تهمینه غمخوار؛ بازار: در حال حاضر روسیه یک موقعیت غیرعادی در صحنه جهانی دارد. در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، مسکو بارها نشان داده که توانایی بی ثبات کردن نظم بین المللی را دارد در حالی که اخیراً با تهاجم به اوکراین نیز احتمال این موضوع افزایش یافته است.
از طرفی، با وقوع این بحران، بسیاری از کارشناسان نیز معتقدند که با وجود برخورداری از یک اقتصاد انعطاف پذیر قوی و آمادگی در برابر فشارها خود روسیه هم در امان نخواهد بود. مراکز تحقیقاتی مختلفی در سالهای گذشته و حتی پیش از آغاز این جنگ به بررسی آینده روسیه و سناریوهای مرتبط با توسعه این کشور با در نظر گرفتن پیامدهای فراآتلانتیک پرداخته اند.
در بررسی های تحلیلی در خصوص توسعه آینده روسیه، بررسی تحولات سیاسی داخلی روسیه، چشمانداز اقتصادی، فعالیتهای نظامی و سیاست خارجی روسیه در پاسخ به چالشهای امروزی در نظر گرفته شده است.
سناریوهایی که پیش از تهاجم روسیه به اوکراین مد نظر قرار گرفته، به قرار زیر بوده است:
سناریوی اول: مسیری از تداوم را متصور بود که در آن رهبران روسیه برای حفظ وضعیت موجود تلاش می کردند.
سناریوی دوم: روند کاهش ریسک در تصمیم گیریهای کرملین را پیش بینی می کرد که به عادی سازی نسبی روابط با غرب منجر می شد.
سناریوی سوم: نیز آیندهای تاریک تر را در نظر میگرفت که در آن رهبران روسیه درجه بالاتری از خطر را برای مدیریت مشکلات فزاینده در داخل و خارج از کشور میپذیرفتند و این امر منجر به رویارویی پایدار با غرب و جدایی بیشتر دولت روسیه از مردمش میشد.
این سناریوها در حال انتشار بودند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، تهاجم مجدد به اوکراین را در ۲۴ فوریه آغاز و دوره ای از عدم اطمینان عمیق را برای امور اروپا و جهان ایجاد کرد.
تقریباً بلافاصله پس از این اقدام روسیه، جهان این کشور را به یک کشور نافرمان جهانی تبدیل کرد، تحریمهای بینالمللی را بسیار فراتر از انتظارات کرملین ایجاد نمود و وحدت فراآتلانتیک را تا حدی تحکیم کرد که تصور آن در ماههای پرتنش بلافاصله قبل از تهاجم دشوار بود.
بر همین اساس، با به چالش کشیده شدن ارتدکس ها و تجدید نظر در انتظارات، موارد احتمالی که غیرممکن به نظر می رسید یعنی از تحریم هیدروکربن های روسیه گرفته تا استفاده بالقوه از سلاح های هسته ای توسط کرملین، در گفتگوهای میان سیاست گذاران و تحلیلگران آغاز شده است.
با توجه به اینکه جنگ بر یک چالش کلیدی مرتبط با پیشبینی سیاسی تأکید کرده، بررسی موضوع مورد مطالعه دائماً در حال تغییر است. بنابراین برخی مفروضات و سناریوهایی که در شروع بحث مطرح شد، ممکن است کم و بیش قابل اجرا به نظر برسند. در این مورد، تغییرات شگرفی که در دو ماه گذشته رخ داده است، زمینه سناریوهای زیر را تغییر داده است.
به عنوان مثال، با توجه به رویکردی که پوتین برای دستیابی به جاه طلبی های ژئواستراتژیک خود در پیش گرفته است، به نظر می رسد سناریوی سوم مبنای جدیدی برای ارزیابی های تحلیلی از مسیر آینده روسیه باشد، در حالی که امکان نزدیک شدن پیش بینی شده در سناریوی دوم تا زمانی که پوتین در قدرت باقی می ماند، قابل اجرا به نظر نمی رسد.
