بازار؛ گروه بورس: بازار بورس به سمتی در حال حرکت است که مدیریت آن سخت شده و با ابهامات فراوانی روبرو شده است که تا به امروز وعده های رییس جمهور و حتی ده فرمان وزیر اقتصاد کارایی چندانی نداشته است. با توجه به اینکه در فصل بودجه بندی هستیم در بازار بورس تاثیر بسزایی گذاشته است ولی این دلیل نمی شود که نوسانات بازار بورس نوسانات غیر منطقی باشد.
در هیمن راستا خبرنگار بازار با «حسین رضویپور» تحلیلگر اقتصادی و استاد دانشگاه به گفتگو پرداخته است.
*نزدیک به ۷ماه از روی کار آمدن دولت سیزدهم می گذرد، در کارزار انتخاباتی، رئیسی تاکید داشتند و وعده دادند که بازار بورس را بهبود بخشند و کاری می کنند تا اعتماد عمومی مجددا برگردد. همچنین زمانی که خاندوزی به عنوان نماینده در مجلس شورای اسلامی بود، توئیت هایی می زد که می توان بورس را از این حالت درآورد ولی تا امروز ما هیچ اتفاقی در بازار بورس ندیدیم. با توجه به اینکه وزیر اقتصاد در آذر ماه ۱۰ فرمان برای بهبود بخشیدن به وضعیت بازار بورس را عنوان کردند که تا به امروز عملیاتی شدن چندانی از این موضوع ندیده ایم. چرا تا به امروز دولت برای بهبودی وضعیت بازار بورس هیچ اقدامی نکرده است؟
من این را قبول ندارم که دولت هیچ کاری نکرده، دولت اقداماتی کرده و آن چیزی که دولت در ابتدای دوره و در زمان انتخابات بیان می کرد، بیشتر ناظر به معضلی بود که در سال گذشته در بورس اتفاق افتاد و آن معضل این بود که دولت قبلی برای اینکه تامین مالی از بورس کند باید از تشکیل حباب حمایت می کرد ولی متاسفانه نتوانست حباب را کنترل کند و زمانی که اقدام به فروش دارایی های خود کرد منجر به ترکیدن حباب و نزول بازار سرمایه شد. وعده ای که آقای رئیسی در ابتدا و در زمان انتخابات می داد این بود که دولت تامین مالی از بازار سرمایه را به آن شکل که قبلا انجام می شد و دولت قبل بازار سرمایه را به نوعی کیف پول خودش تلقی می کرد، از آن دست بردارد که تلاش های خوبی نیز در این زمینه صورت گرفت.
میزان فروش دارایی در بورس مقداری محدودتر شده و آن نگاهی که دولت به هر شکل بخواهد سودجویانه بازار را مختل کند به این منظور که دارایی های خودش یا اوراق را بفروشد و از طریق اوراق تامین مالی کند، آن نگاه تغییر کرد. نگاه دیگری که دولت داشت این بود، با تشکیل و تجهیز صندوق تثبیت می توانند جلوی نوسانات شدید بازار سرمایه را بگیرند در حالی که بازار تثبیت می تواند نوسان ها را بگیرد ولی نمی تواند ترند و مسیرهای بلندمدت را عوض کند و زمانی که بورس در سرازیری کاهشی قرار گرفته و مسیرش به سمت کاهش است با بازار تثبیت نمی شود ولی جلوی این کاهش را گرفت. لذا دولت برای تجهیز بازار تثبیت تلاش خودش را کرده است و یکی از آن ۱۰ برنامه ایی که آقای خاندوزی اعلام کرده بودند ناظر به تجهیز صندوق تثبیت بوده ولی متاسفانه تا به امروز این اتفاق نیفتاده است.
