توحید ورستان؛ بازار: در دی ماه سال گذشته همزمان با سفر وزیر امورخارجه ایران به پکن، سفیر جمهوری اسلامی در چین اجرای برنامه ۲۵ ساله با چین را از دستاوردهای مهم سفر این عنوان کرد. محمد کشاورز زاده، سفیر ایران در پکن در توییتی نوشت : «دکتر امیر عبداللهیان امروز صبح چین را به مقصد ایران ترک کرد اجرایی کردن برنامه ۲۵ ساله از دستاوردهای مهم این سفر بود. هیات ایرانی متشکل از مقامات عالی سیاسی اقتصادی، نفتی، بانکی مذاکرات بسیار خوبی داشتند.
روابط دوجانبه؛ از برجام تا BRI
چین و ایران از اواسط دهه ۱۹۹۰ به طور فزایندهای در حال ایجاد یک شراکت نزدیک اقتصادی، سیاسی و امنیتی بودهاند. چون ایران به یک شریک معتبر در حوزه انرژی نیاز داشت تا نیروگاه هستهای بوشهر که از اواسط دهه ۱۹۷۰ در حال ساخت بود را راهاندازی کند. ایران همچنین به شدت به سرمایه گذاری در میادین نفت و گاز طبیعی خود نیاز داشت که از زمان انقلاب اسلامی به دلیل تحریمهای غرب توسعه نیافته باقی مانده بود.
در این شرایط کشورهای که آماده بودند فشارهای آمریکا را نادیده بگیرند و به سرمایه گذاری در ایران ادامه دهند، محدود شده بود. مثلا چین تحت فشار شدید آمریکا، پیشنهاد خود برای تکمیل پروژه انرژی هستهای بوشهر ایران را در دهه ۱۹۹۰ پس گرفت و این فرصت را به روسیه واگذار کرد اما در سایر زمینهها، چین برای توسعه روابط نظامی و اقتصادی با ایران تلاش کرده است.
روابط با ایران از دیدگاه چین بسیار مهم بوده که عمدتاً به دلیل اجرای طرح ابتکار کمربند و جاده (BRI) این کشور است. این پروژه چند میلیارد دلاری ماهیت زیرساختی داشته که در اوراسیا قرار دارد و ارتباط بین چین و آسیای میانه، آسیای غربی و قاره اروپا را تسهیل میکند و مستقیماً به مشارکت کشورهای محور ژئوپلیتیکی مانند ایران وابسته است
این روابط تداوم داشت تا اینکه پس از اجرایی شدن توافق هستهای (برجام) در ژانویه ۲۰۱۶، بخشی از موانع بر سر راه همکاری تجارت و سرمایهگذاری برداشته شد. سفر شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در آن زمان، بر علاقه روزافزون چین به تعاملات خود با ایران و البته با سایر کشورهای بزرگ منطقهای که وی در همان سفر از آنها بازدید کرد، تأکید داشت.
روابط با ایران از دیدگاه چین بسیار مهم بوده که عمدتاً به دلیل اجرای طرح ابتکار کمربند و جاده (BRI) این کشور است. این پروژه چند میلیارد دلاری ماهیت زیرساختی داشته که در اوراسیا قرار دارد و ارتباط بین چین و آسیای میانه، آسیای غربی و قاره اروپا را تسهیل میکند و مستقیماً به مشارکت کشورهای محور ژئوپلیتیکی مانند ایران وابسته است.
طرح کمربند و جاده همچنین به شرکتهای چینی امکان ارائه فرصتهایی برای کشف و تصرف بازارهای جدید و تولیدات مازاد عرضه چین مانند کابلها، فولاد و محصولات فولادی، سیمان، بتن و دیگر محصولات را فراهم میکند. در واقع، این کالاها برای توسعه حضور چین در بازارهای آسیا و آفریقا آماده شدهاند و BRI مسلماً سیستماتیکترین و جامعترین ابزار برای ایجاد ارتباط بلندمدت و طولانیمدت بین چین و این مناطق است.
ایران یکی از مهرههای کلیدی در این استراتژی چین است، اما از منافع چین در خاورمیانه نیز بهره میبرد. در وهله اول، تشنگی فزاینده چین برای هیدروکربن منجر به همگرایی منافع بین ایران و سایر صادرکنندگان هیدروکربن خلیج فارس و چین شده است. با توجه به اینکه بخش عمده نفت و گاز و فرآوردههای نفتی آنها به سمت شرق و عمدتاً به سمت چین حرکت میکند، همکاریهای تجاری و سرمایه گذاری جدید از دهه ۲۰۱۰ فزآینده شده است.
بنابراین BRI امکان بیشتری را برای نیاز فوری ایران به شکستن تحریمها، کاهش روابط اقتصادی خود با غرب، و در عین حال رشد سریع اقتصاد چین فراهم میکند. باید توجه داشت که در مورد ایران، روابط کلیدی انرژی راه فراری در برابر تحریمهای سخت آمریکا و همپیمانانش بوده و از همین روی برای مقامات ایرانی، نقش چین مهم است.
حرکت محتاطانه پکن در خاورمیانه
استراتژی «نگاه به شرق» که اولین بار توسط دولت احمدی نژاد (۲۰۰۵-۲۰۱۳) بیان شد، ستون فقرات راهبرد دیپلماتیک ایران را نیز تشکیل و انگیزه چرخش به سمت شرق و شمال (روسیه) را میدهد که در ۲۸ مارس ۲۰۲۱، ایران سرانجام جهتگیری شرقی خود را با امضای پیمان همکاری راهبردی ۲۵ ساله رسمی کرد.