اگرچه ماهیت بسیار پویا جنگ چالش هایی را برای کاوش در توسعه بلندمدت روسیه ایجاد می کند، تحلیلگران بر این باورند که این سناریوها می توانند همچنان به عنوان یک چارچوب تحلیلی مفید برای خواننده آگاه عمل کنند
اول: این سناریوها فرصتی را برای بررسی میزان انحراف مسیر روسیه از شرایط پیش از جنگ فراهم می کنند. درک اینکه کدام مسیرها بسته شده اند و کدام مسیرها باز می مانند می تواند به بهبود و تسریع در توسعه سیاست های جدید در مورد روسیه کمک کند.
دوم: جنبه های خاصی از این سناریوها در حال حاضر در زمان واقعی انجام می شود. در برخی موارد، نتایجی که به عنوان احتمالات بلندمدت در نظر گرفته شده بودند، به نظر میرسد در کوتاهمدت رخ دهند. سیاستگذاران از درک پیامدهای بالقوه این تحولات، علیرغم بازه زمانی تغییر یافته، سود خواهند برد.
همانطور که به نظر می رسد اروپا و ایالات متحده به سمت دوره رویارویی طولانی با روسیه پیش می روند، در حالی که وضعیت موجود جدیدی در حال شکل گیری است
همانطور که به نظر می رسد اروپا و ایالات متحده به سمت دوره رویارویی طولانی با روسیه پیش می روند، در حالی که وضعیت موجود جدیدی در حال شکل گیری است. انتظار می رود که این سناریوها پاسخ های سیاسی بالقوه را برای یک چشم انداز ژئوپلیتیکی در حال تغییر روشن کنند.
مسیر اول: مقدماتی( مطالعات پایه ای)/ مسیر تداوم
رویارویی با غرب ادامه دارد، اما از درگیری آشکار اجتناب می شود. از طرفی، مشارکت با چین ناهموارتر می شود. سیاست خارجی روسیه بر مبنای مفهوم اوراسیای بزرگ و شراکت با قدرت های اوراسیا هدایت می شود.
کرملین برای رکود طولانی مدت برنامه ریزی می کند. ناآرامی اجتماعی رشد می کند اما با زور مهار می شود.
اعتراضات متوالی و گسترده در سراسر روسیه در طول سه سال گذشته، که به بزرگترین اعتراضات یک دهه اخیر در ژانویه ۲۰۲۱ ختم شد، نشانهای از مسئله ای بود که همچنان بزرگترین آسیبپذیری کرملین در نظر گرفته می شود؛ ناتوانی آن در ارائه رشد اقتصادی پایدار و بهبود کیفیت زندگی برای مردم روسیه.
رشد ضعیف اقتصادی و شواهد فزاینده سوء مدیریت همچنان باعث از بین رفتن معامله ضمنی در قلب پوتینیسم می شود: تن دادن به حکومت استبدادی و کاهش آزادی های سیاسی در ازای بهبود استانداردهای زندگی.
چالشهای اقتصادی حلنشده روسیه، همراه با کاهش مشروعیت سیاسی در دوره چهارم و سپس پنجم پوتین_ نتیجه جعلهای آشکارتر در انتخابات_ به آرامی محبوبیت پوتین را تا محدوده ۵۰ تا ۶۰ درصد کاهش میدهد، اگرچه او همچنان یک سیاسی بیرقیب است.
رژیم روسیه به مسیر رویارویی با غرب ادامه میدهد، اما درک فزاینده در نخبگان روسیه مبنی بر اینکه تحریمهای اقتصادی تنبیهی پایدار نیستند، مسکو را از ورود به درگیری آشکار برای رسیدن به اهدافش باز میدارد.
در اوکراین، مسکو از اقدامات زیرآستانه برای به دست آوردن اهرم فشار بر کشور بدون به خطر انداختن نقش خود به عنوان تامین کننده انرژی اروپا استفاده می کند. همچنین، روسیه از دادن امتیازات سیاسی به غرب در مورد نظم امنیتی اروپا یا تلاش برای حل و فصل نقاط تنش در سایر نقاط جهان (مانند سوریه، لیبی)، که تصویری از موقعیت قدرت بزرگ روسیه را در داخل حفظ می کند، اجتناب می کند.
اقتصاد
کرملین برای یک رکود طولانی مدت برنامه ریزی می کند. سیاست اقتصادی، محافظه کارانه باقی می ماند و به جای تحریک سرمایه گذاری و نوآوری های تکنولوژیکی، طراحی شده است تا روسیه را در برابر شوک های خارجی، مانند تحریم ها یا نوسانات قیمت کالاها، محافظت کند.
