توحید ورستان؛ بازار: روز گذشته ابراهیم رئیسی در دیدار با ژنرال وی فنگهه وزیر دفاع چین گفت که «این روابط راهبردی را فارغ از تحولات بینالمللی و براساس اعتماد سیاسی متقابل دنبال میکنیم و اجرای موفق برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله در این راستا اولویت دارد.آمریکاییها میخواستند با نقض برجام ایران را تحت شدیدترین فشارها قرار دهند اما امروز به طور رسمی اعتراف میکنند که در اعمال فشار حداکثری به ایران شکست مفتضحانهای خوردهاند.»
توافقنامه راهبردی ۲۵ ساله بین ایران و چین که در ۲۷ مارس ۲۰۲۱ امضا شد، به دلیل پیامدهای مهم دوجانبه، منطقهای و جهانی، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. هرچند هنوز جزییات این سند همکاری دوجانبه منتشر نشده است اما برخی اخبار تایید نشده حکایت از سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیارد دلار چین در یک دوره ۲۵ ساله در ایران دارد که حدود ۲۸۰ میلیارد دلار در بخش نفت و گاز و ۱۲۰ میلیارد دلار برای تقویت زیرساختهای کشور هزینه خواهد شد. همچنین برخی از پروژههای زیرساختی که بخشی از توافقنامه هستند، کاملا با پروژه ابتکاری کمربند و جاده پکن (BRI) مطابقت دارند.
اهداف چین و ایران
به باور کارشناسان ایران از دو جهت موقعیت ژئوپلیتیکی و اهمیت ژئواکونومیک برای چین نقش حیاتی دارد. پکن میداند که منابع طبیعی کافی ندارد و در حال حاضر برای تامین آنها از روسیه و عربستان سعودی احتمالا با مشکل مواجه خواهد شد.
عربستان سعودی انرژی مورد نیاز خود را از غول نفتی آرامکو تامین میکند که با آمریکا رابطه نزدیکی دارد و به همین دلیل چین به دنبال جایگزین مطمئنی است که آمریکا بر آن تاثیری نداشته باشد و در حال حاضر تنها گزینه ایران است. آنها همچنین احتمالا یک طرح دو جانبه در ایران داشته باشند که شامل استفاده از بازار سودآور ایران و تبدیل ایران به اهرم فشار علیه آمریکا برای گرفتن امتیازات بیشتر است.
این توافق میتواند نفوذ چین در خاورمیانه را عمیقتر و تلاشهای ایالات متحده برای منزوی کردن ایران را تضعیف کند. در حالی که توافق بر سر برنامه هستهای ایران هنوز حل نشده است و مشخص نیست که این توافق چقدر میتواند اجرا شود. باید توجه داشت که براساس دادهها، اقتصاد ایران به دلیل تحریمهای یکسویه آمریکا بخشی از توان خود را از دست داده است.
در حالی که از نظر اقتصادی، این توافق ممکن است هم برای ایران و هم برای پکن فرصت اقتصادی ایجاد کند اما با وجود احساسات ضد غربی، این باور هنوز وجود دارد که ایران باید سیاست خارجی متوازن را دنبال کند. این موضوع در سنخنان حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران بارها تکرار شده است که برخی با آن مخالف هستند.
نقش نفت و قرارداد ۲۵ ساله در نظم جدید جهانی
در حال حاضر بازار جهانی نفت دستخوش تغییرات اساسی شده است. به نظر میرسد که با توافق راهبردی مشارکت همهجانبه اقتصادی چین و ایران که به طور رسمی توسط وزرای امور خارجه دو کشور در تهران در تاریخ ۲۷ مارس ۲۰۲۱ به امضا رسید، قضیه دلار نفت و امپراتوری ساخته شده توسط دلار آمریکا شکسته میشود. دلیل این امر، اینکه در طول بیش از نیم قرن ارتباط نفت با دلار آمریکا، توسعه اقتصادی قابل توجهی را برای کشورهای تولیدکننده نفت در خاورمیانه به ارمغان نیاورده است.
