بازار؛ گروه بین الملل: یک سایت روسی در تحلیلی نوشت: برای دومین سال متوالی، قفقاز جنوبی شاهد تنشهایی است که قدرتهای منطقهای برای نفوذ در منطقهای که از نظر انرژی اهمیت فزایندهای دارد و رابط بین اروپا و آسیای مرکزی است، تلاش میکنند. و برای دومین سال متوالی، غرب به طور قابل توجهی غایب است.
در سال ۲۰۲۰، اروپا و ایالات متحده آمریکا در بهترین حالت در رسیدگی به جنگ دوم قره باغ کوهستانی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان ساکت بودند. اکنون غرب از تنشهای جمهوری آذربایجان و ایران منحرف شده که ممکن است پیامدهای گستردهتری برای همسویی مجدد آینده در قفقاز جنوبی داشته باشد.
انگیزه ایران در رفتار خود حضور اسرائیل در امور قفقاز جنوبی و به ویژه روابط رو به رشد امنیتی و نظامی آن با جمهوری آذربایجان است. مطمئناً ایران هرگز یک قدرت مسلط در منطقه قفقاز جنوبی نبوده است. حتی برخلاف روسیه یا ترکیه متحد واقعی در این منطقه نداشته است. با این وجود، تهران قفقاز جنوبی را به عنوان بخشی از حوزه نفوذ ژئوپلیتیک خود بر اساس هزاران تماس نزدیک سیاسی و فرهنگی و اقتصادی می بیند.
چشم پوشی از جاه طلبی های خود در قفقاز جنوبی ممکن است اهمیت زیادی برای ایران نداشته باشد اما مطمئناً به اندازه کافی مضر خواهد بود تا بر موقعیت، اعتبار و روابط ایران با روسیه تأثیر بگذارد. جای تعجب نیست که تنش ها با جمهوری آذربایجان افزایش یافته است. هدف از افزایش تنش ها اولاً بازگرداندن نسبی وجهه جمهوری اسلامی در ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی است. دوما تهدیدی علیه ترکیه است که جاه طلبی های رو به رشد آن و در واقع حرکت های عملی انجام شده از زمان جنگ ۲۰۲۰، موقعیت ایران را تهدید می کند.
برای ایران، تحرکات ترکیه پایههای وضعیت موجود را که از دهه ۱۹۹۰ در قفقاز جنوبی حاکم بود، بر هم میزند. آنکارا به حوزه خزر و حتی منطقه آسیای مرکزی نیز نگاه می کند. انتظار اینکه ترکیه به یک قدرت بزرگ تبدیل شود، غیر ممکن است اما با این وجود، تهران را نگران می کند زیرا توافقنامه امضا شده بین کشورهای ساحلی دریای خزر در سال ۲۰۱۸ به طور مشخص تصریح می کند که هیچ قدرت خارجی نباید به صورت نظامی در منطقه دخالت داشته باشد.
دریای خزر همیشه توسط ایرانیان به عنوان یک منطقه انحصاری مشترک در ابتدا با امپراتوری روسیه، بعد شوروی و در حال حاضر فدراسیون روسیه در نظر گرفته شده است. سایر کشورهای ساحلی نقش کوچکی در این منطقه دارند. این امر باعث میشود که حرکت ترکیه در حوزه خزر و بهبود اخیر روابط بین جمهوری آذربایجان و ترکمنستان یک تحول ناخوشایند برای تهران باشد.
اینجاست که دیدگاههای ایرانی تقریباً با دیدگاههای کرملین همسو میشوند. هر دو از پیشرفت ترکیه ناخرسندند و دولت جدید ایران می تواند به شدت به روسیه متمایل شود. مقاومت در برابر ترکیه به تنهایی دشوار است اما همراه با مسکو بسیار آسان تر است. روسیه ممکن است به ایران کمک کند تا صدای بیشتری در امور قفقاز جنوبی به عنوان ابزاری بازدارنده علیه آنکارا داشته باشد.
تنشهای جمهوری آذربایجان و ایران و نارضایتی اساسی تهران از موقعیت رو به رشد ترکیه، محدودیتهای همکاری در قفقاز جنوبی را نشان میدهد. منطقهای که توسط قدرتهای بزرگ تر به طور فزایندهای از هم گسیخته میشود. این وضعیت اساساً چشمانداز ابتکارات صلح و همکاری فرامنطقهای را نابود میکند. اختلاف نظرهای موجود در نهایت مانع از هر گونه پیشرفت معنی داری در زمینه صلح و همکاری خواهد شد.
بنابراین تنش بین ایران و آذربایجان و به تبع آن ترکیه تکراری خواهد بود. تغییرات منطقه ای نشان می دهد که ایران باید به نوعی ابتکار عمل اتخاذ کند تا مبادا موقعیت خود را به طور کامل در برابر ترکیه و روسیه از دست بدهد.
نظر شما