این مدل رشد مبتنی بر سیاستهای دولت، افزایش سالانه یک تا دو درصدی تولید ناخالص داخلی و شرایط اقتصاد کلان پایدار ایجاد میکند، اما این کار را با هزینههای انسانی زیادی انجام میدهد.
درآمد واقعی همچنان از همتایان روسیه عقب تر است و کمتر از سطح ۲۰۱۳ خود باقی میماند، در حالی که نابرابری ثروت به دلیل ترکیبی از سرمایهگذاری ناکافی در مناطق حاشیهای روسیه و بدتر شدن خدمات عمومی عمیقتر میشود.
روز به روز تعداد بیشتری از روس ها به حمایت اجتماعی متکی هستند، اما پرداخت های معمول سالانه برای بهبود استانداردهای زندگی آنها کافی نیست، و دولت نتوانسته است به مجموعهای از بحرانهای بهداشت عمومی مرتبط با درآمدهای پایین، از جمله نرخ بالای سوء مصرف مواد و افسردگی رسیدگی کند.
در نتیجه با هزینههای تولید نسبتاً پایین، روسیه همچنان بزرگترین تامینکننده گاز طبیعی اروپا و یک شریک اقتصادی مهم باقی میماند، اما فقدان سرمایهگذاری دولتی معنادار با هدف افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در صادرات روسیه، همراه با نرخهای دائمی پایین سرمایهگذاری داخلی، پایداری مدل اقتصادی روسیه را مورد تردید قرار می دهد.
تقاضای جهانی برای نفت تا سال ۲۰۳۵ و مصرف گاز تا اواسط قرن به شدت کاهش مییابد، زیرا اقتصادهای جهان تعهدات خود را (هرچند ناقص) تحت توافق پاریس اجرا میکنند و سرمایهگذاری خصوصی جدید در انرژی به طور عمده به سمت انرژیهای تجدیدپذیر هدایت میشود.
حتی در اوایل سال ۲۰۳۰، جبهه تقاضا در حال نزدیک شدن به منشأ اصلی آشفتگی نخبگان در روسیه است، اما مشوقهای مادی و محدودیتهای سیستمی به دنبال مسیری برای تداوم هستند. تمایل کرملین برای حفظ استقلال فناوری از غرب و چین، آن را مجبور میکند تا سرمایهگذاری قابل توجهی را در حوزه ۵G و هوش مصنوعی تسهیل می کند.
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی روسیه قطعاً از عهده این وظیفه برمیآیند، اما فساد گسترده و در حال گسترش در اقتصاد، سرمایهگذاری خصوصی را محدود میکند و روسیه همچنان قادر به تولید این فناوریها در مقیاس بزرگ نخواهد بود.
در نتیجه، روسیه همچنان به واردات فناوریهای کلیدی از خارج از کشور از جمله چین، ژاپن، کره جنوبی، اتحادیه اروپا و ایالات متحده ادامه میدهد که علیرغم صحبت درباره «حاکمیت فناوری» از مسکو، میزانی از وابستگی متقابل اقتصادی را تضمین میکند.
ستون های اقتصاد روسیه مواد معدنی و سوخت های فسیلی هستند. در همین حال، تأثیرات تغییرات آب و هوایی بر چشمانداز اقتصادی و سیاست داخلی روسیه آشکارتر میشود. در قطب شمال، توسعه گاز طبیعی مایع یا ال ان جی، با مشتریانی مشتاق در اروپا و چین حداقل تا سال ۲۰۳۵ به سرعت ادامه مییابد، زیرا اقتصادهای بزرگ همچنان بر گاز تکیه میکنند تا برخی از خطرات ذاتی انتقال سریع به انرژیهای تجدیدپذیر (از جمله تغییرات فصلی و چالشهای مربوط به ذخیرهسازی مقیاسشده برق و نوسانات قیمت انرژی را کاهش دهند.
