بازار، گروه استانها: قالیبافی در استان سمنان یکی از مشاغل قدیمی است که به واسطه تنوع زیستی از عشایر سنگسر تا طرود و جنوب دامغان و کوه زر همچنین کالپوش و بی ارجمند، از رنگها و طرحهای متنوعی نیز برخوردار است که هر کدام برای خود ظرفیتی محسوب میشوند.
امروز اما بازار فرش دستباف استان سمنان با مشکلات عدیدهای روبرو است مشکلاتی که روز به روز هم به آنان افزوده میشود. فعالان بخش فرش مشکلات را در چندین و چند شاخه مهم میدانند که از جمله آنها فقدان بازار فروش، گرانی مواد اولیه، کمبود دستمزد کارگران، دلالان و سودی که میبرند و فقدان انگیزه تولیدگران، کمبود نقدینگی برای تولید به خصوص بین زنان روستایی و … را میتوان اشاره کرد.
در یک میزگرد با حضور سه فعال قالیبافی در استان سمنان شامل علی ربیعی کارشناس و فعال حوزه فرش، زهرا عرب رحیمی بافنده و محمد تقی میرزایی طراح فرش، مقوله هنر فرش دستبافت و مسائل اقتصادی آن را در استان سمنان به گفتگو گذاشتیم.
مشکلات عدیده بافندگان
عرب رحیمی: مشکلات بافندگان استان سمنان فراوان هستند از همه آنها مهمتر این است که به واسطه فقدان بازار فروش فرش دست بافت، متأسفانه با کمبود دستمزد روبرو هستیم به نحوی که واقعاً برای بافندگان زندگی دشوار شده است امروز ما در طرود و ستوه بافندگان زنی داریم که سرپرست خانوار هستند و به نحوی سایه شوهر بالای سرشان نیست و حتی دختران کوچک سال خود را هم به کارگاه میآورند تا به دشواری چرخ زندگی بچرخد.
فقدان بازار فروش، گرانی مواد اولیه، کمبود دستمزد کارگران، دلالان و سودی که میبرند و فقدان انگیزه تولیدگران مشکلات تولیدگران فرش است
مشکل اینجا است که سود عمده فرش را دلالان میکنند چرا که تعاونیها و کارگاههای تولیدی فرش توان اینکه بتوانند تولیدات شأن را در تهران و مشهد و اصفهان و یا خارج از کشور بفروشند ندارند لذا باید به دلالانی بفروشند که این فرشها را به اسم کاشان و تبریز و … به شهرهای دیگر کشور به خصوص تهران بفروشند.
متأسفانه شرایط بافندگان و هنر فرشبافی دیگر مانند سابق نیست ما حتی امروز نقشههای بومی و محلی را هم کنار گذاشتهایم و صرفاًٌ چیزی میبافیم که بیشتر شبیه قالیهای کاشان و نائین و … باشد که فقط دلالانی که فرش را میخرند، بتوانند رغبت خرید داشته باشند وگرنه دیگر کسی برای خودش یا برای هنرش کاری نمیکند مگر اینکه سفارشهای خصوصی بگیرد که آن هم بسیار اندک است و شاید یک الی دو سالی یک بار چنین اتفاقی برای فردی بیفتد.
شرایط دشوار کار
بافندگی برای بافندگان و کسانی که برای خودشان توان دار و تأمین نخ ندارند به معنای کلمه بافنده یا کارگر هستند، به صورت رجی حساب میشود یعنی هر رجی که بافته شود برای او پول به همراه میآورد که در نهایت با همه دشواریها درآمد بافندگان بیش از روزی ۱۰۰ هزار تومان هم نمیشود برای همین برخی دختران شأن را هم میآورند تا شاید درآمدشان به ۱۵۰ هزار تومان برسد.
ما اگر بتوانیم کاری کنیم که کارگران روزمزد شوند و به بهداشت، تهویه هوا، بیمه و … شأن پرداخته شود میتوانیم دست کم وضعیت بهتری را برای این بافندگان که زحمت بسیاری میکشند، مهیا سازیم اما متأسفانه این گونه نیست عمده بافندگان یعنی شاید ۹۵ درصدشان زن هستند و در کنار کارهایشان بافندگی هم میکنند در نتیجه زندگی برایشان دشوار شده است.