نکته دیگر، آقای خاندوزی سعی کرده بود در آن ۱۰ برنامه اصلی که در حوزه بازار سرمایه ارائه داده بود، اعتماد بخش بازار سرمایه را بیشتر کند و این جنس از اعتماد را به جامعه برگرداند که سیاست های پولی کشور با یک ثبات و با یک پیش بینی پذیری اتخاذ خواهد شد. از طرف دیگر این وعده را داد که تنظیم نرخ های مربوط به خوراک پتروشیمی ها که گاز یا گاز مصرفی صنایعی که انرژی بر هستند نرخ های اینها با یک روند قابل پیش بینی تنظیم شود. تلاش دولت در آن ۱۰ برنامه پیش بینی پذیر کردن بازار سرمایه بود. به شخصه نقدهایی را به آن ۱۰ برنامه وارد می دانم از جمله اینکه نباید سیاست های پولی را به تثبیت بازار سرمایه گره زد. یعنی از اساس، سیاست های پولی را براساس این تنظیم کنیم که بازار سرمایه حفظ شود، اشتباه است. ولیکن علیرغم این اقدامات و این نکاتی که آقای خاندوزی مطرح کردند شاهد این هستیم که اختلاف نظرها در موضوعاتی مثل نرخ گذاری گاز مصرفی پتروشیمی ها یا صنایعی مثل فولاد، سیمان و .... نرخ گذاری است که چانه زنی سیاسی بر سر آن بسیار جدی و در سطوح دیگری دنبال می شود.
شاهد این هستیم که هر بار حرف هایی که در مورد بالا بردن یا پایین آوردن نرخ خوراک پتروشیمی ها و به تبع آن نرخ گاز مصرفی زده می شود، اتفاقات عجیب و غریبی در بازار بورس رقم می خورد و این نااطمینانی را بیشتر می کند. همچنین ما شاهد رویکردهای متعدد و متناقضی در خصوص نرخ گذاری دستوری در صنایع مختلف منجمله سیمان و فولاد هستیم. همه اینها عامل هایی هستند که بازار سرمایه را به شدت ریسکی می کنند. وقتی چانه زنی های سیاسی در مورد نرخ گذاری بسیاری از این صنایع و اقلام مصرفی یا اقلام تولیدی در مجلس ادامه پیدا می کند و در کمیسیون تلفیق یا در تنظیم لایحه دولت در مورد آن بحث می شود، هر کدام از این نرخ گذاری ها و قاعده گذاری ها به نوعی اثر می گذارند و ظاهرا حفظ فعالیت صنعت آخرین اولویتی است که به آن فکر می شود. ما شاهد این بودیم وقتی که در تامین برق یا در موضوع آلودگی هوا و در هر موضوعی که به چالش بحرانی می خوریم، اولین جایی که یقه آن را می گیریم و به آن فشار وارد می کنیم تولید کننده و صنعتگر است و از الان داریم پیش بینی می کنیم که برای فصل کمبود برق چگونه بین صنایع سهمیه بندی کنیم و خاموشی را چگونه بین آنها توزیع کنیم یا برای فصل سرما چگونه توزیع گاز انجام دهیم. همه این عوامل به نحوی موجب می شود که ریسک صنعت بالا باشد و وقتی ریسک صنعت و تولید بالاست همان صنایع به نوعی در بازار سرمایه هم ریسک بالایی خواهند داشت و به تبع وقتی که بازارهای دیگری وجود دارند که انتظار بازده بالاتری دارند، پول های مردم به آن بازارها سرازیر می شود و این روند بازار سرمایه را نزولی می کند. لذا نمی شود گفت که دولت کاری نکرده یا به وعده های خودش در این زمینه عمل نکرده است. منتهی آنچه که انجام شده شاید شرط لازم بوده ولی شرط کافی نبوده و زمانی ما می توانیم بورس موفقی داشته باشیم که تولید موفقی داشته باشیم والا موفقیت های بورس ناپایدار خواهد بود و همان موفقیت های قبل از مرداد سال ۹۹ خواهد بود.
اینکه افرادی به صورت سازمان یافته اقدام به خرید و فروش کنند، در تمام بورس های دنیا تا حدودی دیده می شود. وظیفه حوزه نظارت بازار سرمایه است که بر این عملکرد غیر طبیعی نظارت کند و اینها را کنترل و مهار کند
*خیلی ها بر این باور هستند که عملکرد بورس عملکرد طبیعی نیست، به عنوان مثال در چهارشنبه شاخص های بورس مثبت۵ است و در شنبه منفی۵ است یا بالعکس! این را چطور تحلیل می کنید؟
اینکه افرادی به صورت سازمان یافته اقدام به خرید و فروش کنند، در تمام بورس های دنیا تا حدودی دیده می شود. وظیفه حوزه نظارت بازار سرمایه است که بر این عملکرد غیر طبیعی نظارت کند و اینها را کنترل و مهار کند. ما در فصل تنظیم بودجه هستیم و در فصلی هستیم که مذاکرات بر سر خیلی از موضوعاتی که بر بورس به شدت اثرگذار هستند بسیار داغ است و امروز یک حرف زده می شود و فردا حرف دیگری.
