بازار؛ اقتصاد دیجیتال: با توجه به رشد فناوریهای نوین از طرفی توسعه روشهای فناورانه در زندگی افراد همچون خرید انلاین، امورش انلاین و یا رمزارزها، کسب وکارها هم برای عقب نماندن از این فناوریها در تلاشند تا هرچه بشتر در این مسیر حرکت کنند در عین حال که برخی همچنان بر سنتی بودن شان تاکید دارند. در حالی که باید دانست از فاکتورهای مهم اقتصاد دیجیتال، کاهش هزینه ها است که می تواند در کارایی کسب و کارها تاثیر گذارد.
در همین راستا خبرگزاری بازار گفتگویی با پروفسور «ست سی اورانبورگ»، استاد دانشکده حقوق دانشگاه دوکسن پنسیلوانیا انجام داده است تا دیدگاه وی را درباره مزایای اقتصاد دیجیتال و چالشهای سرعت بخشیدن این نوع اقتصاد را جویا شود؛ که در ادامه متن این گفتگو آمده است.
*به عنوان نخستین پرسش، بفرمایید معنای دقیق اقتصاد دیجیتال چیست؟
اقتصاد دیجیتال به طور کلی به فعالیت اقتصادی اطلاق می شود که به صورت آنلاین انجام می شود. این تعریف شامل خرید آنلاین (Amazon، Alibaba)، رسانه های آنلاین (فیس بوک، Parler) و حتی آموزش آنلاین (edX، K۱۲) می شود. یک تعریف خاص تر به کالاها و خدماتی اشاره دارد که ماهیت دیجیتالی دارند، مانند ارزهای دیجیتال (به عنوان مثال، بیت کوین)، توکن غیرقابل تعویض (NTF)، عرضه اولیه سکه (ICO)، و بازار در حال ظهور در دارایی دیجیتال.
*عوامل مهم در اقتصاد دیجیتال کدامند؟
همانطور که اقتصاد دیجیتال هزینه ها را کاهش می دهد و بنابراین می تواند ارزش ایجاد کند. از طرفی سه مشکل اصلی هزینه در تراکنشها وجود دارد که دیجیتال آنها را حل میکند: هزینه مثلثسازی، هزینه اعتماد و هزینه انتقال. توانایی کاهش هزینه مهمترین جنبه اقتصاد دیجیتال است و دلیل محبوبیت امروزی آن است.
مهمترین عامل در اقتصاد دیجیتال این است که اینترنت یافتن اطلاعات را برای مردم ارزانتر و آسانتر میکند. اقتصاد دیجیتال میتواند خطرات ذاتی خرید یا فروش کالا یا خدمات را با سهولت یافتن اطلاعات در مورد قیمت، سابقه و کیفیت کاهش دهد. برای مثال، میتوانید به بررسیهای Yelp (یک سایت نقد و بررسی کسب و کار محلی است) نگاهی بیندازید تا اطلاعاتی در مورد اینکه آیا یک کسبوکار محلی تعمیر سقف کار خوب یا بد انجام میدهد، به دست آورید.
یا می توانید به سایتهایی همچون Glassdoor (سایت اطلاعات در مورد شغل های مختلف را ارایه می دهد) نگاه کنید تا بدانید که معمولاً افراد برای یک شغل خاص در محل کار چه حقوقی دریافت می کنند. قبلاً یادگیری این نوع اطلاعات بسیار سخت بود، اما اکنون یک جستجوی سریع در گوگل چیزهای زیادی در مورد شریک معامله بالقوه به ما می گوید. به همین دلیل، اقتصاد دیجیتال گسترش اقتصاد اطلاعاتی به شکل تجاری است. این جنبه از اقتصاد دیجیتال از حدود سال ۱۹۹۳ وجود داشته است، زمانی که در سراسر جهان از طریق زبان نشانه گذاری فرامتن جهانی (HTML) محبوبیت گسترده ای به دست آورد. به بیان فنی، اقتصاد دیجیتال هزینه های جستجو و تراکنش اطلاعات را کاهش می دهد. برخی از اقتصاددانان این هزینه مثلثی را به جای هزینه جستجو و اطلاعات می نامند، اما در واقع به همین معنی است.
