تورم در حال افزایش؛ بحرانی که جهان با آن روبه روست

بازار؛ گروه بین الملل: پس از ماه‌ها انکار صریح و اصرار آتشین مبنی بر اینکه تورم مشکلی نیست و هرگز نخواهد بود، بانک‌های مرکزی در ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و سایر اقتصادهای پیشرفته اکنون مجبور شده‌اند با واقعیت و همچنین پیامدهای اقدامات خود روبرو شوند. با این حال، به جای انجام این کار آنها با همتایان خود از دنیای سیاسی شریک شده اند و با هم کمپینی را برای پراکنده کردن و دور زدن سرزنش و اجتناب از پاسخگویی به طور کامل آغاز کرده اند.

ماه‌هاست که قیمت کالاهای اساسی و اقلام اساسی افزایش شدیدی داشته است و خانوارها در اکثر اقتصادهای بزرگ فشارها را بر بودجه خود احساس می‌کنند. از قیمت مواد غذایی گرفته تا افزایش سرسام آور قبوض گاز، شواهد واضح است و برای درک آنچه در حال رخ دادن است نیازی به توضیح اقتصاددان ها نیست.

در حال حاضر برای شهروندان عادی و مالیات دهندگان آشکار است که بر خلاف اطمینان رهبران سیاسی و نهادی آنها، تورم وجود دارد و وجود خواهد داشت. با این حال، آنچه بسیار مبهم‌تر و ظریف‌تر است این است که چه کسی در آن مقصر است.

اگر بخواهیم توضیحات سیاستمداران و مدیران بانک مرکزی را در نظر بگیریم، به نظر می رسد فشارهای تورمی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، نتیجه مستقیم عملکرد خود فعالان بازار است و افراط‌های بی‌سابقه سیاست‌های مالی و پولی که در یک سال و نیم گذشته شاهد هستیم، مطلقاً هیچ ربطی به تورم ندارد.

در عوض، همه اینها به دلیل طمع طرف عرضه، یعنی غرایز استثمارگرانه و سودجویانه سرمایه داران خبیث و رفتار کودکانه طرف تقاضا، یعنی ناتوانی مصرف کننده معمولی در مدیریت پول خود آنطور که باید و می باشد، است. این توضیح، درواقع روایتی است که توسط مقامات ارشد فدرال رزرو، بانک مرکزی اروپا و سایر بانک های مرکزی بزرگ مطرح می شود و این توضیحی است که با اشتیاق توسط تشکیلات سیاسی نیز حمایت می شود.

البته این واکنش از منظر سیاسی کاملا قابل درک است. برای بانکداران مرکزی ضروری است که تقصیر را به نهاد دیگری منتقل کنند تا مبادا تمام اعتبار خود را از دست بدهند. از این گذشته، همین چند ماه پیش بود که آنها هنوز اصرار داشتند تورم اساسا وجود ندارد یا حتی اگر وجود داشته باشد، فقط گذراست.

باید گفت قوانین اساسی اقتصادی و عقل سلیم، همگی در تقابل شدید با روایت جریان اصلی فعلی قرار دارند. تورم زمانی اتفاق می‌افتد که مقدار پولی که کالاهای مشابه را تعقیب می‌کند افزایش قابل توجهی داشته باشد. تورم به همین سادگی ایجاد شده و ایجاد خواهد شد.

تک تک موارد تاریخی تورم و ابر تورم با افزایش عرضه پول مرتبط است و این مورد امروز تفاوتی با گذشته ندارد. با توجه به مداخلات فوق العاده، چاپ پول به ظاهر بی حد و حصر و ولخرجی های الهام گرفته از صندوق بین المللی پول که در طول بحران کووید شاهد بودیم باعث دوران تورمی شده است که اکنون وارد آن می شویم و جای تعجب اینجاست که چرا بحران تورم زودتر از این اتفاق نیفتاد.

البته حتی قبل از ظهور ویروس کرونا برای اکثر سیاستمداران و اقتصاددان ها کاملاً مشخص بود که فشارهای تورمی از سال‌ها قبل وجود داشته است. تورم خود را در قیمت یک گالن شیر یا قبض چهار برابری برق نشان نداد اما قیمت دارایی‌ها را به سطوح پوچ رساند و شرکت‌های کاملاً بی‌ارزش بسیار گران شدند.  با این حال این بار تورم قرار است تاثیر بسیار واضح‌تری داشته باشد.

جدا از تأثیرات آشکار و مستقیم آن بر امور مالی یک شهروند عادی، تورم این پتانسیل را دارد که باعث ایجاد تغییری بسیار گسترده تر از نظر سیاسی و اجتماعی شود. پس از بحران کووید، ویرانی غیرقابل تصور اقتصادی ناشی از سیاست‌های مختلف «مهار» و شکاف سیاسی-اجتماعی که در اکثر جوامع ایجاد کردند باعث شد اعتماد عمومی عمیقاً از بین رود. افزودن مشکلات مالی گسترده و طولانی مدت به این ترکیب می تواند عواقب جدی داشته باشد.

این امر به ویژه برای سرمایه گذاران طلا بسیار مهم است. مشاهده تورم برای کسانی که طلای فیزیکی نگهداری می کنند و از عواقب اجتناب ناپذیر بی احتیاطی مالی و پولی آگاه هستند، نگران کننده است. فلزات گرانبهای فیزیکی البته بهترین راه برای محافظت در برابر کاهش قدرت خرید پول های فیات هستند، اما آنها همچنین پناهگاه های امن بسیار مطمئنی در دوره های عدم اطمینان و آشفتگی گسترده تر هستند، بسیار شبیه به آنچه که ممکن است به زودی با آن مواجه شویم.