با این حال، مزایای اقتصادی مسیر دریای شمالی که بسیار مورد بحث قرار گرفته است، هرگز محقق نمی شود. ذوب شدن یخ دریا مسیر را برای بخشهای طولانیتری از سال باز میکند، اما ورقههای یخی سست موانع جدیدی را برای ناوبری ایمن ایجاد میکنند، در حالی که دستور کار اقتصاد سبز در اتحادیه اروپا و فشار زیست محیطی بینالمللی بر بیمه شرکتهای کشتیرانی، علاقه تجاری را کاهش میدهد.
اصرار کرملین بر اسکورت نیروی دریایی روسیه در کشتیهای تجاری پیشنهادی غیرجذاب برای شرکتهای بزرگ است. در خشکی، تغییرات آب و هوایی مانند موج گرما، خشکسالی، آتشسوزیها، سیل، تلفات انسانی بیشتری را به همراه دارد.
در سناریوی مثبت، رکود اقتصادی، کرملین را مجبور می کند تا مدیریت سیستم اقتصادی داخلی خود را با کاهش الزامات استقراض و نفوذ به ذخایر ملی بهبود بخشد
در مواجهه با خشم عمومی، کرملین سرزنش سوء مدیریت زیست محیطی را به گردن مقامات منطقه ای می اندازد که، به استثنای معدودی، برای اجرای طرح های سازگاری با تغییرات آب و هوا فاقد منابع بوده و مجهز نیستند. این فشارهای بودجه ای تقسیمات مرکز_منطقه روسیه را تشدید می کند و باعث کاهش محبوبیت پوتین در سطح ملی می شود.
مسیر دوم: مثبت/ کاهش خطر و عادی سازی جزئی
رکود اقتصادی، کرملین را مجبور می کند تا مدیریت سیستم اقتصادی داخلی خود را با کاهش الزامات استقراض و نفوذ به ذخایر ملی بهبود بخشد. ضرورت کاهش خطرات خارجی (تحریم ها) همراه با رویکرد واحد فراآتلانتیکی که متحدان و شرکای همفکر از جمله هند و اقیانوسیه، روسیه را به تعدیل سیاست های خارجی و امنیتی خود و پذیرش همزیستی مشمئز کننده با جامعه گسترده تر فراآتلانتیک سوق می دهد.
ناآرامیهای اجتماعی با افزایش هزینههای دولتی کاهش مییابد، اما هنوز از زور برای سرکوب اعتراضها استفاده میشود (بدون «خنثی کردن» چرخش اخیر روسیه به سوی سرکوب)
کرملین در مواجهه با مجموعهای از بحرانها که آینده دولت روسیه را تهدید میکند، مجموعهای از اصلاحات را با هدف ایجاد ثبات آغاز میکند. سیاستهای اقتصادی تلاش میکنند تا تعادل پایدارتری بین اجرای تعهدات دولت تحت یک قرارداد اجتماعی در حال فرسایش و تخصیص رانت به نخبگان سیاسی ایجاد کنند.
در همین حال، رهبران روسیه رویکرد تقابلی خود در قبال اروپا و غرب را تعدیل می کنند، که باعث کاهش تحریم ها می شود و به باز کردن فرصت های تجاری و سرمایه گذاری کمک می کند. بهبود جزئی حاصل از این تلاشها باعث ایجاد تغییر در صحنه سیاسی داخلی میشود که به نفع تکنوکراتهای یا کارشناسان فنی روسیه است.
اقتصاد
ادامه رکود اقتصادی، انتخابی سیاسی را به وجود می آورد که کرملین تاکنون از آن اجتناب کرده بود. با ورود روسیه به پانزدهمین سال رشد تولید ناخالص داخلی یک تا دو درصدی و درآمد واقعی کمتر از آنچه در سال ۲۰۱۳ قابل مشاهده بود، نارضایتی اجتماعی افزایش می یابد. اعتراضهایی که زمانی منزوی شده بودند، گستردهتر میشوند و در مناطق بیشتری رخ میدهند و شبح نارضایتی اجتماعی گستردهتری را بهوجود میآورند.
با توجه به اینکه اصلاحات عمده و آزادسازی بازار اقتصاد به دلیل ترس از دست دادن قدرت مطرح نیست، کرملین با یک انتخاب مواجه است: ایجاد یک اقتصاد دولتی با افزایش هزینه های اجتماعی و همچنین سرمایه گذاری استراتژیک برای مردم روسیه بیشتر کار کند؛ صنایع با رشد بالا، یا حفظ خط فعلی ثبات بر رفاه که با بدهی کم، ذخایر بالا و ریاضت مالی مشخص می شود.