دومین عامل محرک اقتصاد دیجیتال، گسترش پلتفرمها است. پلتفرمها وبسایتها و برنامههایی هستند که افراد میتوانند در آنها ملاقات و تجارت کنند. این پلتفرم ها بازارهای دیجیتال هستند. درست مانند بازارهای سنتی، مانند بازار بزرگ در استانبول، ترکیه، این سکوها مکان هایی هستند که خریداران و فروشندگان برای تبادل کالا و خدمات در آن جمع می شوند. ارائه چنین تراکنشهایی در یک مکان کارآمد است، زیرا این کار آسانتر (و در نتیجه ارزانتر) از تبلیغ فروش و جستجوی خرید کالاهای خود در مکانهای مختلف است. به عنوان مثال، در اوبر، می توانید به عنوان یک مسافر یا یک راننده خدمات بگیرید.
برای مثال اوبر ماشین سواری نمی فروشد. در عوض، اوبر افرادی را به عنوان مسافر با افرادی که راننده هستند، را بهم متصل می کند. آنچه در مورد پلتفرمها واقعاً جالب است این است که آنها انگیزههایی برای ایجاد بازارهای منصفانه و کارآمد دارند زیرا این مساله به شهرت پلتفرم کمک میکند. مثلا اگر رانندگان اوبر سواران را به مقصد اشتباهی برده، یا برای افزایش کرایه ها به صورت طولانی تر از طریق راههای مختلف رانندگی کنند، باعث شده تا اوبر، اعتماد سواران و در نتیجه مشتریان خود را از دست می دهد. به همین دلیل، پلتفرمها انگیزههای مالی برای ایجاد تجربیات ایمن، منصفانه و مفرح هم برای طرف عرضه و هم برای تقاضای بازار دارند. از نظر فنی، اقتصاد دیجیتال اعتماد را در پلتفرمها متمرکز میکند.
سومین عامل و عامل نوظهور، اقتصاد دیجیتال است که تراکنش با غریبه ها را ایمن تر و قابل اطمینان تر می کند. به عنوان مثال، می توانید یک قرارداد هوشمند روی بلاک چین اتریوم بنویسید که در صورت برآورده شدن شرایط خاص، به طور خودکار پرداخت را انجام می دهد. من میتوانم یک برنامه رایانهای ساده بنویسم که وقتی برچسب شناسایی فرکانس رادیویی (RFID) محصول به مکان مشخصی مانند انبار یا به مشتری تحویل میشود، یک اتر به شما پرداخت کند. فرقی نمی کند به یکدیگر یا حتی به دولت های کشورها، اعتماد کنیم. چراکه تا زمانی که شرایط برنامه آن برآورده شود، تراکنش را بدون توجه به سیاست اجرا می کند.
این مساله ممکن است در آینده به افرادی که در مناطق مختلف زندگی می کنند اجازه دهد تا بر اساس یک مبنای مشترک برای تجارت توافق کنند. چراکه تاکنون، دولت های بین المللی نتوانسته اند یک قانون تجاری مشترک بین کشورها وضع کنند. قاعده کد، به اصطلاح، ممکن است یک قانون تجاری مشترک را ارائه دهد که در آن حاکمیت قانون موفق به انجام آن نشده باشد. هنگامی که معامله انجام می شود، پرداخت به طور خودکار از خریدار به فروشنده منتقل می شود. اقتصاد دیجیتال با اطمینان از اینکه مردم هنگام تکمیل تراکنش ها پول می گیرند، هزینه های انتقال را کاهش می دهد. این همچنین به این معنی است که ما کمتر نیازی به درخواست از دادگاههای حقوقی برای اجرای وعدههای ناقص داریم که این مساله هزینههای دادرسی را کاهش میدهد.
