دریا قدرتی پور؛ خبرگزاری بازار - اینجا حسین خیلی وقت است با بوی بنزین زندگی می کند پوستش قهوه ای می زند و یک شلوار جین آبی پوشیده با تیشرت مشکی که رگه های عرق روی آن سفیدک زده می گوید: نه از حقوقم راضی هستم نه از این اوضاع.
حسین ادامه می دهد: حقوق و دریافتی ما متناسب با زحمتی که در این مجموعه می کشیم نیست، با این حقوق فقط می شود کرایه خانه داد و بس .
پمپها در سه ردیف دوتایی داخل سکوها جا خوش کرده اند. ترافیک نه چندان شلوغی از قطار ماشینها ایجاد شده، در این میان از رهگذرانی که فقط چند دقیقه بوی بنزین را تحمل می کنند، ترجیح می دهند که زودتر کارشان تمام شود و از هرم دود و بنزین رها شوند و این تنها جایگاهداران هستند که می مانند؛ کارگرانی که به گفته خودشان نه بیمه دارند و نه حقوق درست و حسابی. این برای کارگران قراردادی پمپ بنزین ها نمودش بیشتر است، برای آنها که حالا با آمدن کرونا هم اوضاعشان بدتر از پیش شده است، به گفته یکی از کارگران در جایگاههای خصوصی وضعیت بدتر است و اگر قرارداد نداشته باشی کلاهت پس معرکه است.
درد دل کارگران پمپ بنزین به همین جا ختم نمی شود. اگر کارفرما عوض شود آنها هم عوض می شوند، مگر اینکه قرارداد داشته باشند، اما کو قرارداد؟
درد کارگران فقط درد است
البته جایگاه خصوصی و دولتی فرقی نمی کند، کارگران بدون بیمه و قرارداد همه جا درد دلشان از هر طرف که بخوانی درد را معنا می کند؛ اصغر از دیگر کارگرانی است که می گوید: دریافتی من یک میلیون تومان در ماه است که کفاف زندگی من را حتی در حد ابتدایی نمی دهد.
بار گرانی حالا استخوانهای کارگران پمپ بنزین را چنان خرد می کند که آنها حتی توان برخاستن زیر این همه بار را ندارند.
توی دستهایش پر است از اسکناس های سبز و قرمز؛ اینها مال ما نیست ما بعضی وقت ها بیشتر از هشت ساعت هم کار می کنیم، اما کارفرما همان مقدار مزد را کف دستمان می گذارد؛ دلیلش هم نداشتن قرارداد است.
علی، یکی دیگر از کارگرانی است که به ستونهای پهن مخزن تکیه داده و شلوار آبی رنگش پشت آنهمه روغن و بنزین، رنگی قهوه ای به خود گرفته است، در این ارتباط می گوید: حقوق ما از اداره کاری ها بالاتر نیست؛ قبلا مردم انعام می دادند، حالا کم یا زیاد. البته تابستانها نانمان در روغن بود، اما حالا هر کسی دستش بند مشکلات خودش است.
یکی دیگر از کارگران که از سال ۷۵ در پمپ بنزین کار میکند میگوید: سکوهای پمپ بنزین استاندارد نیست و آلودگی بنزین زیاد است به نوعی که اکنون امکان کار کردن در این فضا برای من مقدور نیست اما کاری نمیتوانم بکنم و چاره ای ندارم.
بار سنگین هزینه ها ؛انعام بی انعام
شاید در این میان کارگرانی هم بودند که انعام، جایگزین حقوقشان می شد تا درد بیکاری را به جان بخرند و با همان انعام هایی که روی هم حقوق ناچیزی می شد، زندگیشان را بگذرانند.
محسن روی سکو، این پا و آن پا می کند؛ او هم از درآمدش راضی نیست و در این ارتباط به خبرنگار بازار می گوید: « قبلاً روزی پنجهزار تومان انعام می گرفتم، اما حالا چی ؟ما باید دردمان را به کی بگوییم ؟ با این بوی بنزین دچار آسم شدم».
متاسفانه تشکلهای کارگری که مسئول پیگیری مطالبات کارگران است تضعیف شده و از این طریق صدای کارگران را بریده اند
نبود تشکل کارگری برای این قشر باعث شده که کارگران پمپ بنزین از پیگیری مطالباتشان معذور باشند.