کشورهای خاورمیانه عموماً سیستم صنعتی را ندارند و اقتصادهای ملی آنها به شدت به صادرات نفت و واردات غلات و محصولات صنعتی وابسته هستند. از همین روی، امور مالی ملی توسط دلار آمریکا و سیستم مالی آن هدایت میشود. اگر کشورهای خاورمیانه بخواهند از کنترل دلار رها شوند، باید با تهدید جنگ از جانب ایالات متحده و متحدانش روبرو شوند، موضوعی که بارها مشاهده شده است. لازم به یادآوری است که صدام حسین در زمان جنگ با ایران مورد حمایت واشنگتن قرار گرفت و سپس زمانی که شروع به تجارت نفت به یورو کرد، تبدیل به دشمن شماره یک شد.
غرب همیشه به دنبال آن بود که خاورمیانه «گاو شیرده» نفتی باشد از همین روی آن را قادر به توسعه سیستم صنعتی مدرن نکرده است، در واقع عدم پیشرفت در خاورمیانه بهعنوان باجگیری بلندمدت در نظر گرفته شده بود. در نظام تمدنی غرب، آنها نگران هستند که ایران و کل خاورمیانه بار دیگر شکوه و هژمونی سابق امپراتوریهای ایران، عربی و ترکیه احیا شوند.
در این میان چین با خطر اختلال در عرضه نفت آن مواجه است. اروپا و ایالات متحده با تکیه بر قدرت صنعتی، مالی و نظامی، سرمایه تولید نفت، بازارهای تجاری، تسویه حسابهای دلاری و آبراههای جهانی را که کل نظم جهانی دلارهای نفتی را تشکیل میدهند، کنترل میکنند و چین و خاورمیانه را به جهان متمایز تقسیم میکنند.
همانطور که در دوران باستان قبایل کوچ نشین جاده ابریشم را مسدود کرده و تجارت بین شرق و غرب را در انحصار خود درآورده بودند، اروپا و ایالات متحده همکاری و توسعه کل آسیا و بقیه کره زمین ر متوقف میکنند. قرنها پیش،اینکار با یک سواره نظام دشتی، کمان، تیر و شمشیر بود اما امروزه با کشتی نیروی دریایی و یک سیستم مالی به دلار است.
بنابراین، چین و ایران و همچنین کل خاورمیانه در حال حاضر به دنبال راههایی برای دوری از واسطهها و ایجاد تفاوتها هستند. اگر قدرت قوی دیگری وجود داشته باشد که بتواند امنیت نظامی را تامین و در عین حال منابع مالی و محصولات صنعتی کافی را عرضه کند، کل نفت خاورمیانه میتواند از سلطه دلار رها شود و بتواند مستقیماً برای تامین تقاضا معامله کند. دور نگه داشتن نفت از دلار آمریکا و جنگ و استفاده از نفت برای همکاری، کمک متقابل و توسعه مشترک خواست کل خاورمیانه و کشورهای در حال توسعه است که مجموع قدرت آن در جهان را نمیتوان آن را نادیده گرفت.
اتحاد جماهیر شوروی سابق امیدوار بود از این قدرت برای بهبود سیستم خود استفاده کند. با این حال، بر منافع ژئواستراتژیک و استعماری خود بیش از حد تأکید کرد - و خود را به یک ابرقدرت سوسیال امپریالیستی در رقابت با کاخ سفید تبدیل کرد. علاوه بر این، اتحاد جماهیر شوروی فاقد یک مکانیسم مشترک برای تقویت اتحادهای خود بود و در نهایت نزدیکان خود از اوایل دهه ۱۹۶۰ شروع به شورش کردند.
