محمد باقری، بازار؛ استان سمنان تعداد بسیار زیادی روستا دارد و به دلیل بافت اقلیمی و جغرافیایی این استان، غالب این روستاها از دامداری و کشاورزی ارتزاق میکنند که هر دوی این منابع ارتزاق، به دلیل خشکسالی یک دههای میشود که به ورطه نابودی افتادهاند و اوضاع به خصوص در روستاهای جنوبی استان و نوار شمالی دشت کویر مانند جنوب دامغان و شاهرود، بدتر نیز است و شاهد تعداد فراوانی روستا هستیم که تا همین یک دهه قبل جمعیت خوبی داشتند و امروز یا خالی از سکنه هستند و یا تعداد جمعیتشان از انگشتان دو دست تجاوز نمیکند که آن هم همگی پیرمرد و پیرزنهایی هستند و خرجشان را جوانان از شهر برایشان میفرستند.
روستاهایی که مثلاً در بخش بیارجمند حتی آب هم ندارند که بخورند چه برسد به کشاورزی، آن هم در بخشی که روزگاری پنبه استان سمنان را تأمین میکرد و در دهه ۴۰ در آن برنج نیز میکاشتند. تمام این مسائل سبب شده تا روستاهای استان به استضعاف کشیده شوند روستاهایی که استعدادهای بسیاری در زمینه گردشگری و معادن دارند اما هرگز به آنها نگاه ویژه نشده است.
توسعه روستایی بر محور دام و کشاورزی
بر طبق یک قاعده که منشأ آن هم مشخص نیست روستاهای استان محکوم بودهاند که فقط توسعه را در بخش کشاورزی و کمی هم دامداری ببینند در صورتی که صنایع دستی، تولیدات روستایی،، فرآوری، گردشگری و معادن و … دیگر ظرفیتهای توسعه اقتصادی روستاهای استان بوده است.
شاهد تعداد فراوانی روستا هستیم که تا همین یک دهه قبل جمعیت خوبی داشتند و امروز یا خالی از سکنه هستند و یا تعداد جمعیتشان از انگشتان دو دست تجاوز نمیکند که آن هم همگی پیرمرد و پیرزنهایی هستند
یکی از اقداماتی که میتواند روستا را از بن بست خارج سازد، توجه به ظرفیتهای گردشگری است باید به این موضوع توجه داشت که استان سمنان بیشتر معبر است یعنی مسافران و زوار امام رضا (ع) بیشتر از آن تردد میکنند و کمتر مقصد گردشگری محسوب میشود در نتیجه کشاندن مسافران به سمت روستاها کار دشواری به نظر میرسد.
از سوی دیگر ما نتوانستهایم به درستی ظرفیتهای روستاهای استان سمنان را به نمایش بگذاریم در نتیجه نباید توقع داشته باشیم که مردم جز جنگل ابر و چشمه علی دامغان، جاذبه گردشگری دیگری را در استان سمنان بشناسند در نتیجه مسافران کمتر به روستاهای استان تردد دارند.
تردد مسافران تسهیل شود
وقتی مسافران تردد داشته باشند در واقع روستا از بن بست خارج میشود عجیب اینکه ما توان ورود مسافران به روستاها را داشته ایم اما خودمان با دست خودمان از بین بردهایم برای مثال جنگل ابر که عنوان شد، جادهای مجزا برای دسترسی مردم به جنگل دارد در حالی که میشد کاری کرد که مردم از درون روستا عبور کنند همین امر سبب میشد تا مایحتاج خودشان را هم از درون روستا تأمین کنند و این یعنی توسعه اقتصادی، اشتغال، فروش صنایع دستی، عسل و تولیدات باغی و… لذا باید از روستاهایی که ظرفیت گردشگری دارند مانند کویر بی نظیر جنوب شاهرود و دامغان و شمال بی نظیر دامغان و مهدی شهر و شاهرود و بسطام و… استفاده بهینه کرد.
روستاهای کالپوش در میامی بیشترین تولید گیاهان دارویی، گلاب، گل گاوزبان، بنشن شامل عدس و کشک و… را دارند اما به واسطه اینکه نتوانسته ایم جاذبههای گردشگری این منطقه شامل جنگلها و دشتها و… را به مردم ایران اسلامی و حتی استان خودمان بشناسانیم در نتیجه این روستاها در بن بست قرار گرفته و ترددی از آنها نمیشود پس وقتی ترددی نباشد یعنی بازار فروش جدید برای محصولات روستایی ایجاد نمیشود.
استان سمنان نمونه های موفق دارد
نمونه موفق این امر اما قلعه بالا در شاهرود است که توانسته در حد جهانی خود را بشناساند و صنایع دستی خوبی را نیز بفروشد اما چرا وقتی ما در استان سمنان دهها روستای خوب گردشگری و دو شهر نمونه گردشگری داریم، نتوانیم از این ظرفیت در بقیه نقاط استفاده کنیم؟ فقط در استان سمنان بیش از ۲۰ نوع نان محلی مخصوص است که معرفی شان میتواند جاذبه خوبی باشد.
روستاهای کالپوش در میامی بیشترین تولید گیاهان دارویی، گلاب، گل گاوزبان، بنشن شامل عدس و کشک و… را دارند اما به واسطه اینکه نتوانسته ایم جاذبههای گردشگری این منطقه شامل جنگلها و دشتها و… را به مردم ایران اسلامی و حتی استان خودمان بشناسانیم در نتیجه این روستاها در بن بست قرار گرفته و ترددی از آنها نمیشود
میگوئیم گردشگری چرا که دو خاصیت خوب دارد نخست اینکه روستاها را از بن بست در میآورد و دوم اینکه خود به خود تبلیغ است یعنی کافی است یک نفر از محصولات یک روستا خریداری و در آن سه روز اقامت راضی کنندهای داشته باشد، همین کافی است تا سالهای بعد همین فرد با خودش مسافران دیگری را نیز بیاورد اما تمام اینها در فقدان برنامهریزی در سطح میراث فرهنگی و استانداری سمنان متأسفانه ابتر مانده است.
در سالهای اخیر تمام کاری که دولت کرده صدور فلهای مجوز بوم گردی است در صورتی که بوم گردی بدون مشتری، مانند هر بنگاه دیگر اقتصادی محکوم به شکست است ما باید زنجیره گردشگری را درست کنیم تا روستا از بن بست خارج شود یعنی بدانیم گردشگر ما چه میخواهد، چطور باید این خدمت را دریافت کند، کجا باید برود، چه باید بخورد، چه مسیرهای گردشگری را میتواند با اقتصادیترین حالت ممکن طی کند، در کجاها میتواند طبیعت ببینید در کجا میتواند میراث فرهنگی و باستانی ببیند و طبق آن مسیرهای اقتصادی گردشگری و بوم گردی را تعریف و به مسافران پیشنهاد کرد که مثلاً مسیر قلعه بالا گیور به رضا آباد میتواند برای یک خانواده چهارنفره تهرانی در سه روز با صرف مثلاً ۸۰۰ هزار تومان در دسترس باشد. لذا تا زمانی که برنامهریزی نداشته باشیم نباید امیدوار باشیم که بوم گردی هایمان پر رونق باشند.
نظر شما