با دشوارتر شدن اندازهگیری ناآرامیهای داخلی و تظاهر به اعتراضات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی فزاینده، توده بحرانی از اپراتورها در کرملین (از جمله، متأسفانه، خود ولادیمیر پوتین) تصمیم میگیرند قانون بودجه خود را اصلاح کنند، محدودیتهای استقراض را کاهش دهند و در فضای عظیم ذخایر خارجی در تلاش برای بهبود شرایط اقتصادی روسیه فرو بروند.
پرداخت های سالانه به فقیرترین اقشار روسیه و خانوادههای دارای فرزندان خردسال با حمایت مالی مستقیمتر از بخشهای وسیعتری از جامعه تقویت میشود. دولت سرمایهگذاری قابل توجهی در فناوری اطلاعات و زیرساختها انجام میدهد و یارانههای دولتی قابل توجهی را به بخش انرژیهای تجدیدپذیر ارائه میکند؛ پنل های خورشیدی، هیدروژن، توربینهای بادی در را برای سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر از اروپا باز میکند، در حالی که فشار بر شرکتهای دولتی را برای سرمایهگذاری مجدد افزایش میدهد و سهم بیشتری از سود خود دارند.
در مجموع، این اقدامات نقش دولتی حساستر اجتماعی را در اقتصاد تشکیل میدهند که چشمانداز رشد بلندمدت روسیه را تغییر نمیدهد، اما افزایش متوسطی در رشد تولید ناخالص داخلی ایجاد میکند و به کاهش اضطراب اجتماعی_اقتصادی و محدود کردن ناآرامیها کمک میکند.
در همین حال، دولت روسیه به طور جدی به چالش قریب الوقوع سازگاری با تغییرات آب و هوا روی می آورد.این چالش که به درستی چارچوب بندی شده است، فرصت های خاصی را برای کرملین ایجاد می کند.
اولاً، دستور جدیدی برای دولت روسیه و زمینههایی برای مشروعیت فراهم میکند. به هر حال، برای هدایت روسیه در آینده ای نامشخص از اثرات نامطلوب تغییرات آب و هوا و کربن زدایی، به یک دست ثابت نیاز است.
بر همین اساس، ضروری است که اکنون در انطباق آب و هوا با تمام عناصر چشم انداز استراتژیک، دولت توضیحی مناسب برای تاخیرهای مزمن پروژه های ملی ماموت ارائه دهد. با تهدید تغییرات آب و هوایی جدید در افق، کار روی پروژههای ملی شتاب بیشتری میگیرد و دولت پول بیشتری را برای مدرنسازی زیرساختهای شهری و حملونقل در مناطق حیاتی قطب شمال و زیر قطب شمال اختصاص میدهد.
این سرمایهگذاری همچنین برای فرونشاندن نارضایتی منطقهای و کاهش هزینههای صادرکنندگان روسی، مانند مکانیسم تنظیم مرز کربن قریبالوقوع اتحادیه اروپا عمل میکند. ایجاد فضای باز سیاسی در روسیه و درک فرصتهای اقتصادی بیشتر، تعداد زیادی از جوانان و متخصصان را برمیانگیزد که یا در روسیه بمانند یا از خارج بازگردند تا به شکلدهی آینده این کشور، معکوس کردن فرار مغزها و تقویت بیشتر چشمانداز اقتصادی روسیه کمک کنند.
سهم چین از تجارت روسیه همچنان در حال رشد است، اما اتحادیه اروپا تا حد زیادی به عنوان بزرگترین شریک تجاری روسیه باقی مانده و همچنان بر اقتصاد روسیه تأثیر می گذارد و تقریباً ۴۰ درصد از حجم تجارت روسیه را حفظ می کند
سهم چین از تجارت روسیه همچنان در حال رشد است، اما اتحادیه اروپا تا حد زیادی به عنوان بزرگترین شریک تجاری روسیه باقی مانده و همچنان بر اقتصاد روسیه تأثیر می گذارد و تقریباً ۴۰ درصد از حجم تجارت روسیه را حفظ می کند، زیرا صادرات گاز ثابت می ماند. اگرچه تولید گاز داخلی اتحادیه اروپا به شدت کاهش مییابد، اما فعلاً بر واردات تأثیری نمیگذارد و خط لوله «قدرت سیبری» که بسیار مورد ادعا قرار گرفته است، حتی با ظرفیت کامل، تنها سهم چین از کل صادرات گاز را به ۱۵ درصد افزایش میدهد.