قالیبافی در صورتی میتواند مفر درآمد باشد که شما توان دو موضوع را داشته باشید نخست اینکه توان مالی تأمین نخ و دار را دارا باشید و دوم بازار فروش داشته باشید وگرنه بافندگی برای مردم، کارگری برای تعاونیهای بافندگی و … در اندازه حقوق بخور و نمیری است که زنان از روز اجبار و تنگ دستی به آن تن میدهند ما خواستار آن هستیم که بافندگی روز مزد شود تا طبق قوانین اداره کل حقوق داده شود همچنین بیمه تأمین اجتماعی برای درمان و بازنشستگی کمترین کاری است که باید برای بافندگان فرش انجام شود.
تلاطمهای اقتصادی
ربیعی: مشکلات فرشبافان مشت نمونه خروار از مسائل اقتصادی حاکم بر تولیدات کشور است یعنی تلاطمهای اقتصادی، کاهش امکان صادرات، مسائلی که برای مردم پیش آمده و سبب شده تا فرش از سبد خرید خانوار حذف شود و … مواردی هستند که فرشبافی را با مشکلات عدیده روبرو ساخته است.
ما اگر بتوانیم کاری کنیم که کارگران روزمزد شوند و به بهداشت، تهویه هوا، بیمه و … آنها رسیدگی شود میتوانیم دست کم وضعیت بهتری را برای این بافندگان که زحمت بسیاری میکشند، مهیا سازیم
متأسفانه امروز شاهد شرایطی هستیم که با تمام دشواریها فرشبافان فقط بر مبنای سفارش تولید فرش میکنند زیرا بازار فروش برای محصولات نیست و تولید یک فرش آنقدر هزینه دارد که نمیتوان به راحتی آن را تقبل کرد اما گوشهای انداخت و آن را به فروش نرساند. سابقاً تعاونیها و کارگاهها دهها فرش دست میگرفتند و سپس مشتریان آن را مییافتند اما امروز بازار فرش دستبافت با تلاطم وسیعی روبرو است و این باعث کاهش تولید شده است.
این کاهش تولید البته باعث تعدیل نیروی کار فرشباف استان سمنان نیز به خصوص در روستاها، شده است بسیاری کارگاهها تولیدشان به یک سوم رسیده چرا که مشتری ندارند و هزینه تولید هم بالا رفته است. برخی دیگر به امید دلالان نشستهاند اما به دلیل اینکه دیگر کسی فرش دستباف نمیخرد بازار برای دلالان هم دشوار شده است.
افزایش قیمت و هزینه تولید
مشکل اینجا است که فرش دستباف در این شش سال اخیر تقریباً افزایش قیمت ۱۰ برابری را شاهد بوده است برای مثال در سالهای میانه دهه ۹۰ تمام فاکتورهای ما نشان میدهد که یک فرش دست بافت ۹ متری در شهر شاهرود طی ۳۸ روز با هزینه نخ و کارگر و کارگاه تقریباً دو میلیون تومان تمام میشد و سه میلیون تومان نیز فروخته میشد امروز همان قالی را زیر ۳۵ میلیون تومان (در بازار) پیدا نخواهید کرد. این افزایش قیمت باعث شده تا بازار کاهش یابد و وقتی فروشی نباشد، یعنی کارگری هم کار نمیکند و وقتی کارگری کار نکند یعنی دستمزدی ندارد چرا که بافندگان استان سمنان بر طبق رج هایی که میبافند پول میگیرند.
موضوع دیگر اما است که امروز هر میزان که فرش گران شده دلالان هم بیشتر شدهاند و دیگر بافندگی برای بافندگان سود نمیکند. امروز دلالان بر روی فرشهای بافته شده ما قیمتهای شش تا ۱۰ میلیون تومانی پیشنهاد میکنند و خودشان همان قالی را ۴۰ میلیون تومان میفروشند یعنی کارگاه دار با شش کارگری که بیمه برایشان واریز میکند و به آنها حق الزحمه میدهد در هر فرش دو میلیون تومان سود کند یک دلال ۲۰ میلیون تومان! این امر سبب شده تا دیگر انگیزهای هم برای بافندگان باقی نماند همانطور که شاهد بودیم چندین کارگاه در استان سمنان تعطیل یا نیمه تعطیل شدند.
امروز هیچ حمایتی از بافندگان نمیشود روزگاری در زمان کرونا اعلام شد که وام میدهند اما ما وام را میخواهیم چه کنیم؟ با وام نهایتاً بتوان نخ و مواد اولیه خرید اما با اینها چه چیزی تولید کنیم که هم صرفه اقتصادی داشته باشد و هم از آن مهمتر بازار فروشش باشد. امروز اگر مشکل بازار فروش حل شود که ما مشکلی نداریم آنقدر ظرفیت در این استان وجود دارد که صنعت فرش دست بافت راه خودش را پیدا میکند اما به شرطی که توان فروش هم باشد تا بتوانیم درآمد داشته باشیم.
