۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۴
نیاز بازارهای نوظهور به موتورهای جدید رشد| دوران رشد سریع پایان یافته است
بازار گزارش می دهد؛

نیاز بازارهای نوظهور به موتورهای جدید رشد| دوران رشد سریع پایان یافته است

به نظر می رسد دوران رشد سریع بازارهای نوظهور به پایان رسیده است.

بازار؛ گروه بین الملل: پیش بینی می شود که در سال ۲۰۲۲، تفاوت رشد بین اقتصادهای نوظهور و پیشرفته به کمترین میزان خود در این قرن کاهش یابد. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که کشورهای در حال توسعه کمی بیش از نیم درصد بیشتر از اقتصادهای پیشرفته رشد خواهند کرد و به دوره دو دهه‌ای پایان می‌دهند که طی آن بازارهای نوظهور (EMs) به طور مداوم بسیار سریع‌تر از همتایان ثروتمند خود رشد می‌کردند.

قبل از دهه ۱۹۹۰، رشد مداوم بازارهای نوظهور بیش از همتایان ثروتمند خود غیرمعمول بود. از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۵ کمتر از یک سوم اقتصادهای در حال توسعه سریعتر از اقتصادهای توسعه یافته رشد کردند. دوره های رشد انفجاری بازارهای نوظهور در طول یک چرخه اغلب در چرخه بعدی معکوس می شد. در اواخر دهه ۱۹۹۰، این موضوع تغییر کرد. با شروع قرن، بازارهای نوظهور دوره‌ای از رشد سریع را تجربه کردند که اگر حفظ می‌شد، سطح درآمد آنها را در یک نسل با اقتصادهای پیشرفته همگرا می‌کرد.

متأسفانه، به نظر می رسد که دوران رشد سریع بازارهای نوظهور به پایان رسیده است. اکنون، بسیاری از اقتصادهای کمتر توسعه‌یافته جهان در خطر بیرون راندن از این فرآیند همگرایی اقتصادی هستند. مجموعه ای از عوامل، از جمله درگیری های تجاری، یک بیماری همه گیر جهانی، شکست زنجیره تامین، افزایش نرخ بهره و جنگ در اوکراین، موتورهای رشدی را که از توسعه سریع آنها در دهه های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ حمایت می کردند، از بین برده است. این عوامل نه تنها ممکن است این روند را در دهه ۲۰۲۰ متوقف کند، بلکه معکوس نیز کند.

در دهه ۱۹۸۰، ۴۲ درصد از کشورهای کم درآمد نرخ رشد متوسط منفی را تجربه کردند. با این حال این مسئله در دهه اول ۲۰۰۰ تغییر کرد، زمانی که نسبت کشورهای در حال توسعه که رکود اقتصادی را تحمل کردند کاهش یافت. در این دهه سهم کشورهای کم درآمدی که رشد منفی را تجربه می کنند به ۱۶ درصد کاهش یافت - سطحی که در طول دهه ۲۰۱۰ ثابت ماند.

این تثبیت رشد همراه با بادهای اصلی خارجی مانند نرخ های بهره پایین، افزایش قیمت کالاها و تغییر در الگوهای تجارت جهانی، عصر جدیدی از رشد نسبی سریع در اقتصادهای نوظهور را آغاز کرد. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹، بازارهای نوظهور ۴.۵ درصد سریعتر از اقتصادهای پیشرفته رشد کردند. در این صورت، میانگین نرخ رشد پیشنهادی درآمد سرانه در اقتصادهای نوظهور تنها ظرف ۳۰ سال با اقتصادهای پیشرفته ای مانند ایالات متحده همگرا خواهد شد.

با این حال، از زمان اوج خود در سال ۲۰۰۹، واگرایی در رشد به طور چشمگیری کاهش یافته است و کاهش رشد چین پیشتاز این روند است. پیش‌بینی‌های صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد که بازارهای نوظهور در سال ۲۰۲۲ تنها ۰.۶ درصد سریع‌تر از اقتصادهای پیشرفته رشد خواهند کرد. متأسفانه، به نظر می رسد موتورهای اصلی رشد - نرخ بهره، قیمت کالاها و تجارت جهانی - شروع به چرخش معکوس کرده اند.

نرخ بهره

شرایط تامین مالی آسان در دهه ۲۰۰۰ عامل مهمی در افزایش سرمایه گذاری و رشد برای بازارهای نوظهور، به ویژه آنهایی بود که به سیستم مالی جهانی متصل بودند، بود. نرخ‌های بهره واقعی جهانی، همانطور که با پروکسی نرخ اوراق قرضه ۱۰ ساله آمریکا اندازه‌گیری می‌شود، در طول دهه ۱.۷ درصد کاهش یافت.

به دلیل نقش حیاتی اوراق قرضه خزانه داری و دلار در سیستم مالی جهانی، چشم انداز ضعیف فدرال رزرو تا زمان بحران مالی جهانی، ریسک پذیری سرمایه گذاران را تقویت کرد و سرمایه را تشویق کرد که به سمت بازارهای نوظهور جریان یابد. این تشویق، همراه با تنگ‌تر شدن اسپرد استقراض بین بازارهای نوظهور و اقتصادهای پیشرفته، به افزایش تقاضا برای دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های بازارهای نوظهور کمک کرد.

