محمدشهاب، بازار:تریدینگ اکونومیک در گزارشی نوشته است: ایالات متحده در ماه جاری نزدیک به دو میلیارد دلار به بخش خصوصی خود وام داده است. بر اساس تردینگ اکونومیک ایالات متحده سالانه نزدیک به بیست میلیارد دلار وام به بخش خصوصی خود داده است. بانک جهانی نیز برای ایالات متحده میزان حمایت (اعم از وام و غیره) ایالات از بخش خصوصی سه برابر میزان تولید ناخالص داخلی این کشور بوده است! با توجه به این که تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بیست تریلیون دلاری است یعنی نقش وام از این حمایت در این کشور ۰.۰۰۱ درصد از تولید ناخالص داخلی بوده است.
بر اساس سری زمانی بانک مرکزی (که ارقام تسهیلات تا انتهای سال ۹۴ گزارش شده است) میزان تسهیلات هشتاد هزار میلیارد تومان (در سال ۹۴) بوده است که به طور کلی این رقم را می توان حداقل معادل بیست درصد تولید ناخالص داخلی در ایران (در سال ۹۴) دانست.
نرخ بهره واقعی در ایالات متحده ۲.۳ درصد است. این رقم برای ایران بالاتر از ۱۶ درصد است.
با توجه به این که بزرگترین قدرت مالی دنیا به میزان ۰.۰۰۱ وام در اختیار تولیدکنندگان با نرخ بهره اندک قرار داده است، آیا بخش خصوصی در ایران می تواند نسبت به اخذ وام برای کسب و کار ژرف نگری های بیشتری را دنبال کند؟ یعنی وقتی ایالات متحده به میزان ۰.۰۰۱ تولید ناخالص داخلی وام تعریف می کند، آیا می توان منطق امکان بازپرداخت وام به میزان بیست درصد از تولید ناخالص داخلی آن هم با بهره های بالا سخت ارزیابی شود. طرح این مساله از این جهت حائز اهمیت است که سهم آحاد مردمی شاید در درآمد ملی کمتر از بیست درصد تولید ناخالص داخلی باشد.
به عبارت بهتر با این روش پرداخت و با سود بالا آیا امکان جذب این حجم از تسهیلات را دارد و بازگشت این میزان تسهیلات را سخت نمی کند؟ یا این که باید در بررسی مقایسه ای این دو موضوع به تنوع منابع مالی و تامین سرمایه مورد نیاز بخش خصوصی هم توجه داشت؟
نظر شما