بازار، گروه استان ها: استان سمنان دارای مزیتهای اقتصادی فراوانی است اما از آنجا که احصاء آنان به درستی صورت نگرفته، شاهد بهرهبرداری و برنامهریزی برای استفاده از آنان نیستیم. مشکل اینجا است که سه دهه در برنامهریزیها، گروهی در مرکز شهرستانها و استانها مینشینند و برای بخشها و مناطق استان سمنان مزیت در نظر میگیرند حال آنکه باید برای مزیتشناسی و مزیتسنجی اقتصادی در آن زیست بوم حضور داشته باشید.
برای رفع این مشکل برخی کارشناسان اعتقاد دارند که چهار دهه از بالا برنامهریزی کردیم و از پائین اجرا خواستیم شاید وقت آن رسیده که یک بار از پائین برنامهریزی کنیم و سپس از بالا اجرا بخواهیم. این به آن معنی است که روستاها تک به تک مزیتسنجی شوند سپس مزیتهای بومی هر منطقه احصا شود و برای آن برنامهریزی صورت گیرد و سپس مسئولان استانی و شهرستانی را مجاب به حمایت از این حوزه ها کرد.
موضوع اینجا است که ما وقتی میتوانیم برنامهریزی درستی داشته باشیم که درک درستی از وضعیت موجود پیدا کنیم. جالب اینکه بیان میشود در برنامه ریزی ها نظرات بومی ها گرفته شده در صورتی که یک روستا ممکن است مزیتهایی داشته باشد که حتی اهالی آن بعد از دههها ندانسته باشند. کما اینکه این اتفاق مثلا با پیدا کردن یک معدن فیروزه در جنوب دامغان رخ داده و اقتصاد روستایی که قرنها بر حسب کشاورزی توسعه یافته بود را به سنگ تراشی تغییر داد.
از این بابت است که اعتقاد داریم درک درست از یک وضعیت مستلزم شناخت است و شناخت جز با درنظر گرفتن ظرفیتهای بومی آن زیست بوم در حوزه های تولیدی و اقتصادی و اشتغالزایی، فرآوری و ... میسر نخواهد شد. برای بررسی بیشتر این موضوع با مهدی کریمی کارشناس مسائل اقتصادی به گفتگو نشستیم.
* در ابتدا از توسعه بگویید و مفهوم آن
در یک تعریف ساده توسعه میتواند مسیر ارتقاء داشتهها به وسیله برنامهریزی برای رسیدن به هدف تعیینشده محسوب شود که درواقع سه رکن اصلی دارد، به خبرنگار بازار، گفت: نخست تعریف داشتهها یا همان احصاء ظرفیتهای تولیدی اقتصادی نیروی انسانی و ... دوم برنامهریزی شامل تعیین مسیر برای حرکت از نقطه «الف» به نقطه «ب» با اشراف بر داشتهها و نیازها و سوم راهکاری که میتواند نقطه «ب» را مورد دسترس قرار دهد.
ما وقتی می توانیم برنامه ریزی درستی داشته باشیم که درک درستی از وضعیت موجود پیدا کنیم
اگر این سه تعریف را عملی کردیم نقطهای که در آن توسعه شکل میگیرد، ایجاد خواهد شد خواه میخواهد در بستر اقتصادی باشد یا فرهنگ، هنر، اجتماعی و ... لذا باید در نظر داشت که ما وقتی می توانیم کار یا اشتغالی را در روستایی ایجاد کنیم که بتوانیم مزیت های آن را ابتدا تعریف و سپس احصا کنیم.
*معتقد هستید که در هر سه بخش ما مشکل داریم؟
بله؛ موضوعی که در استان سمنان طی سالهای اخیر دیده میشود مشکل در هر سه بخش تعریف توسعه است یعنی ما بعد از سالها هنوز نتوانستهایم داشتههای هر منطقه را بهخوبی احصا کنیم و ببینیم چه بخشی دارای چه ظرفیتهای سرمایهگذاری و تولیدی است و چه منطقهای میتواند برای صادرات آماده شود.
از سوی دیگر ما نمیدانیم که چه ناحیهای از استان صرفاً دارای ظرفیتهای خوب گردشگری یا حتی صنایع فرآوری و معدنی است و مشکل اساسی این ندانستن ها این است که برنامههای توسعه نمیتوانند بدون داشتن دادههای اطلاعاتی و آماری از داشتهها و کمبودها و همچنین نیازها شکل خوبی به خود بگیرند.
*چرا اینگونه شده است؟
معضل این است که اگر برنامهای هم برای توسعه نوشته میشود غالبا توسط افراد بومی نگارش نشده و هیئتی از دانشگاهیان آن را مینویسند درحالی که برنامهنویسان هرگز از نزدیک مشکلات مناطق مختلف استان بهخصوص روستاهای محروم را درک نمیکنند.
