بازار، گروه استانها: دو سال قبل بود که دولت با دو هدف اصلی مردم را به سمت بورس و بازار سرمایه تشویق کرد. دولت در وهله نخست به دلیل کاهش درآمدها، تحریم و عدم توانایی در فروش نفت نیاز به یک منابع درآمد به نام مالیات داشت و این مالیات را وقتی میتوانست از تولید گران بگیرد که سرمایهها و نقدینگی مورد نیازشان تأمین و واحدهای تولیدی به رونق در بیایند که در واقع بورس و سرمایههای مردمی این کار را صورت میداد بدون اینکه دولت بخواهد نقدینگی را به تولید تزریق کند.
دومین هدف دولت هم این بود که وقتی مردم به سمت بورس هجوم میآورند نقدینگی در دستان شان کاهش پیدا میکند در نتیجه وقتی دست مردم از پول خالی شد، میتوانست تورم را بکاهد و سیاستهای پولی و بانکی را مدیریت کند البته این استراتژی هوشمندان چندی بعد با دخالتهای دولت در بورس، قیمتگذاریهای دستوری، عدم مدیریت درست بورس و فقدان برنامهریزی مشخص، به بن بست رسید و سرمایههای مردم را نیز بر باد داد اما استراتژی هوشمندانه و درستی بود.
پولهای بانکها توسط مردم به سمت بورس رفت
عمده پولهایی که مردم به سمت بورس بردند، پولهایی بود که در حسابهای بانکی شأن داشتند در نتیجه در عرض بازه زمانی سه الی چهار ماهه که تعداد کدهای بورسی از پنج میلیون به ۴۵ میلیون افزایش یافت، بانکها نیز منابع مردم را خارج شده میدیدند پس نوبت آنها بود که ضربهای اساسی به بورس بزنند اما این ضربه چه بود؟
پول بانکها به سمت بورس رفت
مهدی عابدی کارشناس بورس در گفتگو با خبرنگار بازار با بیان اینکه بانکها به دلیل خروج سپردههای بانکی مردم به سمت بورس، سود سپردههایشان را افزایش دادند تا مردم دوباره به سمت بانکها گرایش پیدا کنند، گفت: در واقع همین افزایش سود سپرده خود یک عامل تورم زا بود اما بانکها به آن دست زدند تا قافیه را نبازند.
وی افزود: بانکها در واقع با بورس سرشاخ شدند و سعی کردند تا آن را زمین بزنند چرا که اگر سرمایههای مردم و سپردههایشان از بانکها خارج شود، قطعاً منابع بانکی تضعیف میشود و این آن چیزی نبود که بانکها به خصوص بانکهای خصوصی به دنبال آن بودند.
بانکها تقابل را آغاز کردند
دیگر فعال بازار سرمایه و بورس نیز چنین نظری را تأیید میکند و با بیان اینکه بانکها هر کاری از دستشان بر آمد انجام دادند تا بورس سقوط کند و مردم دوباره به سمت سپردههای بانکی روی بیاورند، گفت: مردم وقتی میدیدند که بورس درگیر یک رکورد شده و برای مثال سود یک سهام در بازه سه ماهه تنها پنج درصد رشد کرده اما در مقابل برای همین سه ماه بانکها مثلاً ۱۷ درصد سود میدهند، سپردههایشان را بیرون کشیده و سمت بانک میبردند.
ابوالقاسم نیازیان ادامه داد: این شرایط در حالی رقم خورد که بازار سرمایه گذاری و سهام، بازاری است که به صبوری معروف است و صبر زیادی نیاز دارد زیرا ممکن است در ظاهر طی سه ماه یا حتی یک سال سود بانکی بیشتر باشد اما سهام به یکباره سود خود را خواهد کرد و چندین برابر سود بانکی به صاحب سهام، سود خواهد داد.
بازار سرمایه گذاری و سهام، بازاری است که به صبوری معروف است
وی با اشاره به اینکه دومین ضربهای که بانکها به بورس زدند، القای حس هراس بین مردم و این فکر که «بانک مطمئنتر از سهام است» بود، گفت: بانکها وقتی دیدند که مردم به واقع برای هجوم به سمت بورس، تمام سرمایهها و سپردههایشان را از بانکها خارج میکردند، ترسیدند و لذا به دنبال القای حسی بودند که این راه مشتریان به بن بست خواهد خورد.
ایجاد حس ناامنی
این کارشناس بورس گفت: هرکس و هر نهادی اگر بورس را تخریب میکرد و حس نا امنی را در خرید و فروش سهام القا میکرد شاید تأثیری تا این میزان شگرف را نمیگذاشت که بانکها در واقع مجریان سیاستهای پولی کشور، آن را صورت دادند و این نشان از اهمیت مقابله بانکها در بورس است.