محیطی که اکنون بازارهای نوظهور با آن روبرو هستند، کاملاً متفاوت است. تورم بالا و مداوم در میان اقتصادهای پیشرفته، بانک‌های مرکزی آنها را مجبور به افزایش سریع نرخ‌ها کرده است. از نظر تاریخی، این بدان معناست که بازارهای نوظهور احتمالاً با جریان خروجی از پورتفولیو، افزایش هزینه های استقراض و تضعیف ارزها مواجه خواهند شد.

داده‌های اخیر موسسه مالی بین‌المللی نشان می‌دهد که این جریان‌ها از مارس ۲۰۲۲ آغاز شده و تا ژوئن ۲۰۲۲ ادامه یافته است. از آنجایی که فدرال رزرو و سایر بانک های مرکزی اقتصادهای پیشرفته به افزایش نرخ ها تا اوج های پیش بینی شده خود در اواسط سال ۲۰۲۳ ادامه می دهند، این روند تنها تشدید خواهد شد و نرخ های بهره را از یک باد برای رشد به باد مخالف برای ریسک تبدیل می کند.

تجارت

بزرگترین عامل خارجی که باعث رشد بازارهای نوظهور در ابتدای قرن شد، تغییر الگوهای تجارت جهانی بود. از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۳ تجارت جهانی به طور متوسط حدود ۴.۷ درصد در سال رشد کرد - کمی بیشتر از نرخ رشد جهانی ۳ درصد.

با این حال، از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷، رشد تجارت واقعی به میزان قابل توجهی افزایش یافت و به نرخی حدود دو برابر رشد تولید ناخالص داخلی رسید. افزایش حجم تجارت تا حدی ناشی از ادغام اقتصادهای چین و اتحاد جماهیر شوروی سابق در سیستم تجارت جهانی بود. این امر مصادف بود با فشار جهانی برای آزادسازی تجارت از طریق کاهش تعرفه‌ها که با ایجاد سازمان تجارت جهانی (WTO) در سال ۱۹۹۵ به اوج خود رسید.

با ترکیب این روند، پیشرفت‌های تکنولوژیکی در کانتینرهای حمل و نقل و همچنین طراحی‌های رایانه‌ای باعث شد تا این دستاوردهای تجاری فراتر از چین و بلوک شرق به سایر اقتصادهای نوظهور نیز گسترش یابد.

توسعه فن‌آوری‌های طراحی مبتنی بر رایانه باعث شد تا مدل‌های دقیق اجزای تولید شده به راحتی به سراسر جهان ارسال شوند و به طور چشمگیری دامنه و سهولت کالاهای تولید شده در خارج از کشور افزایش یابد.

این امر، همراه با کاهش هزینه ها به دلیل پیشرفت در حمل و نقل کانتینری، باعث شد خطوط تولیدی که قبلاً از نظر جغرافیایی محدود بودند، در سراسر جهان گسترش یابند. از آنجایی که بازارهای نوظهور به این زنجیره‌های ارزش جهانی (GVC) ملحق شدند، توانستند از مسیر آزمایش‌شده تولید برای صادرات استفاده کنند و در نتیجه به سرعت درآمد خود را گسترش دهند.

با وجود رشد چشمگیر، بحران مالی جهانی نقطه عطفی در ثروت بازارهای نوظهور بود. از آن زمان به بعد ارزش کل تجارت به سختی با رشد تولید ناخالص داخلی برابری کرده است. این امر تا حدی به این دلیل است که کاهش رشد کلی اقتصادی و کند شدن سرعت اصلاحات تجاری پس از بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ باعث رکود توسعه زنجیره های ارزش جهانی شد.

قیمت کالاها

آخرین عامل کلیدی در رشد سریع بازارهای نوظهور در دهه ۲۰۰۰، رونق جهانی قیمت کالاها بود. از ژانویه ۲۰۰۰ تا ژوئن ۲۰۰۸، شاخص کالای بلومبرگ به میزان باورنکردنی ۲۳۳ درصد رشد کرد و به دو دهه رکود قیمت کالا پایان داد. با توجه به اینکه بسیاری از بازارهای نوظهور به شدت به صادرات منابع طبیعی متکی هستند، افزایش قیمت ها درآمدهای بادآورده زیادی را به درآمد آنها اضافه کرد.

این فشارهای قیمتی ناشی از افزایش تقاضا از سوی خود بازارهای نوظهور بزرگ بود. از آنجایی که اقتصادهایی مانند برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی (BRICS) به سرعت شهری و صنعتی شدند، تقاضای آنها برای منابع خام برای تقویت رشد آنها افزایش یافت.

