تهمینه غمخوار؛ بازار: همه ما تاکنون عبارت معجزه شرق آسیا به گوشمان خورده و این موضوعات و سوالات به ذهنمان خطور کرده که واقعا چه عواملی موجب شده تا این کشورها به خصوص چین در گزارش های سالانه که از سریع ترین اقتصادهای رو به رشد جهان ارائه می شود، جایگاه نخست را به خود اختصاص دهد و رشد فزاینده ای در این مناطق مشاهده شود.
به گفته محققین اقتصادی، کشورهای این حوزه سریعترین رشد اقتصادی تاریخ جهان را تجربه کرده و با تقدم بخشیدن به توسعه اقتصادی و به تعویق انداختن سایر جنبه ها موفق به دست یابی به این امر مهم شده اند. حال سوال این است که دیدگاه و رویکرد خاص اقتصادی این کشورها به ویژه چین در برابر قدرت بزرگی چون امریکا چیست که امروزه در حدود ۷۰ کشور جهان در ابتکار عمل چینی یک کمربند_یک جاده چین مشارکت و حضور دارند و به دنبال راههای توسعه همکاری های خود با این کشور هستند. بر همین اساس و با توجه به اهمیت روابط دوجانبه ایران و چین و موضوع سند ۲۵ ساله، به سراغ «سامان پویان مهر» بنیانگذار و مدیر بنیاد جهانی کارآفرینان جوان مستقر در پکن آمدیم تا در خصوص نظم چینی در جهان با وجود این ابتکار عمل جاده ابریشم و سند ۲۵ ساله و توسعه همکاری ایران و چین نظر و تحلیل وی را جویا شویم.
مشروح مصاحبه در ادامه آمده است:
* دلایل توسعه و رشد عجیب آسیای شرقی و مخصوصا چین در برابر قدرتهای بزرگ جهانی چیست؟
اگر توجه داشته باشید از زمانی که جمهوری خلق چین تحت حزب حاکم کمونیست به رهبری «مائو زدونگ» در سال ۱۹۴۹ تاسیس شد و فعالیت خود را آغاز نمود، چینی ها در طول زمان یک سری سند چشم انداز را برای آینده خود تعریف کردند. بر همین اساس برنامه هایی ۵ تا ۱۰ ساله را در نظر میگرفتند تا به آن سندهای چشم انداز خود در بازه زمانی ۵۰ ساله دست یابند.
در آن زمان مجموعه ای از تغییرات سیاسی شکل گرفت و کشور به یک وحدت بر اساس راهکارهایی که رهبران وقت اتخاذ کرده بودند، رسید. پس از مائو، رهبر بعدی نسل دوم، دنگ شیائوپینگ که توسعه اقتصادی را مطرح کرد و از اقدامات ایشان به طور مثال می توان به هنگ کنگ و رشد اقتصادی که شاهد آن بوده اشاره کرد، و وی به این نتیجه می رسد که همان مسائل را در چین و برای پایلوت در شنجین پیاده کند. پس از او رهبران مختلفی بر سر کار آمدند تا زمان به رهبر و رئیس جمهور وقت یعنی «شی جین پینگ» رسید که مجموعه ای از تحولات اقتصادی، صنعتی، سیاسی و فرهنگی در این کشور شکل گرفت و ما شاهد چین کنونی هستیم.
در حالی که این کشور چشم انداز بزرگی را برای سال ۲۰۴۹ تعریف کرده، تصمیم داشت که در سال ۲۰۲۱ یعنی صد سالگی تشکیل حزب کمونیست، رهبری و قدرت اول و برتر اقتصادی جهان شود. بر همین اساس، هنگامی که چینی ها سخن از بحث صد سالگی به میان می آوردند، همواره به فکر دستیابی و تحقق اهداف میان مدت و بلند مدت در حوزه صنعتی، آموزشی، فرهنگی، سیاست خارجی و اقتصادی خود بودند که در اتاقهای فکرشان توسط متخصصین و کارشناسان مختلف مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
هنگامی که چینی ها سخن از بحث صد سالگی به میان می آوردند، همواره به فکر دستیابی و تحقق اهداف میان مدت و بلند مدت در حوزه صنعتی، آموزشی، فرهنگی، سیاست خارجی و اقتصادی خود بودند که در اتاقهای فکرشان توسط متخصصین و کارشناسان مختلف مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
با توجه به آمار و تحقیقات، ششصد میلیون نفر از زیر خط فقر به بالای این سطح و طبقه متوسط در طول سی سال اخیر رسیده اند. این عدد رقم بسیار بزرگی است. بنابراین با توجه به ابتکارات، خط مشی و سیاست گذاری های داخلی و بین المللی که آنها برای خودشان تعریف کرده اند به رشد اقتصادی زیادی دست یافته و تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا به اهداف خود در سال ۲۰۴۹ مصادف با صد سالگی جمهوری خلق چین دست یابند.
