بهرام هاشمی؛ بازار: بهره وری سازمانی یا یک بنگاه اقتصادی مشخص می کند که یک سازمان یا بنگاه چقدر خوب و یا چقدر بد از منابعی که در اختیار دارد (انسان، سرمایه، ماشین، مواد، تکنولوژی) برای رسیدن به اهداف (تولید، خدمت یا کالا) استفاده می کند.
از آنجا که مهمترین عامل ارتقاء بهره وری اعمال مدیریت مناسب برای تعامل بهینه عناصر سیستم است، نوع مباحث و موضوعات مطروحه در باب بهره وری بنگاهی و یا سازمانی، مباحث مدیریتی هستند.
در واقع می توان گفت بهره وری دیدگاهی است که همواره سعی دارد وضعیت امروز سازمان را از نظر کمیت تولید (استفاده از ظرفیت)، کیفیت، هزینه، ایمنی و یا انگیزه کارکنان بهتر از دیروز و وضعیت فردایش را بهتر از امروز کند.
بدیهی است برای اینکه دیدگاه بالا را عملا باور کنیم نیازمند نظام و سیستم هستیم؛ بهره وری فرآیند تغییر اجتماعی است؛ و در این میان مهم آنکه راه حل بهره وری تغییر نحوه مدیریت است نه کاربرد مکانیکی تغییر.
حال در این راستا بایستی مدیران در سطوح مختلف در بخش های دولتی و خصوصی به استراتژی های تولید ارزش در بنگاه های اقتصادی یعنی افزایش بهروری توجه ویژه ای داشته باشند؛ منظور از مدیریت بهره وری، اداره کردن مجموعه فعالیت هایی است که به منظور ارتقای بهره وری صورت می پذیرد.
موفقیت مدیریت بهره وری به برقراری تعادل میان مدیریت عملیاتی و مدیریت استراتژیک وابسته است
یقیناً مدیریت موثر بهره وری مستلزم لحاظ داشتن دو معیار عملکرد، یعنی اثر بخشی و کارایی به طور همزمان است؛ چراکه تنها هنگامی می توان سیستمی را بهره ور دانست که در آن سیستم، فعالیت ها به صورت درستی انجام شوند و با این تفاسیر می توان گفت که موفقیت مدیریت بهره وری به برقراری تعادل میان مدیریت عملیاتی و مدیریت استراتژیک وابسته است، چراکه مدیریت عملیاتی مرتبط با کارایی و مدیریت استراتژیک مرتبط با اثر بخشی است.
در مدیریت بهره وری تلاش های افزایش بهره وری باید همه جانبه و توسط تمام کارکنان انجام شود؛ کوشش برای افزایش بهره وری باید دائم و مستمر باشد؛ در برنامه های افزایش بهره وری باید از حمایت کامل، فعالانه، مشهود و مشارکت مدیران تمام سطوح به ویژه مدیران رده بالا برخوردار بود و باید از جزء جزء دانش شغلی و خلاقیت هر چه بیشتر کارکنان، بدون در نظر گرفتن سمت آنها بهره برداری شود.
سازمان باید بتواند شاخص های کمی سطوح بهره وری هر قسمت یا واحد را شناسایی کند؛ اگر اجزای یک چیز با یکدیگر تعامل نکنند، آن ها یک مجموعه را تشکیل می دهند و نه یک سیستم را، یک جمعیت سازمان نایافته مثال آشنایی برای این مفهوم است.
در این عرصه بسیاری از مجموعه های شرکتی مجموعه بشمار می آیند و نه سیستم و تنها وجه مشترک اجزای این گونه مجموعه ها مالکیت آن ها است.
حال در این راستا می توان گفت که ما در اداره واحدهای تحت مسئولیت خود به یک سازماندهی نیاز داریم که بتوانند موارد زیر را مدیریت کنند:
* کنش متقابل واحدها و افرادی که مسئولیت آنها را بر عهده دارند
* کنش متقابل واحدهای تحت مسئولیت خود با سایر واحد های درون سازمانی
* کنش متقابل واحدهای تحت مسئولیت خود با سازمان های محیطی خود و یا واحد های مربوط به آن سازمان ها
اما در این بین نکته قابل توجه این است که بهتر است درست هدف گیری کنیم و به خطا بزنیم تا اینکه غلط هدف گیری کرده باشیم و درست به هدف بزنیم؛ زیرا در حالت اول تشخیص اشتباه و تصحیح آن راحت تر و سریع تر است و این یک اصل مهم در سازمان دهی حرکت بهره وری است.
با یک سازماندهی درست، حرکت بهره وری به طور مستمر گسترش می یابد؛ این سازماندهی باید حرکت بهره وری را به عنوان یک جریان در کل فعالیت های اصلی در فرایند ارتقاء بهره وری با هدف دستیابی به رقابت پذیری جاری کند؛ به طوری که بهره وری کل سازمان و بنگاه های تحت پوشش به عنوان یک سیستم ارتقاء یابد و این در صورتی است که هفت شرط اصلی و اساسی ( ۷C در دنیا شناخته شده است) تحقق یابد.
این هفت شرط که شامل ایمان و اعتقاد، همکاری و تعهد، ارتباطات، انسجام و به هم پیوستگی، استمرار، خلاقیت، آموزش مستمراست می تواند مسیر تحقق بهره وری را به سمت و سوی مناسب آن سوق دهد.
به راستی، بهبود بهره وری یک فرآیند تغییر است که ورودی های تغییر در سیستم بنگاه اقتصادی یا سازمانی بهبود بهره وری را شامل می شود؛ یعنی با تغییر در طرز نگرش ها و ارزش ها، مهارت ها و آموزش ها، تکنولوژی و تجهیزات، افراد و ساختار نیروی انسانی و تولیدات بازار می توان بسترسازی برای بهبود بهره وری را ممکن ساخت.
اما در این بین باید توجه داشت که سیستم های ارتقای بهرهوری مجموعه فعالیت های سیستماتیک و ساختار یافته برای حذف و یا کاهش تلفات ناشی از مواد، انرژی، ماشین، انسان و یا تعامل نادرست مابین آن ها برنامهریزی و به اجرا در می آید که شامل سیستمهای متمرکز بر حذف یا کاهش تلفات ناشی از مواد، انرژی و ماشین (سخت افزار محور)، سیستمهای متمرکز بر حذف یا کاهش تلفات ناشی از عملکرد نیروی انسانی (انسان افزار محور) و سیستمهای متمرکز بر حذف یا کاهش تلفات ناشی از تعامل نامناسب ما بین نیروی انسانی و ماشین، مواد و انرژی (نرم افزار محور) است.
مزایای بهبود بهره وری افزایش درآمد و کاهش هزینه ها، بهبود ارتباط، همکاری و روحیه کارکنان، بالا بردن مهارت کارکنان در حل مسائل، افزایش آگاهی نسبت به بهره وری و کیفیت، بهبود طرز نگرش نسبت به شغل و مشکلات کارگاهی، ایجاد روحیه و انگیزه کاری است و در این مسیر رونق تولید، بهبود کیفیت، بالا رفتن ارزش پول ملی، ایجاد اشتغال پایدار، نفوذ در بازارهای بین المللی، بالا رفتن حجم و ارزش صادرات، استفاده از تحقیقات و تبدیل ایده به ثروت و درنهایت تولید ثروت و ارزش افزوده به همراه خواهد داشت و موجب کاهش آسیب های اجتماعی می شود؛ چراکه تلاش برای بهره وری بالاتر، تلاش برای زندگی بهتر است.
نظر شما