نیازیان بیان کرد: از طرف دیگر بانکها خودشان هم وارد بورس شدند و از آن طریق هم بر روی معاملات تأثیرات شگرف گذاشتند با برخی از فعالان و کارشناسان بورس که تبادل نظر میشود، اذعان دارند که بانکها با سرمایههای بسیار زیادی که از سوی مردم در دست داشتند با خرید و فروش سهام در بورس، شرایط بازار را هم متاثر میکردند که این خود به نوعی دخالت البته از نوع ناخواسته بانکها در بورس بود که در نهایت منفی هم از آب در آمد
دولت باید بهتر مدیریت میکرد.
یکی از فعالان در کارگزاریهای بورسی استان سمنان نیز در گفتگو با خبرنگار بازار گفت: یکی دیگر از مهمترین مواردی که میبایست در زمینه تقابل با بورس اشاره کرد عدم توانایی دولت در مجاب کردن سیستم بانکی برای کوتاه آمدن در قبال این تقابل است.
سید کاظم موسوی افزود: سیستم بانکی در واقع خود را نوعی تافته جدا بافته میداند که حتی دیگر به توصیههای مسئولان و کارشناسان و بعضاً دولت هم چندان وقع نمیگذارد در نتیجه هرچه دولت در بخش ترویج و توسعه بورس بافته بود، پنبه شد.
وی بیان کرد: بورس مهمترین بازار سرمایه گذاری مردم در دو سال اخیر بوده است چرا که مردم توان حضور در بازارهای موازی مانند خودرو و مسکن را ندارند و با سرمایههای اندک ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون تومانی تنها کاری که میتوانستند انجام دهند بورس و بازار دلار و طلا بود از یک طرف بازار طلا و دلار درگیر مسائل بینالمللی و مذاکرات مدام دستخوش و تلاطم میشد و از سوی دیگر شرکتهایی که در بورس حضور داشتند واقعاً دیده میشدند و مانند ارز دیجیتال مقوله کلاهبرداری و … وجود نداشت.
بیمه بازنده دیگر تقابل
این فعال بورسی بیان کرد: در آن مقطع مردم فکر کردند که بهترین بازار برای سرمایهگذاری بورس خواهد بود پس به سمت بود رفتند این در حالی بود که شرایط آن طور که باید و شاید پیش نرفت و دولت که میدانست بورس تنها مفر سرمایهگذاری و افزایش درآمد مردم است میبایست سیاستهای بهتری را اتخاذ میکرد تا حداقل سپردههای مردم این چنین دستخوش تضعیف نشود.
: سیستم بانکی در واقع خود را نوعی تافته جدا بافته میداند
موسوی با بیان اینکه دولت توانست نسبت به بانکها سختگیری بیشتری انجام دهد تا تقابل بین بانک و بورس ایجاد نشود، ابراز داشت: در روی دیگر سکه باید به بیمهها نیز اشاره کرد چرا که بانک بیمه و بورس در واقع سه عنصر سرمایه پذیر مردم عادی و قشر متوسط محسوب میشود پس در ماجرای تقابل بین بانک و بورس به بیمهها هم ضرر رسید و به طرز محسوسی سرمایه گذاری بیمههای عمر و پسانداز نیز کاهش داد یافت.
وی درباره دلیل این امر توضیح داد: مردم ابتدا به بورس اقبال پیدا کردند سپس بانکها به مقابله با آن پرداختند و در نتیجه سپردههای مردم بین بانک و بورس دست به دست شد و چیزی برای بیمه باقی نماند لذا این تقابل یک بازنده دیگر هم به نام شرکتهای بیمه داشت که به ویژه در دوران کرونا با چالشهای وسیعی نیز روبرو شدهاند و حتی آینده برخی شأن در هالهای از ابهام قرار دارد.
در نهایت باید گفت تقابل بین سه عنصر اصلی سرمایه پذیری مردم قشر متوسط یک بازنده بیشتر نداشت و آن هم مردمی بودند که سرمایههایشان را به دشواری و سختی گرد هم آوردند اما بر حسب بازیهای سیاسی و اقتصادی و عدم توانمندی دولت در اجرای سیاستهای از دست دادند برخی از این سرمایهها، پولهای بازنشستگی و حتی برخی دیگر پول خرید جهیزیه یا خانه و اتوموبیل بود لذا مردم امروز اعتماد اندکی به نظام بورس دارند.
نظر شما