معضلات عدیده فرش بافان
میرزایی: تمام مواردی که بیان شد همه از معضلات فرش بافان استان سمنان است و تکرارشان دیگر ضرورتی ندارد اما به این میپردازیم که چه ظرفیتی در استان سمنان وجود دارد و چه اقداماتی باید صورت گیرد. نخستی باید گفت که بیش از ۱۱ الی ۱۲ هزار بافنده رسمی ثبت شده قالی در استان وجود دارد که طبق اعلام وزارت صمت مشغول به کار هستند در حالی که به نظر میرسد امار غیر رسمی شامل کودکان بافندگان که به کمک می آیند و یا کسانی که ثبت نیستند نزدیک به ۱۵ هزار بافنده را در استان سمنان شامل شود.
از طرف دیگر سالانه ۲۵ هزار متر مربع فرش در این استان بافته میشود یعنی تقریباً هر بافنده دو متر مربع در سال! که این نکته اساسی است. سازمان صمت استان سمنان با همین آمار ساده نشان داده که وضعیت فرش ما در چه شرایطی قرار دارد. هر بافنده به صورت میانگین در صورت کار متوسط میتواند ماهانه دو متر مربع فرش ببافد نه اینکه سالانه دو متر مربع، پس همین آمار ارسالی ۱۱ الی ۱۲ هزار نفری صمت از میزان بافندگان خود بیانگر مشکلات این قشر است.
به وضوح آمارها نشان میدهند که بافندگان استان سمنان با یک دهم ظرفیت حقیقی خود تولید میکنند و اگر این اتفاق برای یک کارخانه با ۴۵ کارگر رخ میداد تمام امکانات دولتی بسیج میشدند تا آن را احیا کنند اما برای ۱۱ هزار نفر بافنده که اگر هر کدامشان نان آور دو نفر هم باشد در واقع زندگی نزدیک به ۳۵ هزار نفر در استان ۷۰۳ هزار نفری سمنان را متاثر میسازد، هیچ کاری صورت نمیگیرد و دلیل آن هم این اسنت که مسئولان ما عادت دارند تا کارهایی که به چشم میآید و زود بازده است را صورت دهند تا بتوانند گزارش عملکرد آن را بیان کنند.
تعاونیها را منحل کنید
رفع مشکلات فرش بافان که در کارگاههای تنگ و تاریک و کوچک در جنوب طرود زندگی و کار میکنند مگر دیده میشود! مگر بازتاب پیدا میکند؟ لذا ابتدا باید نگاه متوازن به تمام بخشهای تولیدی وجود داشته باشد سپس دولت در تامین اقلام اولیه برای بافندگان کمک کند و موانع سر راه تعاونیها را بردارد از سوی دیگر تعاونیها اگر توان بازاریابی و تولید ندارند منحل شوند مگر مردم و بافندگان میتوانند معطل تعاونیهای ضعیفی شوند که ۹۰ درصدشان به خاطر منیت ها و اختلافات افراد و شخصی به ورطه نابودی رسیده اند.
سالانه ۲۵ هزار متر مربع فرش در این استان بافته میشود یعنی تقریباً هر بافنده دو متر مربع در سال
ما پیشنهاد مان به دولت این است که تمام تعاونیهای فعال در زمینه فرش را منحل و از ابتدا ساز و کار را به بخش خصوصی واگذار کند نه ساز و کارهای مردمی که بلای جان تولیدکنندگان شده است تعاونی ها که قرار بود با سرمایه مردم برای مردم ایجاد شوند امروز خودشان به مانع بدل شده اند ما از استانداری سمنان می پرسیم از صدها تعاونی مردمی فعال در استان سمنان مگر نباید 30 درصدشان حداقل موفق باشند آیا می توان ده تعاونی که واقعاً موفق هستند را اصلاً نام برد؟
دو دهه با سیستم تعاونی ها کار را جلو بردیم و جز دعوا و درگیری، مشکلات اخلاقی و مالی و بدهی، اجحاف در حق بافنده و دعواهای شخصی و ... هیچ چیزی در این تعاونی ها ندیدیم یک سال برای امتحان هم که شده بخش خصوصی را وارد گود کنیم که بتواند احیای صنعت فرش را دوباره صورت دهد و بتوانیم شاهد بازار یابی خوب محصولات تولیدی استان باشیم وگرنه در همین یک دهه آتی کسی دیگر در این استان فرش تولید نخواهد کرد.
نظر شما