*یعنی بر این باور هستید که لایحه بودجه بر روند شاخص های بورس تاثیرگذار است؟
۱۰۰ درصد تاثیر می گذارد. تصمیم گیری هایی که در بودجه و یا در ستاد اقتصادی دولت صورت می گیرد، هرخبری که از دولت در خصوص نرخ گاز مصرفی و پتروشیمی ها یا صنایع مطرح می شود یک سیگنالی را به بازار منتقل می کند. ما یکسری اخبار را داریم که منتشر می شوند و سینه به سینه بین افرادی که حلقه یک این صنایع هستند دست به دست می شوند و خبر رسمی از آنها بیرون نمی آید، اینها روی بازار سرمایه اثر می گذارند و نوسانات شدید در بازار سرمایه شکل می دهند. واقعا نمی توانم بگویم که نرخ گذاری الان باید بر کدام مبنا صورت بگیرد منتهی هرکدام از این اخباری که در مورد نرخ گذاری ها می آیند اثر خودشان را بر بازار سرمایه نشان می دهند و بازار سرمایه را دچار نوسان می کنند.
مراجع تصمیم ساز در کشور ما زیاد هستند، از شورای هماهنگی اقتصادی سران گرفته تا یک وزارتخانه ای که وقتی با مشکل کمبود گاز یا کمبود برق مواجه می شود بلافاصله تصمیم می گیرد که در کجاها این قطعی را تقسیم بندی کند
*براین باور هستید با توجه به اینکه در فصل بودجه بندی هستیم بر روند شاخص های بازار بورس ۱۰۰درصد تاثیر دارد، ماه های دیگر که در فصل بودجه نیستم چه چیزی تاثیر می گذارد؟
مراجع تصمیم ساز در کشور ما زیاد هستند، از شورای هماهنگی اقتصادی سران گرفته تا یک وزارتخانه ای که وقتی با مشکل کمبود گاز یا کمبود برق مواجه می شود بلافاصله تصمیم می گیرد که در کجاها این قطعی را تقسیم بندی کند. هرکدام از این تصمیمات یک فشاری را به صنایع وارد می کنند. وقتی از الان دارند در مورد قطعی برق تابستان برای صنایعی مثل سیمان صحبت می کنند، از الان باید انتظار داشته باشیم که صنعت سیمان رشد چندانی نخواهد داشت و سودده نخواهد بود. طبیعی است که در بازار سرمایه شاهد افت ارزش سهام شرکت های سیمانی باشیم. عمده شرکتهایی که در این شرایط پر آسیب توانستند بازدهی خودشان را حفظ کنند شرکتهایی بودند که به نحوی داشتند از رانت انرژی ارزان بهره می بردند، این رانت انرژی ارزان به نوعی سود در بازار سرمایه و در بخشی از جامعه توزیع می شد. به هر حال وقتی بخواهیم برخی از این رانتها را کاهش دهیم یک فشاری هم به این صنایع می آید و نباید با نگرانی تنظیم گری کرد و این شرایط غیرقابل پیش بینی را به بازارهای مختلف از جمله بازار سرمایه تحمیل کرد و این نکتهای است که باید به آن توجه شود که هر تغییر و هر جراحی در اقتصاد یک عوارضی دارد و باید حال بیمار قبل از اینکه وارد اتاق عمل شود به یک حدی از ثبات و پایداری رسیده باشد تا بتواند عمل را تحمل کند. باید بپذیریم که حال اقتصاد ما خوب نیست و تحمل برخی از جراحیهای سنگین را به راحتی ندارد.