این امر به ویژه در مورد چین صادق بود که اقتصاد آن در نهایت به بزرگترین مصرف کننده آلومینیوم، زغال سنگ، پنبه و سویا (در میان سایر کالاها) تبدیل شد. با این حال، از آنجایی که رشد چین از اوج خود یعنی ۱۴ درصد در سال ۲۰۰۷ به ۷ درصد در اواسط دهه ۲۰۱۰ کاهش یافت، کاهش مصرف منجر به کاهش قیمت ها شد. صادرکنندگان کالا در سراسر جهان این درد را احساس کردند.

از سال ۲۰۲۱، قیمت‌های مجدد کالاها برخی از سرمایه‌گذاران را وادار کرده است که یک ابرچرخه کالایی جدید را اعلام کنند - دوره‌ای طولانی که در طی آن تقاضا از عرضه پیشی می‌گیرد و منجر به قیمت‌های ساختاری بالاتر می‌شود - شبیه دوره‌ای که به رشد بازارنوظهور در دهه ۲۰۰۰ کمک کرد. این چرخه جدید با فشار جهانی برای انرژی پاک و سایر سیاست‌های کم کربن هدایت می‌شود و تقاضا برای لیتیوم، کبالت و مس را افزایش می‌دهد.

در حالی که این چرخه ممکن است در آینده از راه برسد، بعید به نظر می رسد که در کوتاه مدت تحقق یابد. در سرتاسر سال ۲۰۲۲، پس‌زمینه اقتصاد کلان برای بازارهای کالا بدتر شده است زیرا بانک‌های مرکزی در سراسر جهان حمایت پولی خود را برای مبارزه با تورم حذف می‌کنند و چین سیاست‌های ضد کووید صفر خود را حفظ می‌کند. با نگرانی از افزایش رکود جهانی قریب‌الوقوع، قیمت مس - که هم برای بازار فلزات صنعتی و هم برای اقتصاد واقعی به‌طور کلی زنگ خطری است - به پایین‌ترین حد در ۱۸ ماه گذشته رسیده است.

احیای همگرایی در خدمت منافع اقتصادی نوظهور و پیشرفته است. دوره اولیه همگرایی یک طبقه متوسط واقعاً جهانی را به وجود آورد که تقریباً نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می داد. این امر با پیشرفت های خارق العاده در بهداشت، آموزش و اشتغال همراه شد که صدها میلیون نفر از آن بهره مند شدند. اقتصادهای پیشرفته باید توجه داشته باشند که مسائل در کشورهای در حال توسعه برای آنها نیز پیامدهایی خواهد داشت. همانطور که کشورهای در حال توسعه به طور فزاینده ای از روند همگرایی خارج می شوند، چشم انداز افزایش مهاجرت، بی ثباتی مالی جهانی و تهدیدات ژئوپلیتیکی بیشتر تقویت خواهد شد.

از میان بادهای دنباله دار اقتصاد کلان که باعث رشد بازارهای نوظهور در دهه ۲۰۰۰ شد، تجارت بیشتر قابل دوام است. برخلاف نرخ‌های بهره - که در آن دست دولت با افزایش تورم بسته شده است - و قیمت‌های کالاها - که بیشتر توسط عوامل اقتصاد کلان تعیین می‌شوند تا سیاست‌های دولت - سیاست تجاری یکی از حوزه‌هایی است که دولت‌ها هنوز می‌توانند مستقیماً بر آن تأثیر بگذارند تا به تقویت مجدد رشد بازارهای نوظهور کمک کنند. حمایت از تجارت از طریق طرح‌های آزادسازی جدید و جاه‌طلبانه می‌تواند با راه‌اندازی مجدد ادغام بازارهای نوظهور در زنجیره های تامین و ایجاد فرصت‌هایی برای سرمایه‌گذاری، رشد رو به عقب بازارهای نوظهور را معکوس کند.

ایالات متحده آمریکا قبلاً این رویکرد را در قبال تجارت در آسیا از طریق راه اندازی چارچوب اقتصادی دولت بایدن و در آمریکای لاتین از طریق مشارکت آمریکا برای شکوفایی اقتصادی آغاز کرده است. هر دو بر خلاف معاملات تجاری سنتی هستند زیرا چشم انداز دسترسی بیشتر به بازار را از طریق کاهش تعرفه ها منع کرده اند، اما این معاملات بزرگ منطقه ای همچنان می تواند فرصت های تجاری جدیدی ایجاد کند، گسترش زنجیره های تامین را تجدید کند و سرمایه گذاری خصوصی را افزایش دهد.

از آنجایی که پس‌زمینه کلان بازارهای نوظهوراز بادهای دنباله‌دار به بادهای مخالف تغییر می‌کنند، بعید است که این اقتصادها به سطوح رشدی که در دهه اول قرن جاری دیده بودند بازگردند. با این وجود، اگر به درستی اجرا شود، هر ابتکار دیگری با ماهیت مشابه می تواند موتور رشد جدیدی را برای بازارهای نوظهور از طریق مقررات بالقوه در مورد یکپارچه سازی زنجیره تامین، همسویی نظارتی و مشوق های سرمایه گذاری فراهم کند.

کد خبر: ۱۶۵٬۳۰۷

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha