توحید ورستان؛ بازار: چابهار در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان، در یکی از توسعه نیافتهترین مناطق کشور واقع شده است. بر خلاف شلوغ ترین بندر ایران، بندرعباس، چابهار یک بندر در خارج از تنگه هرمز با دسترسی مستقیم به اقیانوس هند است. این بدان معناست که فعالیتهای تجاری بندر در صورت بسته شدن تنگه بیتأثیر باقی میماند.
توسعه چابهار به یک مرکز تجاری و ترانسشیپ برای اولین بار توسط محمد خاتمی، رئیس جمهور ایران، در سفرش به هند در سال ۲۰۰۳ مطرح شد. برای هند، بندر و مسیرهای اتصال آن از طریق خاک ایران مسیر آسانتری را برای ورود به افغانستان است، چون به هند اجازه دور زدن پاکستان را میدهد. هم هند و هم ایران خواهان گنجاندن چابهار در کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) هستند، شبکهای چندوجهی که زمان ترانزیت را به نصف کاهش میدهد و هزینههای حمل به آسیای میانه، قفقاز و روسیه را ۳۰ درصد کاهش میدهد.
چابهار امروز عملیاتی است اما به دلیل رقابت ایران و آمریکا و اعمال مجدد تحریمهای آمریکا و روابط پیچیده بین ایران و هند، کاملاً از چشمانداز اصلی خود فاصله دارد. البته دولت اوباما حمایت ضمنی خود را از توسعه بندر اعلام کرد و آن را برای ثبات اقتصادی افغانستان ضروری خواند. پس از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۶، هند قراردادی مبنی بر تعهد ۸۵ میلیون دلاری با ایران برای ارتقای دو پایانه بندر شهید بهشتی چابهار امضا کرد، قول خطوط اعتباری به ارزش ۱۵۰ میلیون دلار را داد و با سرمایه گذاری در منطقه آزاد تجاری بندر و بهبود آن موافقت کرد.
گرم شدن روابط ایران و آمریکا کوتاه مدت بود. انتخاب دونالد جی. ترامپ در اواخر همان سال منجر به خروج ایالات متحده از توافق هستهای و رویکرد «فشار حداکثری» با مجموعهای از تحریمها شد. در نتیجه، گسست بین اهداف پروژه و واقعیتها بیشتر شد.
یک گام به جلو، دو گام به عقب
در سالهای اخیر فشارهای زیادی بر توسعه بندر وارد شد. نخست، روابط ایران و آمریکا پس از انتخاب ترامپ تیره شد و تهدید به تحریمهای ثانویه کشورهای ثالث باعث شد تا، بانکها و شرکتهای خارجی بترسند چون آنها در خطر از دست دادن دسترسی به سیستم مالی ایالات متحده بودند و در نتیجه هزینههایی زیادی را بر پروژه تحمیل میکنند. این امر گزینههای تامین مالی موجود برای توسعه چابهار را محدود کرد و شرکتهای اروپایی و هندی که قبلاً به فروش تجهیزات یا بهرهبرداری از مجتمع بندری علاقه نشان میدادند، در مشارکت خود تجدیدنظر کردند.
دوم، هند بعنوان شریک نزدیک ایالات متحده مجبور به توقف و استراتژی مجدد در چابهار شد، چون حمایت واشنگتن برای مقابله با ردپای رو به رشد اقتصادی و نظامی چین حیاتی بود. هند واردات نفت از ایران را متوقف کرد تا نشان دهد که مایل به همکاری با ترامپ در ازای دریافت اطمینان از معافیت چابهار از تحریمها است. دولت مودی در نهایت بین سالهای ۲۰۱۷-۲۰۱۹ بودجهای را برای این پروژه اختصاص نداد تا با دولت ترامپ کنار بیاید و این بندر در نهایت از سوی ایالات متحده معافیت تحریمی اعطا شد، اما این امر باعث افزایش اعتماد سرمایه گذاران به بندر نشد.
اهمیت چابهار در اوراسیا
طرحهای اتصال چابهار به شبکههای ترانزیت منطقهای پیشرفت زیادی را نشان میدهد. ایران، هند و افغانستان در حال نهایی کردن پروتکلهایی برای تنظیم جادهها، گمرکات و امور کنسولی هستند. از سال ۲۰۱۸، چندین محموله گندم از بنادر سواحل غربی هند از طریق این مسیرها به افغانستان رسیده است. آنها همچنین استانداردهای بین المللی را برای تسریع افزودن این مسیرها به INSTC ایجاد کردهاند. چارچوب سوم «توافقنامه عشق آباد» است که خلیج فارس را به آسیای مرکزی متصل میکند که عمان و ازبکستان نیز علاقه مندی خود را به بهبود ارتباطات دریایی از طریق چابهار نشان دادهاند.
کریدور بین المللی حمل و نقل شمال جنوب (INSTC) یک مسیر باری به طول ۷۲۰۰ کیلومتر است که هند، ایران، آذربایجان و روسیه را از طریق کشتی، راه آهن و جاده به یکدیگر متصل میکند. این خط زمان سفر بین بمبئی و مسکو را از چهل به چهارده روز کاهش دهد و هدف اصلی این کریدور ارائه جایگزینی برای مسیرهای سنتی است که از طریق دریا از طریق کانال سوئز، مدیترانه و دریای بالتیک انجام میشود. کریدور شمال-جنوب همچنین یک پروژه اتصال مهم برای آسیای میانه است. در اصل، INSTC از بندر ایران در بندرعباس اجرا میشود. این بندر شلوغ در جنوب ایران پیشتر از طریق راه آهن به هم متصل شده که این مزیت نسبت به بندر چابهار در شرق کشور است اما چابهار بسیار نزدیکتر از بندرعباس به هند واقع شده است.
هند علاقهمند به افزایش استفاده از بندر چابهار به عنوان یک مرکز حمل و نقل است. البته توسعه این بندر برای بسیاری از کشورهای منطقه مهم است، حتی بنگلادش میتواند صادرات خود به ایران را افزایش دهد و با استفاده از بندر چابهار به دنبال سرمایهگذار از ایران باشد. بنگلادش و آسیای مرکزی میتوانند از طریق این مسیر به یکدیگر متصل شوند و بنگلادش میتواند به راحتی پنبه را از کشورهای آسیای مرکزی، گندم از روسیه وارد کند و چرم، پوشاک و سیب زمینی خود را صادر کند.
البته، هر یک از این کشورها باید میزان تمایل خود را برای مذاکره در مورد منافع خود با تحریمهای ایالات متحده را بررسی کنند. به عنوان مثال، قزاقستان پس از تمایل اولیه، از مشارکت خود را در سال ۲۰۱۹ تجدید نظر کرد. چالش دوم، وضعیت امنیتی متحول و نامطمئن در افغانستان است که با خروج نیروهای آمریکایی، طالبان به دستاوردهایی دست یافتهاند. ملاحظۀ سوم تأثیر همهگیری کووید-۱۹ بر این اقتصادها و توانایی آنها برای بهبود و افزایش تجارت دوجانبه و چندجانبه از طریق شبکههای اتصال است.
مقامات ایرانی انتظار دارند ظرفیت چابهار با مشارکت کشورهای آسیای مرکزی به ۳۰ میلیون تن افزایش یابد تا از رقابت با گوادر و کراچی عقب نماند. این اقدام تعجبآور نیست چون رابطه ایران و هند با روابط چین و پاکستان هم در پویایی قدرت و هم از نظر حمایت اساسی متفاوت است.
در مورد چین، سند همکاری ۲۵ساله با ایران سؤالات جدیدی را در مورد اینکه آیا پکن در چابهار با هند رقابت خواهد کرد یا خیر، ایجاد کرد. جای سوال دارد که چرا چین قبلاً در چابهار سرمایه گذاری نکرد؟ پکن، مانند دهلی با توجه به تحریمهای ثانویه، محتاطانه عمل کرده است. به عنوان مثال، پکن تفاهم نامه سال ۲۰۱۸ برای توسعه پتروشیمی در منطقه آزاد تجاری چابهار را پیگیری نکرده است. در مجموع، توسعه بندر چابهار برای ایران مانند گذشته حیاتی است تا بتواند اشتغال و منافع اقتصادی منطقه توسعه نیافته ایران را افزایش دهد.
