محسن دیندار؛ بازار: در این نوشتار درباره اینکه حمایت از حقوق مالکیت فکری، پایه و اساس دیپلماسی علمی و شکل گیری نظام نوآوری باز است، مطالبی ارایه شده است.
تنوع نیازمندی اقتصاد به نوآوری در ابعاد مختلف، باعث شده است که فعالان اقتصادی و طراحان ساختارهای زیست بوم نوآوری به دنبال روشهای متعالی جهت دستیابی به فناوریهای متنوع و به کارگیری آن در نظام نوآوری محصولات خود باشند.
هرچند مفهوم و مباحث مرتبط با نظام نوآوری باز در کشور ما در یکی دوسال اخیر مطرح گردیده است اما در کشورهای پیشرفته، نظام نوآوری باز از سالهای گذشته تامین کننده فناوری مورد نیاز نظامات نوآوری است و مهاجرت از نظام نوآوری بسته به نوآوری باز سال هاست که انجام شده است.
با بررسی ساختار زیست بوم نوآوری در کشور و نحوه برخورد صنایع، شرکتها و سازمان ها با این موضوع به راحتی به این نتیجه می رسیم که ساختار محدود نوآوری موجود در کشور ما از نوع نظام نوآوری بسته است و شاید یکی از دلایل عقب ماندگی نوآوری در ایران همین موضوع است.
تشکیل فضاهای تحقیق و توسعه اختصاصی در شرکتها و سازمانها و عدم تعامل آنها با فضای خارج باعث محدودیت نوآوری می گردد و توان تامین تنوع فناوری مورد نیاز را نحواهد داشت، این درحالی است که نظام نوآوری بازهزینههای تحقیق و توسعه را کاهش داده و بهرهگیری از ظرفیت افراد و اشخاص متنوع در تولید فناوری را افزایش میدهد و همچنین از طریق حمایتهای ناشی از حقوق مالکیت فکری، باعث مزیت انحصار نیز میشود.
واضح است که نظام حمایت از حقوق مالکیت فکری یک زیرساخت مهم و حساس برای شکل گیری نظام نوآوری باز است و باعث ایجاد اطمینان برای فناوران و سرمایه گذاران می شود تا از مزایای بکارگیری انحصاری فناوری در نوآوری محصولاتشان بهرهمند شوند و یا با اطمینان بیشتر نسبت به واگذاری فناوری اقدام کنند.
آنچه نظام نوآوری باز به پشتوانه نظام حقوق مالکیت فکری را بیشتر مورد توجه قرارد می دهد، عبارت است از ایجاد دیپلماسی علمی و تعاملات مبتنی بر فناوری، به گونه ای که این نظام یک بستر تعاملی بین سازمان و محیط بیرونی ایجاد می کند تا با محوریت تبادلات علمی و فناوری به گفتگو پرداخته و از مزیت های مبادلات علمی و فناوری بهرهمند شوند.
حمایتهای قانونی از شکلگیری نظام نوآوری باز و بویژه قوانین مرتبط با حقوق مالکیت فکری باعث ایجاد انگیزه در فعالان زیستبوم نوآوری می شود تا توجه، تمرکز و اطمینان بیشتر نسبت به فعالیتهای نوآورانه بپردازند و به پشتوانه این قوانین و حمایتها از درآمد و ثروت ناشی از نوآوری و مزیتهای قانونی آن بهرهمند شوند.
با توجه به مطالب فوق به نظر میرسد در وضعیت کنونی زیست بوم نوآوری کشور ایران که اغلب مبتنی بر نظام نوآوری بسته بوده و نیاز به پیش بینی قوانین و سیاستها به منظور مهاجرت به سوم نظام نوآوری باز هست، علیرغم تمامی تلاشها و گفتمان مسئولین کشور، دیپلماسی علمی و مبادلات فناوری در کوتاه مدت میسر نبوده و لازم است در مرحله اول سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان مورد توجه قرار گرفته و همزمان با آن نسبت به توسعه گفتمان و تقویت فرهنگ نوآوری باز در سازمان ها اقدام شود.
بدیهی است با توجه به سهم دولت در بخشهای مختلف مدیریتی و اقتصادی کشور، آغاز استقرار نظام نوآوری در دستگاهها و سازمانهای دولتی و یا وابسته به دولت میتواند باعث افزایش انگیزه و اطمینان سایر بخش ها به مهاجرت از نظام نوآوری بسته به نوآوری باز باشد.
نظر شما