این پیمان اقتصاد سیاسی ایران و جهتگیری اقتصاد ایران را از شرکای سنتی خود در اروپا و احتمالاً جایگاه آن در نظم بینالمللی را تغییر میدهد.در کنار برخی از انتقادات نسبت به این پیمان، برخی دیگر نیز همکاری با ابرقدرت بعدی جهان، به زعم برخی از کارشناسان، را یک فرصت استراتژیک میدانند و حتی برخی در ایران این پیمان را کاملاً استراتژیک و خط دفاعی جدید در برابر آمریکا میدانند.
سایر طرفهایی که چین با آنها روابط اقتصادی نزدیکتری ایجاد کرده است - عربستان سعودی، امارات، اسرائیل، مصر و ترکیه - در مقایسه با ایران چشمانداز کوتاهتری دارند. مخصوصاً برای رقبای منطقهای تهران، این پیمان پرسشهایی را در ذهن آنها ایجاد میکند که چگونه میتوان به چین نزدیکتر شد، در حالی که این کشور اکنون آشکارا استراتژی منطقهای خود را به ایران پیوند میدهد.
به همین دلیل بود که وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در طی همان سفر از پنج کشور دیگر در منطقه بازدید کرد تا به آنها اطمینان دهد که چین از همکاری نزدیک با همه کشورهای منطقه حمایت میکند.
اما به دلیل عرضه بلندمدت نفت ایران به چین، سرمایهگذاری پکن در پروژههای زیربنایی (جادهها، راهآهن، مخابرات، بنادر و...) بخشهای با فناوری پیشرفته اقتصاد و البته در زمینه هیدروکربنها افزایش مییابد. در همین شرایط، برای سایر صادرکنندگان نفت خاورمیانه سختتر خواهد بود که به راحتی با این شرایط مطابقت دهند.
البته برای بسیاری از این کشورها، چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری آنهاست که شاید به معنای تمایل محتاطانه به سمت ایران باشد. رابطه چین با عربستان سعودی نمونه ای از این موضوع است.
تنها چند روز قبل از سفر سال گذشته امیرعبداللهیان، وانگ یی وزیر امور خارجه چین با فیصل بن فرحان آل سعود وزیر امور خارجه عربستان سعودی دیدار کرد. وانگ اعلام کرد که سفر شما نشان دهنده مشارکت استراتژیک جامع چین و عربستان سعودی و جایگاه ریاض به عنوان بزرگترین شریک تجاری و منبع نفت خام چین در خاورمیانه است. همچنین در سال گذشته فاش شد که چین به عربستان سعودی کمک می کند تا برنامه تولید موشکی خود را توسعه دهد و به طور بالقوه به اتکای این کشور به خرید موشکهای بالستیک خارجی پایان دهد.
CPEC و سند ۲۵ ساله
ارائه چشماندازی به نام «برنامه همکاری جامع ایران و چین»، در کنار کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) بسیار مهم است. این پروژه نیز سالها در حال ساخت بوده و بر اساس روابط سیاسی و نظامی طولانی مدت بین پکن و اسلام آباد برای مقابله با نفوذ هند ایجاد شده است.
این مجموعه عظیم از پروژههای زیربنایی به مبلغ بیش از ۶۰ میلیارد دلار وام و سرمایهگذاری چینی در پاکستان از سال ۲۰۱۳، با محوریت توسعه بندر گوادر پاکستان در مجاورت هند در دوره ۷-۲۰۰۳ توسط چین ایجاد شد که موفقیت آن پایههای محکمی برای CPEC از نظر استراتژیک را ایجاد کرد که به ساخت جادهها، راهآهن، شبکههای برق، امکانات اینترنتی و زیرساختهای تلفن همراه، مراکز شهری، نیروگاههای تولید برق (از جمله نیروگاههای خورشیدی و بادی) کمک کرده است.
از همین روی، پاکستان امروز به شدت در BRI چین گره خورده و کریدور اقتصادی اکنون دسترسی زمینی چین را به اقیانوس هند فراهم میکند و پاکستان را در مدار نفوذ چین قرار میدهد.
پاکستان تا حد زیادی از رقابت چین با هند منتفع شده است، بنابراین ممکن است ایران نیز بتواند از رقابت چین و آمریکا سود ببرد، اما قبل از رسیدن به هر نتیجهای، بهتر است زمینه ژئوپلیتیک وسیعتری را در نظر بگیریم.
CPEC مسلماً تأثیر کمتری بر هر کشور دیگری از هند داشته است، در حالی که پیمان ایران و چین که ارزش آن بسیار بیشتر از CPEC است، پیامدهایی برای همه روابط منطقهای و بینالمللی چین خواهد داشت و احتمالاً این بعد سند همکاری ۲۵ ساله، زمینه مشارکت را بیشتر میکند.
در مجموع، علیرغم پیشرفتهای اخیر در بهبود روابط چین و ایران،همکاری دو کشور به دلیل سیاست ایالات متحده و منافع چین محدود شده است تا در پروژههای بزرگ اقتصادی، امنیتی و زیرساختی که توسط تحلیلگران پیشبینی شده، پیشرفت چندانی حاصل نشده است. اما پیش بینی میشود که با اجرای سند همکاری بین دوکشور و اجرای پروژه های مربوط به BRI، رابطه دوجانبه تعمیق یابد.
نظر شما