شراکت استراتژیک روسیه با پکن، سرمایهگذاری مشترک در رزمایشهای فضایی و نظامی را تشویق میکند، اما همکاری در زمینه فناوریهای حساس محدود است. این امر تا حدی به دلیل عدم اشتیاق از سوی تجارت و سرمایه گذاران چینی است، اما بیشتر به دلیل تمایل کرملین برای حفظ حاکمیت فناوری در مناطق حساس؛ هوش مصنوعی، فضا، و سیستم های تسلیحاتی پیشرفته، حتی در حالی که برخی پروژه های تحقیقاتی مشترک با چین انجام می شود. در جریان هستند.
روسیه همچنان بر فناوریهای پایینتر تولید شده در چین تکیه میکند، اما روابط مثبت مسکو با چین هرگز به سازگاری فنی و نظامی که برای غرب نگرانکنندهترین است، ارتقا نمییابد.
افزایش تقاضا برای فلزات کمیاب به منبع اصطکاک بین روسیه و چین تبدیل می شود، زیرا چین به دنبال تقویت عرضه بزرگ اما رو به کاهش خود از طریق سرمایه گذاری و معاملات تجاری است، در حالی که چین به دنبال توسعه بخش معدن خود برای رقابت در بازار جهانی است.
مسیر سوم: منفی/ پذیرش خطر و ظهور سیلوویکی
رکود اقتصادی و سوء مدیریت تأثیرات شتاب دهنده تغییرات آب و هوا به نارضایتی عمومی دامن میزند. مسکو به تهاجم نظامی اوکراین ادامه میدهد و کنترل واقعی بلاروس را برقرار میکند که به عصر رویارویی عمیقتر با غرب منجر میشود و در عین حال مشارکت امنیتی خود با چین را تعمیق می بخشد.
تصمیم گیری های دولت آسیب می بیند. نمایندگان سرویس های امنیتی (سیلوویکی) خود را مطرح می کنند. کرملین مطمئن شده است که ریسک پذیری آن معمولاً به نتایج مطلوبی می رسد و این امر باعث می شود برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود، موضع تقابلی تری با غرب اتخاذ کند.
این نگرش تحمل ریسک، بر این تصور استوار است که روسیه و رژیم فعلی با هیچ تهدید وجودی قریبالوقوعی روبرو نیستند؛ علیرغم اظهارات تند مقامات ارشد در مورد خطرات ناشی از گسترش ناتو و همکاری اوکراین با شرکای یورو-آتلانتیک.
در واقع، محتملترین تهدیدها برای بقای رژیم احتمالاً از داخل میآیند و نه از غرب.
یک بحران سیاسی واقعی پدیدار می شود که رژیم را از نظر سیاسی تهدید می کند؛ به عنوان مثال، ظهور یک جنبش اعتراضی سراسری که خواستار رهبری جدید بر سر شرایط بد اقتصادی و فساد عمومی است و سرکوب بیش از حد خشونت آمیز اعتراضات عمومی که خشم را برمی انگیزد و یا ظهور یک جنبش مردمی ضد جنگ.
در حالی که سربازان روسی کشته و زخمی می شوند و ادعاهای روسیه در حوزه نفوذ را اعمال می کنند، می تواند کرملین را وادار کند که به سمت پذیرش خطرات شدید حرکت کند.
اقتصاد
جدول زمانی برای مسیر اقتصادی مقدماتی با رکود طولانی مدت (که در سناریوی اول مشخص شد) با نرخ کربن زدایی در سطح جهانی تسریع می شود. خزانه دولت کاهش می یابد، در حالی که هزینه های تغییرات آب و هوایی برای روسیه با افزایش مواجه می شود که تا حدی به دلیل جریمه های اعمال شده توسط کشورهای شخص ثالث بر واردات روسیه است. دولت مجبور است خدمات اجتماعی را کاهش، مالیاتها را برای جبران درآمدهای از دست رفته نفت و گاز افزایش و دستمزد کارگران دولتی را در تلاش برای حفظ تعادل متوقف یا کاهش دهد.