همانطور که ممکن است تصور کنید، این سه عامل به این معنی است که اقتصاد دیجیتال شرکت ها و دولت های سنتی را تهدید می کند. اگر کارگزاران (که به طور سنتی اطلاعات را در اختیار داشتند)، بازارهای فیزیکی (که به طور سنتی میزبان تجارت بودند)، و دولت ها (که به طور سنتی تجارت را تنظیم می کنند و اختلافات تجاری را در دادگاه ها حل می کنند) را با بسترهای دیجیتالی جایگزین کنیم، قدرت این مقامات سنتی تضعیف می شود. بنابراین مقامات باید نوآوری کنند و به سمت دیجیتال شدن بروند. در حالیکه متأسفانه سازمانهای های سنتی همیشه به این تهدیدات وجودی با نوآوری پاسخ نمی دهند. در عوض، پاسخ معمولیتر این است که شرکتهای بزرگ برای لابی کردن مقامات دولتی یا حتی حمایت از تغییر رژیم پول خرج میکنند تا از سود آنها در برابر نوآوری دیجیتال محافظت شود.
* اقتصاد دیجیتال چگونه بر تجارت و بهبود صنایع مختلف تأثیر می گذارد؟
اقتصاد دیجیتال با افزایش رقابت بر کسب وکار تأثیر میگذارد و این امر با ایجاد انگیزه در تجارت برای کاهش هزینهها و ارزش افزوده، صنایع مختلف را بهبود میبخشد. اقتصاد دیجیتال روش جدیدی برای انجام تجارت ارزانتر ایجاد میکند و این امر تجارت و صنایعی را که از طریق حفظ کنترل های حسابهای دوره ای مالی سود کسب میکنند، تهدید میکند. اما فشار اجتناب ناپذیر این است که اقتصاد دیجیتال در نهایت مشاغل و صنایع را مجبور به نوآوری و ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان می کند. در عین حال شرکت های جدید سهم بازار را از دست شرکت های قدیمی و سنتی بیرون آورده و درا ختیار می گیرند. به عنوان مثال، آمازون به مشتریان این امکان را می دهد که هر آنچه را که می خواهند پیدا کنند و به سرعت آن را دریافت کنند.
یا برای مثال Walmart، یک خردهفروش سنتی، با کاهش قیمتها و ارائه غذا و سرگرمی، به مردم اجازه سفارش دادن زودتر از موعد و در نهایت به حفظ حضور خو د در در این دنیای دیجیتال کمک کرد. در آمریکا، ما این ارزش را از طریق روند صعودی در بازار سهام مشاهده می کنیم. شرکتهای آمریکایی حتی به این دلیل ارزشمندتر هستند که فشار رقابتی ناشی از اقتصاد دیجیتال، کسبوکارها را مجبور میکرد تا برای ایجاد ارزش بیشتر تلاش کنند.
اگرچه تأثیر اقتصاد دیجیتال به طور کلی رفاه اجتماعی خالص را بهبود می بخشد، اما همه در این سیستم برنده نیستند. بر اساس تئوری تخریب خلاق، نوآوری های جدید جایگزین نوآوری های قدیمی می شوند. این باعث می شود برخی از مشاغل با شکست مواجه شوند و برخی از کارها شغل خود را از دست بدهند. به عنوان مثال، در اواخر دهه ۱۸۰۰، بازار پر رونقی برای کالسکه های اسبی وجود داشت.
اما زمانی که هنری فورد مدل T (مدل تی نخستین خودرویی بود که برای طبقه متوسط مردم، به تولید انبوه رسید) را در سال ۱۹۰۸ معرفی کرد، صنعت کالسکه اسبی از بین رفت زیرا خودروها بر کالسکه های اسبی ترجیح داده می شدند. مالکان و کارگران در صنعت کالسکه استدلال کردند که خودروها ناامن هستند تا دولت آنها را از تخریب خلاقیت مساعدت کند. این تلاشها از نظر فنی رانت خواهی نامیده میشوند، که در آن کسبوکارها به جای صرف پول برای ایجاد نوآوریهای ارزشمند، برای جلب لطف ماموران وسازمانهای دولتی پول خرج میکنند. از این رو اقتصاد دیجیتال شاید ضررهایی وجود دارد که باعث شود آنها از این موضوع شکایت میکنند، اما در درازمدت اقتصاد دیجیتال، کسبوکارها را مجبور میکند تا کالاها و خدمات با کیفیت بهتر و قیمتهای پایینتر را به مصرفکنندگان ارائه دهند.