سایه کریدور عرب-مد بر توسعه چابهار
همانطور که اشاره شد، هند بعنوان یکی از کشورهای که براساس برآوردها نقش مهمی در تجارت آینده خواهد داشت و از همین روی به دنبال افزایش نفوذ و حضور خود در نقاط مختلف جهان است تا از رقابت با کشورهایی مانند چین عقب نماند. یکی از این موارد همکاری با ایران است که مهمترین نمود آن توسعه بندر چابهار است که میتواند دهلی را به کشورهای آسیای میانه و افغانستان متصل کند اما شاهد هستیم که این کشور نسبت به تعهدات خود پایند نبوده و به دنبال راههای جایگزین است.
یکی از کریدورهای مهم که هند به دنبال ایجاد آن است کریدور عرب-مد است که هند را از طریق کشورهای عربی و اسراییل به یونان و اروپا متصل میکند. به باور کارشناسان روابط بینالملل، کریدور عرب_مد میتواند بر ژئوپلیتیک در حال تحول خاورمیانه، برای ایجاد یک پیوند چند وجهی در جهت اتصال بمبئی و اروپا کمک کند. این کریدور تجاری پیشنهادی از دبی امارات متحده عربی و یک راه آهن که دبی را از طریق چندین شهر در عربستان سعودی از جمله ریاض به بندر حیفا اسرائیل متصل میکند، عبور خواهد کرد. در نهایت، حیفا و بندر یونانی پیرئوس از طریق یک مسیر دریایی به یکدیگر متصل شده و این کریدور تجاری از طریق یونان به سرزمین اصلی اروپا منتقل خواهد شد.
حتی پس از سفر اخیر جو باید، رییس جمهور ایالات متحده، روزنامه اسرائیلی جروزالم پست فاش کرد، وزیر دارایی اسرائیل به طور مستقیم به بایدن در جریان سفرش به تل آویو ارائه کرد، تحت عنوان اتصال راه آهن از بندر حیفا از طریق اردن به بازارهای کشورهای خلیج فارس از طریق عربستان سعودی. همچنین سرمایه گذاری بالای هند در بنادر حیفا در فلسطین اشغالی و پترائوس یونان دارد که در چارچوب این کریدور است.
برخی از کارشناسان حوزه بین الملل معتقدند که این کریدور در بخش کشاورزی و تامین امنیت غذایی منطقه تاثیرگذار خواهد بود. بخش فرآوری مواد غذایی در هند به عنوان بخش نوظهور مهم شناخته میشود که این کریدور میتواند در یک همزیستی استراتژیک بین هند و اعراب برای هر دو طرف سودآور باشد. هند دومین کشور جهان از نظر ارزش تولید مواد غذایی، بزرگترین تولید کننده مواد غذایی با محتوای کالری و چهارم از نظر ارزش کل تولیدات کشاورزی است. علاوه بر آن جدیدترین بررسی سالانه صنایع این کشور نشان میدهد که بیش از یک مورد از هر ۱۰ نفر نیروی کار هندی در فرآوری مواد غذایی مشغول به کار هستند.
جاه طلبی هند برای تبدیل شدن به تامین کننده اصلی سبد غذایی خاورمیانه اساساً متکی بر توانایی آن در افزایش عملکرد کشاورزی و مدیریت منابع است که برای تحقق آن به همکاری با اسرائیل روی آورده است. بر همین اساس، اسرائیل ۲۹ مرکز عالی کشاورزی در سراسر هند تأسیس کرده تا بستری برای انتقال سریع فناوری و بهترین شیوهها به هندی باشد.
در مجموع میتوان اینگونه برداشت که هند برای توسعه روابط خود با روسیه و کلا اوراسیا نیاز به توسعه بندر چابهار دارد اما رویکرد سیاسی سایه سنگینی بر این پرونده انداخته است. از همین روی دهلی برای افزایش قدرت رقابت خود در تحولات ژئوپلتیک اخیر است تا جایگاه مهمی و پررنگی در تجارت آینده داشته باشد.
نظر شما