از دیگر دلایل مهم پیشرفت چین فرهنگ غنی و همسویی دولت و ملت جهت دستیابی به اهداف ملی آنها می باشد. چینی ها ملتی سخت کوش، صبور و بلندپروازی هستند و این ویژگی ها به آنها کمک کرده تا با سرعت بالایی به سمت اهدافشان حرکت کنند. ریشه های فرهنگی غنی آنها موجب اتحاد ملی و شرایط اقتصادی پایدار حاکم موجب افزایش رضایت مردم از زندگیشان شده است. تک حزبی بودن سیستم حاکمیت نیز یکی از مهم ترین مزیت های چین است که مناسب با شرایط جمعیتی و مساحت این کشور می باشد و موجب پیشرفت سریع آنان شده است.
* حال پس از مطرح شدن توسعه چشمگیر این کشور، به هر حال ابعاد منفی نیز در شیوه های مدیریتی و روابط آنها با دیگر کشورها به چشم می خورد. نظر شما در این زمینه چیست؟
در خصوص مبحث ابعاد منفی اقدامات چین در حوزه ی بین الملل، بعدی از آن جنگ رسانه ای و بخشی از آن میتواند واقعیت داشته باشد. اما موضوع مهمی که رسانه های مختلف به عنوان ابعاد منفی سیاست چینی ها مطرح می کنند، بحث پیامدهای بدهکاری هایی است که دولت چین از طریق اعطای وام به دولت ها و کشورهای خارجی تحمیل می کند تا نفوذ خود را در برخی از آنها از جمله سریلانکا، پاکستان، بنگلادش و غیره که با آنها در حال همکاری است، به لحاظ اقتصادی گسترش دهد.
حال این که این موضوع واقعیت دارد یا خیر، به نظر من هیچ دولتی اجازه نمی دهد که این اتفاق از جانب یک کشور خارجی در رابطه با کشورش رخ دهد و اگر این مسئله اتفاق بیفتد، خیانتی صورت گرفته و حتی اگر سهوی هم باشد قابل توجیه نیست.
لذا، من بعید می دانم که هیچ دولتی در هر گوشه ای از دنیا عمدا تن به انجام یک سری اقدامات بین المللی در حوزه اقتصاد بدهد و کشورش در بدهی های مالی گرفتار شود. حتی مشارکت ایران در ابتکار چینی یک کمربند_یک جاده نیز موضوعی است که رسانه های غربی در مورد چین و ایران مطرح میکنند و به آن دامن زده اند.
* مراودات تجاری و اقتصادی چین با حدود ۱۴۰ کشور در جریان است. از طرفی، چین در حال عملیاتی کردن پروژه «یک کمربند_یک جاده» هم می باشد. وابستگی این کشورها به چین آیا موجب شکل گیری نوعی نظم چینی خواهد شد؟
زمانی که در خصوص ابتکار عمل یک کمربند_یک جاده صحبت می کنیم باید توجه داشته باشیم که در حدود ۷۰ کشور یعنی دو سوم جمعیت جهان که جمعا یک سوم تولید ناخالص ملی را شامل می شوند، اعلام آمادگی کرده اند که در این طرح چینی مشارکت جدی داشته باشند. این موضوع خود حامل پیامی است که گروهی که ایجاد شده می تواند تبادلات و تعاملاتی چند جانبه در بعد سیاست و اقتصاد بین الملل داشته باشد و باید مورد بررسی قرار گیرد که تا چه اندازه این کشورها عقب هستند؛ زیرا با وجود اینکه دو سوم جمعیت جهان را تشکیل می دهند، اما تنها یک سوم اقتصاد دنیا را شامل می شوند یعنی یک ناهماهنگی و نابرابری در این میان مشاهده می شود.
مسئله دیگر این است که زمانی که ما مشاهده می کنیم این ابتکار از سوی چین مطرح شده، در همان حال هم شاهد هستیم که کره نیز در طول تاریخ ابتکار اوراسیایی را عنوان کرده است. اخیرا نیز ژاپن، استرالیا و امریکا طرحی را به نام شبکه نقطه آبی عنوان کرده اند که در نتیجه به کناره گیری استرالیا از مشارکت در یک کمربند_یک جاده است که در جای خود نکته مهمی است.