نتوانستهایم داشتههای هر منطقه را بهخوبی احصا کنیم
مقصود از درک یعنی قرار گرفتن در آن زیست بوم وگرنه رفتن به روستا حتی ماندن موقتی در آن هم نمی تواند به درستی شما را از مزیت ها آگاه کند چرا که مثلا احصای منابع آبی یک روستا ممکن است کار بسیار طولانی بطلبد اما شما به راحتی با استفاده از ظرفیت های بومی می توانید آن را احصا کنید ظرفیت هایی مانند بخشداری و دهیاری، مردم محلی، سازمان های مردم نهاد و ... لذا باید به این موضوعات توجه بیشتری کرد.
*در واقع توسعه بدون این رویکرد به دشواری دست خواهد داد
بله؛ توسعه نیازمند برنامهریزی است که از پایین به بالا انجام شود یعنی کسانی که با مشکلات آشنا بوده و فقر و کمآبی خشکسالی مهاجرت و مسائلی از ایندست را از نزدیک لمس کرده باشند نه آن کسانی که در دانشگاهها و پشت میز کارشان نشسته و از طریق نقشههای جغرافیایی اراضی مناطق مختلف روستایی را مورد هجمه قرار میدهند.
موارد بسیاری در شهرستانهایی مانند شاهرود و میامی وجود دارد که عدم احصاء نیازها و داشتهها منجر به عدم برنامهریزی درست در مسیر توسعه شده و نهتنها کاری از پیش نبرده بلکه مردم را نیز در تلاطم اقتصادی بیشاز پیش گرفتار کردهاست.
برای مثال روستای فرومد از توابع میامی قطب کرومیت ایران محسوب میشود اما سوال اصلی این است که آیا این معدن نمی گوییم استان سمنان یا شهرستان میامی بلکه آیا توانسته فقط همان روستای فرومد را توسعه بدهد و بیکاری را رفع نماید؟آیا توانسته همان منطقه را توسعه بدهد؟
*برای اصلاح روند کنونی باید چه کرد؟
بهنظر میرسد یکی از راهکارهای برون رفت از مشکل عدم توسعه بهکارگیری ظرفیتهای بومی در زمینه شناسایی توانمندیها و همچنین پتانسیلهای تولیدی و سرمایهگذاری در روستاها و شهرهای استان سمنان است که بتوانند از پایین برنامهریزی کرده و آن را در اختیار دستگاههای اجرایی قرار دهند.
توسعه نیازمند برنامهریزی است که از پایین به بالا انجام شود
مشابه این امر در بخش بیارجمند شاهرود برای نخستین بار در استان سمنان سال گذشته صورت گرفت اما به نظر می رسد که رها شده باشد. ابتدای تیرماه سال گذشته اعلام شد سند توسعه بیارجمند با حضور افراد بومی تدوین و توسط فرمانداری به دستگاههای اجرایی ارسالشده تا ایرادات و شرح وظایف آنها مشخص شود و سپس آن را به بوته اجرا بگذاریم اینکه این سند چه مقدار در دستگاههای اجرایی اجرایی میشود یا خیر مستلزم گذر زمان است اما آنچه مشخص است این است که اسناد توسعه بدون اهتمام همه دستگاههای اجرایی و تصمیمساز حتی مشارکت نمایندگان مجلس تاثیر بسزایی نخواهند داشت.
همچنین بروکراسی اداری دشمن این نوع کارکردها است چرا که دستگاه دولتی بدون هیچ ذهنیتی می تواند به راحتی کار تحقیقاتی و مزیت سنجی گروهی کارشناس را وتو کند آن هم زیر کولر و در میز اداره؛ در نتیجه اگر قرار است برنامه ریزی مبتنی بر مزیت شناسی انجام شود باید با اختیارات همراه باشد. همه مشکل ما وقتی حل می شود که از سطح روستاها برنامه ریزی و مسئولان بالا دستی را ملزم به اجرا کنیم.
دومین موضوعی که باید در دستور کار قرار گیرد این است که ما بتوانیم ظرفیت بارز اقتصادی و سرمایهگذاری همچنین فرهنگی و گردشگری کشاورزی و ... در هر منطقه را بهصورت خاص شناسایی و مورد بررسی قرار دهیم تا با بهکارگیری یک هیئت رایزن اقتصادی و سرمایهگذاری بتوانیم برای آنها سرمایهگذار جذب کنیم مقولهای که در این چهل سال دستکم در سطح استان سمنان انجامنشده است.
نظر شما