به گزارش بازار، احسان سلطانی در کانال تلگرامی خود نوشت: ۱- تولید ناخالص داخلی در ۱۰ سال گذشته تغییر چندانی نداشته، اما طی این مدت سفره مردم نصف، نرخ سرمایه گذاری منفی و دولت مفلس شده است. مابقی تولید ناخالص کجا رفته است؟
۲- درآمد ارزی حقیقی ایران در دهه نود شمسی حدود دهه هشتاد شمسی است، اما با این حال قیمت دلار در دهه هشتاد تقریبا ثابت و در دهه نود بیش از ۲۰ برابر شده است. در نتیجه مردم توان مصرف دلار و کالاها را به شدت از دست داده اند. درآمدهای ارزی کشور کجا رفته است؟
۳- مالیات بنگاهها در سال ۱۳۹۰ معادل ۱۱.۲ میلیارد دلار بود و در سال گذشته به حدود ۲ میلیارد دلار بالغ شد. مجلس اصولگرا مالیات بنگاهها را در بودجه سال ۱۴۰۰ کاهش داد، آن هم در شرایطی که مالیات موثر پرداختی بنگاهها در ایران کمتر از ۱۰ درصد است و ارزش حقیقی آن کمتر از یک-پنجم شده است.
منابع ملی (آب، انرژی، معادن، نفت، گاز و …) که حق مردم است به ریال کم ارزش در اختیار بنگاههای خصولتی-رانتی قرار می گیرد، اما قیمت گذاری کالاهای آنها به دلار است. در سوی دیگر درآمد و دستمزد مردم به ریال کم ارزش است، اما هزینه آنها به دلار.
فقط سود خالص (حاصل رانت منابع) ۲۰ بنگاه خصولتی-رانتی-بورسی در سال ۱۳۹۹ معادل ۲۵۰ هزار میلیارد تومان یعنی کسری بودجه دولت بود.
فقط اگر دولت متناسب با افزایش قیمت فروش بنگاههای خصولتی-رانتی در ۴ سال گذشته، قیمت نهاده ها (آب، انرژی، معادن، نفت، گاز و …) را بالا ببرد، کسری بودجه دولت کاملا تامین می شود.
چرا دولت به جای واقعی سازی هزینه بنگاههای خصولتی-رانتی یا واقعی سازی مالیاتها و … راههای دیگر، در زمان کسر بودجه باید با مالیات تورمی (افزایش قیمت دلار و کالاها) و از جیب مردم همه هزینه های (لازم و غیرلازم) خود را جبران کند؟
۴- تنها کشور بازار سرمایه محور جهان آمریکا است که هم اکنون ایران از آمریکا پیشی گرفته و بورس به اوجب واجبات دولت تبدیل شده است. در آمریکا بورس خصوصی و بدون دخالت دولت اداره می شود، اما در ایران خصولتی و با دخالت دولت اداره می شود. مناسبت اقتصاد ایران با آمریکا چیست که بایستی مردم هزینه «مرگ بر آمریکا» را بدهند، اما اقتصاد ایران بر سیاق (ابزاری و گزینشی) اقتصاد آمریکا اداره شود؟ گویی ایران ایالت پنجاه و یکم آمریکا است.
۵- زهکش اقتصاد ایران فساد و رانت خواری و ویژه خواری است، نقش دولت در این خصوص چیست؟ دولت کارگزار ویژه خواران و رانت خواران است یا منافع مردم را دنبال می کند؟
۶- برای اولین مرتبه در تاریخ ایران، در ۴ سال متوالی و دو دولت، قدرت خرید مردم هر سال سقوط کرده است.
۴ سال است که تحت پوشش تحریمها هر سال بیش از سال پیش، برای تامین منافع ائتلاف غالب رانتی-رفاقتی-غارتی، مردم با مالیات تورمی چپاول می شوند. ائتلاف غالب کاسب تحریمها و مردم قربانی آن شده اند.
مردم بیش از این تحمل امواج گرانی را ندارند. تا چه زمانی قرار است با مردم این گونه رفتار شود؟
۷- با آزادی قیمت ارز و قیمتها و سرکوب دستمزدها، ایران به کشوری غیرقابل سکونت و زندگی برای مردمش تبدیل شده است. برای مردم کار نیست، اگر هم باشد، با درآمدش نمی توان زندگی کرد، سرپناهی فراهم کرد، ازدواج کرد و فرزندی داشت. این بحران بیش از تحریمها نتیجه غارت مردم توسط عده ای فرصت طلب است، چرا دولت در این خصوص منفعل و حتی همراه است؟
۸- چرا و چگونه است که دولت سیزدهم (محرومان و عدالتخواه) راه اقتصادی دولت دوازدهم (نئولیبرال) را با شدت و حدت بیشتر ادامه می دهد؟
۹- چرا نه تنها فقط مردم باید هزینه تحریمها را بدهند، همچنین تحریمها بایستی به محملی برای غارت هر چه بیشتر آنها تبدیل شود؟ چرا استمرار تحریمها بایستی توام با فشار بیشتر بر مردم و تامین منافع رانتی های وابسته به قدرت باشد؟
۱۰- شما رئیس جمهور ۸۵ میلیون جمعیت ایران هستید یا رئیس ۸۵ کارتل اقتصادی و بنگاه بورسی یا وابسته به قدرت؟
نظر شما