مهمتر از آن، اگرچه اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان میتوانست تضمینهای امنیتی نظامی برای کشورهای متحد فراهم کند، اما ارائه تضمینهای اقتصادی و بازار برای آن دشوار بود، هرچند خود صادرکننده بزرگ نفت بود. رابطه رقابتی طبیعی بین اتحاد جماهیر شوروی و خاورمیانه، و همچنین ظرفیت صنعتی ضعیف اتحاد جماهیر شوروی، در نهایت منجر به فروپاشی کل نظام شد. از این رو جهان به حالت تک قطبی بازگشت.
با این حال، با توسعه و رشد اقتصاد خود، اکنون چین نیز شروع به ورود به صحنه جهانی کرده است و نیاز به ایجاد نظم جهانی جدید خود دارد. برخلاف نظم جهانی ایالات متحده و شوروی، پیشنهاد چین نه یک پروژه استعماری مبتنی بر منافع ملی خود است و نه یک طرح قدیمی «جهانیسازی آفریقا» مبتنی بر شرکتهای چندملیتی، و در مجموع مطمئناً یک صادرات ایدئولوژیک نیست.
سالهاست که صحبت از سوسیالیسم با ویژگیهای چینی میشود اما از تلاشهایی برای تحمیل مارکسیسم چین بر سایر نقاط جهان، مانند روسیه، صحبت نمیشود. در عوض، چین مایل است نظم اقتصادی بین المللی جدیدی داشته باشد که با همکاری، کمک متقابل و توسعه مشترک تعیین میشود. بر خلاف تمدن غرب که بر اساس رقابت استوار است، تمدن شرق که بیشتر به هماهنگی بدون اختلاف و توسعه هماهنگ توجه دارد، تلاش میکند تا نظم اقتصادی جهانی جدیدی را با مدلی کاملاً متفاوت برقرار کند.
با یادآوری مطلب بالا در مورد انتخاب بین دلار آمریکا و جنگ، چین گزینه سومی را به ایران و حتی جهان پیشنهاد کرده است. به نظر میرسد چین به طور فزایندهای مایل به حضور به عنوان یک ارائه دهنده خدمات است چون برای چین مفیدتر است چون خود را در مناقشات بین المللی بیپایان درگیر نمیکند. بنابراین میتواند توسط همه کشورهای جهان بیشتر پذیرفته شود و کشورهای بیشتری را متحد کند تا قدرت اروپا و ایالات متحده را بشکنند.
در نتیجه، چین و ایران - که ریشههای آنها تقریباً به یک دوره بازمیگردد - در برههای حساس از تاریخ با هم روبرو شدند. بر اساس قرارداد راهبردی مشارکت جامع اقتصادی بین چین و ایران، پکن تا ۲۵ سال آینده در بخش نفتی ایران و همچنین در حوزههای بانکی، مخابراتی، بنادر، راه آهن، بهداشت و درمان،... سرمایهگذاری خواهد کرد.
چین به ایران کمک خواهد کرد تا سیستم صنعتی مدرنی را بسازد. در عین حال، عرضه نفت ایران را در درازمدت بصورت پایدار دریافت خواهد کرد. به باور کارشناسان، مشارکت چین و ایران پایههای یک نظم جدید جهانی پیشنهادی را با احترام برای ارزشهای شرقی خواهد گذاشت. چین در مواجهه با محدودیت ارزشی و فشار تحریمهای آمریکا و اروپا، به دنبال متحد کردن ایران، هند و پنج کشور آسیای مرکزی است تا یک همکاری ژئواکونومیک قدرتمند در اوراسیا را ایجاد کند.
در مجموع؛ بنابراین توافق ایران و چین از همه جوانب بسیار مهم است اما از نظر اقتصادی هم برای تهران و هم برای پکن مفید خواهد بود. این توافق همچنین ممکن است روابط بین چین و ایران را نه تنها تقویت کند، بلکه همکاری سه جانبه بین چین، روسیه و ایران را نیز گسترش میدهد. در حالی که توافق ۲۵ ساله چین و ایران قابل توجه است، اما بسیاری از موارد به نحوه برخورد دولت بایدن با ایران نیز بستگی دارد.
نظر شما