*احیای برجام چه تاثیری در روند بازار سرمایه از جمله بورس دارد؟
این هم یکی از آن عوامل اثرگذار است منتهی احیای برجام به تنهایی خیلی اثرگذار نیست و باید ببینیم چه تصویری را در تورم و در نرخ ارز تولید می کند. وقتی سیگنالهایی از آن سمت به کشور برمی گردد به همراه آن انتظارات و امیدهایی را ایجاد می کند که منجر به افزایش نرخ ارز شود و طبیعتا وقتی نرخ ارز بالا می رود تورم انتظاری هم بالا می رود و تورم انتظاری هم احتمال بالا رفتن قیمت داراییها که در واقع پایه محاسبات در داراییهایی که ارزش خود دارایی در بازار سرمایه موضوعیت دارد را به دنبال دارد. یعنی داراییهای بنیادی را می تواند بالا ببرد، ولی در آن جاهایی که انتظار بازده صنعت را داشته باشیم. به هرحال هرچه تورم پایینتر آید و شرایط اقتصاد با ثباتتر باشد می توانیم انتظار بازده بهتری را در صنعت داشته باشیم. لذا اینکه چه خبری از مذاکرات برسد در کوتاه مدت و در بلند مدت تاثیرات متفاوتی را در بخشهای مختلف بازار سرمایه می تواند ایجاد کند. ممکن است موجب بالا رفتن کوتاه مدت ارزش برخی از اوراق شود و موجب پایین آمدن کوتاه مدت برخی دیگر از اوراق شود و بر عکس مثلا در بلند مدت کاملا آثار متفاوتی را ایجاد کند. لذا عامل مستقیم چندان قابل پیش بینی برای کل بازار نیست.
* آمارها نشان می دهد با بازار بورس در دی ماه سال جاری با افت بیش از ۷۵ هزار واحد مواجه شده است. این را چطور تحلیل می کنید؟
بخشی از این برمی گردد به اینکه توان اقتصادی مردم کاهش یافته و دارند داراییهای خودشان را به کالاهای مصرفی تبدیل می کنند یا به نحوی سبد داراییهای خودشان را بین بازارهای مختلف جور دیگری تقسیم می کنند. یعنی داراییها را از بازار بورس خارج می کنند و وارد بازارهای دیگر می کنند که می تواند وارد بازار رمز ارز یا وارد سرمایه گذاریهای دیگر کرده باشند.
*راهکار دولت در خصوص بحث بهبود وضعیت بازار بورس چیست؟
در ابتدا یک نکتهای را عرض کنم؛ من با این ادبیات که یکی از اهداف دولت نگه داشتن یا بالا بردن بازار سرمایه باشد خیلی موافق نیستم. ما اول باید اقتصاد کلان درستی داشته باشیم و تولید در کشور رونق داشته باشد. وقتی بگوییم این تولید خوب و اقتصاد رو به رشد بازتاب خودش را در بازار سرمایه نشان دهد در غیر این صورت بازار سرمایه تفاوت چندانی با سایر سفته بازیها نخواهد داشت و مثل خریدن ماشین و سود بردن از فروختن آن بعد از تاثیری که تورم روی قیمت آن می گذارد. خریدن سهام در بازار سرمایه هم می تواند همان کارکرد را داشته باشد. لذا نباید دولت رشد بازار سرمایه و بازده بازار سرمایه را به عنوان یک فاکتور هدف قرار دهد بلکه هدف اصلی باید رشد اقتصادی در کشور و ایجاد ثبات در شرایط اقتصاد کلان باشد. اگر ثبات ایجاد کردیم و تولید در این ثبات شکل گرفت و رشد اقتصادی را شاهد بودیم و آن رشد اقتصادی خودش را در بازار سرمایه نشان دهد این مثبت و سازنده است و هدف گذاری دولت نباید واقعا غیر از این باشد. به هرحال مردم به توصیه برخی از بزرگان و دولتمردان قبلی وارد بازار سرمایه شدند و آسیب دیدند ولی به نظر می رسد هرچقدر ما این مسیر اشتباه را ادامه دهیم انتهایی نخواهد داشت. ما می خواهیم نهایتا به همه آن کسانی که ضرر کردند یک سودی برسانیم تا با دل خوش از بازار سرمایه بیرون بروند یا می خواهیم اینها را در بازار سرمایه نگه داریم و این سود استمرار داشته باشد، ولی نمی شود که ما یک بازار سرمایهای را داشته باشیم که همیشه سود دهد در حالی که کل اقتصاد کشور در حال زیان و درجا زدن باشد.
نظر شما