می تواند از مزایای سرمایه گذاری زیرساختی که چینی ها انجام می دهند، برخوردار شود.
نکته بعدی این است که این کشورها همواره در یک حالت بن بست قرار دارند که ایران می تواند به عنوان کریدوری برای تعامل آنها با آب های گرم و مناطق جنوبی ایران که به مدیترانه و اقیانوس هند و آرام وصل می شود، در نظر گرفته شود. همچنین، ایران می تواند با کشور نفتی مانند قزاقستان سوآپ نفتی داشته باشد و یا جمهوری اسلامی می تواند از خطوط گازی و نفتی که از ترکمنستان به منتهی الیه چین یا روسیه کشیده شده، استفاده کرده و با این کار هزینه های ترانزیت نفت و گاز خود را کاهش دهد.
افزون بر این، کشورهای این منطقه به مهندسی ایران با وجود نیروهای نخبه ای که پرورش داده نیاز دارد در حالیکه ایران دارای رتبه چهار یا پنجم مهندسی در جهان است. بر همین اساس، ایران می تواند از این ظرفیت در پروژه های مشترک و طرحهایی که در شانگهای در حال کلید خورن است، استفاده کرده و بهره مند شود. افزون بر این مسئله، این کشورها بعضا از پتانسیل بالای معدنی برخوردار هستند که برای فراوری محصولات خود به ظرفیتهای ایران نیاز دارند.
در مجموع، ایران با عضویت دائمی و رسمی در شانگهای در موقعیت مناسب و دوره جدیدی از تحولات قرار خواهد گرفت، مشروط بر اینکه با سازماندهی و برنامه ریزی لازم، فرصتها را در میان کشورهای عضو کشف کرده و ظرفیتهای جدیدی را آزاد نماید. در حقیقت، جمهوری اسلامی باید از استانداردهایی که مبادلات را در این کشورها پشتیبانی و ملزم می کند، برخوردار باشد تا برای نمونه مانند صادرات محصولی مانند فلفل دلمه ای ایران به روسیه نباشد که مرجوع شود.
* با توجه به توضیحات جنابعالی در خصوص مزایای عضویت در شانگهای برای ایران، اما برخی از کارشناسان معتقد هستند که این عضویت در شانگهای و تقاضا برای عضویت در بریکس باعث می شود سیاست نگاه به شرق در سیاست خارجی غالب شود. در چنین شرایطی چگونه می توان سیاست خارجی متوازن را نیز پیش برد؟ دیدگاه شما در این باره چیست؟
مهمترین ویژگی که ایران را در عرصه جهانی به یک قدرت نوظهور مطرح کرده است، آن رویکرد و مواضع سیاسی ایران است که آن را متمایز از سایر کشورها در بلوک شرق و غرب کرده است. جمهوری اسلامی، کشوری است که همواره بر موضع اراده استراتژیکی و استقلال خود تاکید داشته و دیگران را به اتخاذ چنین رویکردی معمولا دعوت کرده است. این موضوعیست که غرب را بهم ریخته است. در شرق اتفاقاتی در حال رخ دادن است که دیگر شاهد وجود سوسیالیستهای قبل به خصوص در روسیه نیستیم. بنابراین، نگاه نه شرقی نه غربی را با چنین رویکردی تعبیر می کنیم که هم شرقی هم غربی را با همان رویکرد دنبال می کنیم.
اگر مناسبات با شرق و غرب بتواند موضع استقلال خواهی ایران و احترام به اراده استراتژیکی آن را مدنظر قرار دهد که مسیر و سبک زندگی خاص خود را به همراه خواهد داشت، نه ارتباط با شرق و نه ارتباط با غرب، مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اما، اگر قرار باشد بحث سلطه و عدم رعایت این موضع ایران را آنها در دستور کار خود قرار دهند، جمهوری اسلامی برخورد خواهد کرد و حتی برخورد کرده است.
لذا،اگر ایران امروز به سمت شرق نگاه می کند و از تمامی ظرفیتهای خود برای ارتباط و تعامل با شرق استفاده می کند، به دلیل احترامی است که شرق نسبت به موضع ایران دارد. حتی اگر غربیها نیز تغییر رویه و موضعی را از خود نشان دهند، ایران نیز تغییر رویه خواهد داد که البته در حال حاضر خبری از دست کشیدن غرب از موضع سلطه جویانه خود نیست.
بنابراین، اگر قرار باشد که موازنه کاهنده و فرسایشی را از مفهوم نه شرقی و نه غربی در ذهن داشته باشیم، یک تصور جاهلانه و غیر منطقی است. ایران اگر منافع ملی خود را همچنان ارتقاء داده و در ترازهای رشد و توسعه قرار گیرد، هیچ مشکلی وجود ندارد که حتی اگر تمامی این اهداف در اثر روابط با شرق محقق شود. باتوجه به اینکه در حال حاضر، کشورهای این بلوک از جمله روسیه و چین با جمهوری اسلامی هم در تهدیدات و هم در بحث فرصتها همراستایی دارند، ایران با این کشورها تعامل حداکثری خواهد داشت. از نظر من، بهترین موازنه یعنی افزایش تعامل حداکثری با شرق و کاهش تعامل حداکثری با غرب بر پایه نه شرقی و نه غربی با حفظ استقلال و اراده استراتژیک ایران معنا پیدا می کند وگرنه مفهوم نه شرقی نه غربی مانند کره شمالی می شود.
نظر شما