به طور کلی طرح جاده ابریشم جدید بر اساس سیاست گذاری های چین پنج اولویت همکاری را دنبال می کند: ۱) تجارت بدون مانع ۲) ادغام مالی ۳) هماهنگی سیاست ها ۴) اتصال امکانات ۵) پیوستگی مردم به مردم میان کشورهای موجود در این طرح است که تعاملات فرهنگی، مالی و اقتصادی و غیره را شامل می شود. در خصوص بحث تجارت، باید بگویم که چین با حدود ۱۴۰ کشور در جهان در تعامل است، جالب است بدانید که ۴۰ درصد تجارت دنیا با همین حدود ۷۰ یا دقیقتر ۶۸ کشور مشارکت کننده در این ابتکار عمل، در حال انجام است.
به طور کلی طرح جاده ابریشم جدید بر اساس سیاست گذاری های چین پنج اولویت همکاری را دنبال می کند: ۱) تجارت بدون مانع ۲) ادغام مالی ۳) هماهنگی سیاست ها ۴) اتصال امکانات ۵) پیوستگی مردم به مردم میان کشورهای موجود در این طرح است که تعاملات فرهنگی، مالی و اقتصادی و غیره را شامل می شود
اما اگر قرار باشد بازارهای تمام کشورهای مشارکت کننده که از مناطقی مانند افریقا، اروپای شرقی و مرکزی، آسیا_اقیانوسیه و خاورمیانه حضور دارند ادغام شوند، کار بسیار دشواری است زیرا همانگونه که عرض کردم یک عدم هماهنگی در تراز مالی و ظرفیت تولید میان اقتصاد این کشورها وجود دارد. از طرفی بحث راه ابریشم آبی نیز مطرح است که مسائل مربوط به خود را دارد.
* در ارتباط چین با جمهوری اسلامی ایران و سند ۲۵ ساله، به نظر می رسد که چین به دنبال آن نیست که الگوی توسعه خود را به ایران تحمیل کند، جمهوری اسلامی ایران چه تجاربی را در این زمینه نیاز است که بیاموزد؟
از دیدگاه من دولت های مختلف ایران در بحث تعاملات با چین بسیار هوشمندانه عمل کردند، البته به غیر از مقوله ی برجام. اما ایران می تواند از فرصت های ایجاد شده ای که در ارتباطات و مذاکرات خود با کشورهای مختلف از جمله کشورهای غربی انجام میدهد، از تعاملاتش با چین به عنوان اهرمی استفاه کرده و همچنین از آن مذاکرات برای دستیابی به تعاملات مطلوب تر با چین بهره مند شود.
در خصوص سند و تفاهم نامه ۲۵ ساله میان ایران و چین، باید توجه کرد که این سند الزام آور نیست. بنده اعتقاد راسخ دارم که این سند باید به قراردادهای کوچک و بزرگ در صنایع و بخش های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی تبدیل شود تا دو طرف را برای گسترش همکاری های دوجانبه ملزم سازد.
در این سند مجموعه ای از پتانسیل های بالقوه و بالفعل وجود دارد که دو طرف می توانند از آنها بهره مند شوند. همچنین، دو طرف می توانند از بخشی از آنها به سرعت استفاده کنند، مثلا چینی ها میتوانند به سرمایه گذاری از طریق موسسات مالی مانند بانک سرمایه گذاری زیربنایی آسیا، صندوق مالی سیلک رود یا غیره که در رابطه با طرح جاده ابریشم جدید فعالیت می کنند، بپردازند.
در رابطه با مشارکت ایران در ابتکار چینی یک کمربند_یک جاده، به نظر من سیاست مداران جمهوری اسلامی باید یک همکاری چند جانبه میان چین، کشورهای همسایه و خود ایران برای جذب سرمایه و گسترش تبادلات تجاری ایجاد کنند که این همکاری ها می تواند با بهره مندی از ظرفیت های مناطق آزاد تجاری و ارتباط با بازار خاورمیانه، شمال افریقا و کشورهای اوراسیا ارتقا یابد.
سیاست مداران جمهوری اسلامی باید یک همکاری چند جانبه میان چین، کشورهای همسایه و خود ایران برای جذب سرمایه و گسترش تبادلات تجاری ایجاد کنند که این همکاری ها می تواند با بهره مندی از ظرفیت های مناطق آزاد تجاری و ارتباط با بازار خاورمیانه، شمال افریقا و کشورهای اوراسیا ارتقا یابد
همچنین مشارکت ایران در این طرح، در حقیقت یک فرصت طلایی در جهت رشد و توسعه کشورمان است که در این خصوص، ترانزیت زمینی و هوایی میتواند نقش کلیدی و استراتژیکی ایفا کند به طوری که ایران به عنوان شاهراه انتقال کالا و انرژی برای کشورهای مختلف در نظر گرفته شود و با افزایش وابستگی آنها همزمان از این امتیاز به عنوان اهرمی در تعاملات بین المللی بهره مند گردد.
نظر شما