حامدی، یکی از فعالان کارگری در این رابطه می گوید:«متاسفانه تشکلهای کارگری که مسئول پیگیری مطالبات کارگران است تضعیف شده و از این طریق صدای کارگران را بریده اند».
وی با طرح این پرسش که آیا کارگران پمپ های بنزین تشکل یا نماینده کارگری دارند میگوید: شک ندارم که اگر این کارگران به حقوق خود نرسیدهاند به دلیل نداشتن تشکل صنفی بوده است.
با توجه به قانون کار، باید بر طبق قوانین، حق و حقوق کارگران را تماما پرداخت کرد و این پرداختی نیز باید دقیقا بر طبق آنچه که قوانین وضع کرده، باشد.
اما کارگران پمپ بنزین از این قانون بی بهره اند، گاهی آنها با حقوق ناچیز حتی ۱۵۰ هزار تومان استخدام می شوند و چون نه قرارداد دارند و نه بیمه دستشان هم به جایی بند نیست. کارفرما با هر مشکلی اقدام به اخراج آنها می کند و این حلقه معیوب همچنان ادامه دارد.
حقوق های ناعادلانه؛ قانون های کمرنگ
دبیر اجرایی خانه کارگر اصفهان پیرامون این معضل می گوید: هیچ کارفرمایی حق ندارد که بدون قراردادهای قانونی با کارگران خود برخورد کند و در صورت مشاهده این موضوع مراجع قانونی و نظارتی وظیفه برخورد دارند.
هیچ کارفرمایی حق ندارد که بدون قراردادهای قانونی با کارگران خود برخورد کند و در صورت مشاهده این موضوع مراجع قانونی و نظارتی وظیفه برخورد دارند
اصغر برشان می افزاید: کارگر بدون قرارداد یعنی، استثمار و بیگاری و بر این اساس از مسئولان درخواست داریم که نظارت خود در سطح شهر را بیشتر کنند.
قانون شکنی و پایمال کردن قانون کار در پمپ بنزین ها اما وجود دارد وقتی که قراردادها بسیار کمتر از مبلغ عادلانه کار است؛ عدم تعریف درست از قانون کار باعث شده که کارفرمایان هر طور که بخواهند با بیکاران و نیازمندان به شغل رفتار کنند.
تورم؛ گرانی و کرایه خانه ها درد کارگران
مسیب از دیگر کارگرانی است که از وضعیت اقتصادیش می گوید :من حدود هشت سال است که اینجا کار می کنم کرایه نشین هستم و هنوز بعد از ۱۵ سال که ازدواج کرده ام نتوانسته ام خانه و مسکنی برای خانواده ام تهیه کنم، هر روز بر تورم و گرانی افزوده می شود و این مساله فشار بیشتری به اقشار مردم و به خصوص طبقه کارگر می آورد.
وی می افزاید: من واقعا نمی دانم تا کی باید سر سفره ام گوشت و مایحتاج دیگر نباشد؛ شاید من و همسرم بتوانیم این را قبول کنیم اما فرزندانم کمتر درک می کنند که وضعیت اقتصادی ما خراب است، ای کاش مسئولان کمی هم به فکر طبقه ضعیف جامعه بودند.
وی در حالی که نازل بنزین را سر جایش می گذارد و ادامه می دهد: مشکلات ما به همین جا ختم نمی شود برای رفع مشکلات تنفسی نیازمند دوا و دکتر هستیم اما با نداشتن بیمه درست و حسابی شما بگویید باید از کجا هزینه درمانمان را بیاوریم.
اسپری تنفسیاش که توی جیب پیراهنش قلمبه شده، ندیده، پیداست. تکسرفههای خش دارش تبدیل می شود به سرفه هایی که دیگر جایی برای حرف زدن برایش نمی گذارد. اینجا تقریبا اکثر کارگران بدون ماسک یا وسایل ایمنی هستند؛ ایمنی از سرب و مواد آلاینده ای که حنجره هایشان را میسوزاند در گرمایی که طاقت را طاق می کند اما چاره ای ندارند تا با این درد بنزینی بسوزند و بسازند مگر اینکه مسئولان دولتی با چاره اندیشی و برنامه ریزی درست به فریاد آنها برسد.
نظر شما