* چالش های شتاب بخشیدن به اقتصاد دیجیتال چیست؟
بزرگترین چالش در شتاب بخشیدن به اقتصاد دیجیتال، مقررات است. شرکت های بزرگ و با نفوذ تمایل دارند قدیمی تر و سنتی تر باشند. این شرکت های سنتی اقتصاد دیجیتال را به عنوان یک تهدید می بینند و از دولت ها می خواهند که از طریق مقرراتی که به نفع اقتصادهای سنتی است، این تهدید را متوقف کنند. استدلال آنها به طرق مختلف بیان شده است. برای مثال، برخی ممکن است استدلال کنند که از مشاغل تولیدی محافظت می کنند یا دیگران ممکن است استدلال کنند که شرکت ها باید کارهای اجتماعی بیشتری باید انجام دهند.
شاید این طور فکر کنید: اگر ۳۰ سال گذشته را در یک خط مونتاژ برای تولید موتورهای بنزینی کارکرده اید، و این تنها کاری است که میدانید چگونه انجام دهید، احتمالاً با حرکت به سمت موتورهای الکتریکی مخالفت خواهید کرد، چراکه شغل خود را از دست می دهید مگر اینکه دوباره آموزش ببینید و مهارت های جدیدی کسب کنید. به همین ترتیب، شرکتهای اقتصاد سنتی نمیخواهند اقتصاد دیجیتال موفق شود، زیرا رفتاری با مدلهای کسبوکار مرسوم است و از تمام توان خود برای جلوگیری از تسریع اقتصاد دیجیتال استفاده خواهند کرد. به طور خلاصه، چالش اقتصاد دیجیتال عمدتاً این است که کسانی که در اقتصاد سنتی موفق شدند و نمیخواهند یا نمیتوانند به اقتصاد دیجیتال منتقل شوند، از ثروت و قدرت برای تأثیرگذاری بر دولتها برای توقف اقتصاد دیجیتال استفاده میکنند.
*فناوری های نوظهور برای بهبود اقتصاد دیجیتال کدامند؟
در حال حاضر، به نظر من، جالب ترین فناوری در حال ظهور، بلاک چین است. برخلاف بیت کوین، که در حال حاضر یک ارز رمزنگاری شده محبوب است که روی نوعی شبکه بلاک چین کار می کند، فناوری بلاک چین ایده گسترده تری است. ایده پشت بلاک چین غیرمتمرکز کردن اطلاعات است: اطلاعات مربوط به تراکنش ها، اخبار، اعتماد، و غیره. فناوری بلاک چین اجازه می دهد تا همان اطلاعات در بسیاری از مکان ها به طور همزمان وجود داشته باشد و در عین حال صحت آن اطلاعات را طبق نظر اکثر کاربران تأیید می کند.
این نشان دهنده نوع جدیدی از دموکراسی است که در آن همه چیز عمومی و قابل بررسی است. در حال حاضر، فناوری بلاک چین عمدتاً در صنعت مالی استفاده می شود. اما در آینده، فناوری بلاک چین میتواند از صنایع بیشماری اقتصاد دیجیتال پشتیبانی کند. تقریباً هر کسب وکاری که به اطلاعات متکی است می تواند از فناوری بلاک چین برای توزیع و احراز هویت سریع و قابل اعتماد آن اطلاعات استفاده کند.
بلاک چین همچنین پایه ای برای نوآوری های کاملاً جدید است. به عنوان مثال، یک بازار در حال ظهور در اموال دیجیتال وجود دارد که قبلا وجود نداشت. با ایجاد محیط دیجیتالی روی یک بلاک چین قابل اعتماد، سازندگان این محیط می توانند با اطمینان ادعا کنند که دارایی در این محیط کمیاب و دارای حقوق مالکیت و دائمی است. این یک بازار جدید برای مالکیت محیط های دیجیتال ایجاد می کند که به عنوان متاورس شناخته می شود. هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا متاورس به طور کلی به مکان حیاتی بعدی برای اقتصاد دیجیتال تبدیل خواهد شد یا خیر، اما واضح است که فناوری بلاک چین فناوریهای دیگری را که اقتصاد دیجیتال را در آینده قابل پیشبینی بهبود میبخشند، فعال کرده و خواهد کرد.
نظر شما