با این حال، کاهش قیمت کالاها به دلیل تقاضای پایین تر برای هیدروکربن ها باعث کاهش قابل ملاحظه ارزش روبل، افزایش نرخ فقر و اعتراضات خیابانی در مقیاس بزرگ می شود.
روسیه شروع به بهره برداری از صندوق سرمایه گذاری مستقل خود برای حمایت از روبل و صدور کمک های مالی و یارانه ها به امید حفظ نظم می کند، زیرا امیدوار است با بسیج کشور در برابر تهدیدهای خارجی، نارضایتی های در حال ظهور را منحرف کند.
سطح پایین اعتماد سرمایه گذاران که تا حدی ناشی از تحرکات تهاجمی روسیه در کشورهای همسایه است، روسیه را به دنبال وام از چین سوق می دهد. روسیه مجبور است امتیازات قابل توجهی به وام دهندگان چینی مانند نرخ بهره بالا، حقوق انحصاری برای ذخایر فلزات کمیاب و افزایش مجوزها در قطب شمال ارائه دهد.
در عرض چند سال، مشخص می شود که روسیه قادر به پرداخت همه این وام ها نخواهد بود. بانکهای چینی برخی از داراییهای ارائه شده به عنوان وثیقه را تصاحب میکنند، اما به طور کلی پکن ترجیح میدهد بازپرداخت از روسیه را در قالب حمایت سیاسی از جاهطلبیهای استراتژیک خود دریافت کند.
با تعمیق این رابطه، همکاری های علمی و فنی نیز بیشتر می شود. علیرغم نگرانی روسیه در مورد سرقت فناوری اطلاعات، همکاری مشترک در زمینه هوش مصنوعی، رایانش ابری، نظارت و بیوتکنولوژی افزایش می یابد. به طور فزاینده ای، تعادل دانش فنی به سمت چین متمایل می شود، با این حال، سیستم دانشگاهی روسیه منبع جذابی از استعداد برای چین خواهد شد.
شرکتهای چینی مانند هوآوی به منابع کلیدی سرمایهگذاری در دانشگاههای روسیه برای توسعه مراکز آموزشی و نوآوری تبدیل میشوند که از میان آنها باهوشترین ذهنها را برای پیوستن به کارکنان خود انتخاب میکنند. در همین حال، خرید قطعات الکترونیکی درجه بالا برای سیستم های دفاعی توسط روسیه تقریباً به طور انحصاری به ارائه دهندگان چینی منتقل می شود.
این همکاری فنی عمیقتر به بخش انرژی نیز گسترش مییابد، زیرا تحریمهای اضافی غرب شور و شوق شرکتهای انرژی غربی را برای همکاری با همتایان روسی خود کاهش میدهد. شکست روسیه در انطباق با اختلالات مرتبط با آب و هوا هزینه های اقتصادی و سیاسی بیشتری را به دنبال دارد زیرا قطب شمال سه برابر سریعتر از میانگین جهانی گرم می شود.
آتشسوزیهای جنگلها و سیلهای ناگهانی بخشهای وسیعی از سیبری را متروکه میکند، در حالی که ذوب شدن یخهای دائمی منجر به فجایع زیستمحیطی جدید میشود. فرسایش سواحل، افزایش سیل و تخریب یخ های دائمی و در نتیجه انتشار بیماری ها، مردم و زیرساخت های حیاتی را تهدید می کند و بر ناآرامی های اجتماعی می افزاید.
این تهدید با بی میلی دولت روسیه از پذیرش اینکه هزینه های سیاست های منفعت محور قطب شمال ممکن است بیشتر از منافع آن باشد، تشدید می شود، به خصوص که اعضای کلیدی حلقه داخلی کرملین به دنبال منابع دولتی اضافی برای افزایش سهام خود در منطقه هستند. مناطق قطبی افزایش اعتراضات سیاسی علیه مسکو را تجربه میکنند و با افزایش حوادث مرتبط با آب و هوا و به تعویق افتادن توزیع اقتصادی هر گونه مزایا، به پسزمینه بسیاری از نقاط بحرانی سیاسی داخلی تبدیل میشوند.
نظر شما