بهرام هاشمی؛ بازار: یکی از نظریه پردازان به نام آکاف معتقد است که نیاز به برنامه ریزی آنقدر روشن است که مشکل میتوان کسی را علیه آن یافت.
برنامه ریزی طرحی برای یک آینده مطلوب و راههای موثر وصول به آن است؛ راسل آکوف برنامه ریزی را نوعی تصمیم گیری آینده نگرانه میداند و آن را فرایند تصمیم گیری قبل از عمل قلمداد می کند.
در این نوشتار در پی آن هستیم تا نقش برنامه ریزی در پیش برد مناسب اعتبارات، تخصیص مناسب آن ها در پروژه های مناسب و پیش برد برنامه ها با توجه به اولویت سنجی را بیان کنیم و ببینیم در این مسیر، استان همدان توانسته با برنامه ریزی گام بردارد یا خیر؟
از جمله ویژگی های برنامه ریزی می توان به این موارد اشاره کرد:
۱- برنامه ریزی ماهیتاً با پیش بینی همراه است و اصولاً قبل از این که عملی انجام شود بایستی نوع کار و چگونگی انجام آن را معلوم کرد.
۲- برنامه ریزی یک نظام تصمیم گیری است.
۳- برنامه ریزی بر نتایج مطلوبی تاکید دارد که در آینده به دست میآید.
عملیات برنامه ریزی در راستاس ۶ عامل صورت میپذیرد: ۱- تعیین مسیر، ۲- کاهش تاثیر تغییرات، ۳- افزایش کارایی و اثربخشی، ۴- تغییر محیط، ۵- تدوین استاندارهایی برای تسهیل کنترل، ۶- کاهش ضایعات و اضافات.
باتوجه به این موارد ویژگی یک برنامه ریزی خوب و مؤثر را می توان چنین دانست که هدفهای برنامه باید روشن، مشخص و قابل فهم باشد، یک برنامه خوب باید ساده و جامع باشد، برنامه باید کاملاً متعادل و در عین حال قابل انعطاف باشد، هر برنامه باید دارای محدودیت زمانی باشد، برنامه باید با همکاری کارکنان تهیه شود و وحدت برنامه ریزی از جانب مدیران مختلف مورد تاکید قرار گیرد.
بدین ترتیب در روش های برنامه ریزی هم برنامه ریزی متمرکز مطرح است و هم برنامه ریزی غیرمتمرکز که در نظام متمرکز، معمولاً برنامه ریزی برای کل سیستم یا سازمان و یا کشور به صورت یکسان انجام میشود و سطوح پایینتر سازمان دخالتی در برنامه ریزی ندارند ضمن اینکه ارتباط به صورت یکطرفه و از جانب مقامات بالا به طرف مجریان در سطوح پایین جریان دارد.
در نظام برنامه ریزی غیرمتمرکز تصمیمات در پایینترین سطوح یعنی واحدهای اجرایی اتخاذ میشود و ارتباط به صورت دو طرفه و در تمام سطوح جریان دارد
در نظام برنامه ریزی غیرمتمرکز تصمیمات در پایینترین سطوح یعنی واحدهای اجرایی اتخاذ میشود و ارتباط به صورت دو طرفه و در تمام سطوح جریان دارد و توجه به نیازها، امکانات و انتظارات در مناطق مختلف کشور یا سازمان بیشتر لحاظ می شود.
بدین سان در محاسن نظام برنامه ریزی متمرکز می توان به این اشاره کرد که به علت آنکه تصمیم گیری توسط عده معدودی انجام می شود تصمیمها سریعتر اتخاذ و تربیت و تأمین نیروی انسانی سریعتر انجام میشود و در بیان معایب نظام برنامه ریزی متمرکز نیز باید گفت که به علت اتخاذ تصمیم توسط مدیران عالی و دور بودن آنها از محیط اجرایی اکثر تصمیماتشان با نیازها، شرایط، امکانات موجود مطابقت نمیکند چراکه برنامهها به طور یکسان برای تمام نقاط کشور تهیه می شود نیازها و شرایط و امکانات محلی نادیده گرفته میشوند.
همچنین در این برنـامه از فرصت بهرهمند شدن از نظرات مجریان برنامه به ویژه متخصصان و مدیران واحدها محروم میمانند و میزان آزادی عمل در برآوردن نیازهای محلی و حل و فصل مسائل مالی و اداری در این نوع برنامه کم است من اینکه در صورت وجود نقص در این برنامهها زیان حاصله شامل تمام کشور یا سازمان میشود و مجریان و مدیران قادر نیستند که برنامههای ابلاغی را در راستای پاسخگویی به نیازها و شرایط و امکانات محلی تغییر دهند.
بر همین اساس در برنامه ریزی های استانی باید به جایگاه برنامه ریزی های متمرکز توجه کرد تا بتوان با این روند، شرایط حق و حقوق ها را بررسی و متمرکر و درون کشوری برای آن ها تصمیم گیری کرد؛ به عنوان مثال، تصمیم هایی که برای نیروهای مسلح، وضعیت کنکور و شرایطی از این قبیل اتخاذ می شود باید به صورت متمرکز رخ دهد.
اما گاه در خصوص عدالت صنعتی، آمایش سرزمین، تولیدات یک استان و مواردی از این دست که باید ظرفیت های تولیدی و غیره را به صورت غیرمتمرکز و یا منطقه ای دید قضیه فرق می کند که در این راستا جایگاه برنامه ریزی های غیرمتمرکز روشن می شود.
از جمله محاسن نظام برنامه ریزی غیرمتمرکز می توان به این موارد اشاره کرد:
۱- تصمیم گیریها توسط افرادی انجام می شود که با محیط سازمانی آشنایی دارند.
۲- به نیازها و تفاوتهای انسانها توجه بیشتری معطوف میشود.
۳- به نیازها، مختصات، شرایط و کمیت و کیفیت منابع و امکانات محلی و منطقهای توجه بیشتری میشود.
۴- آزادی بیشتر و ارتباط آسانتر بین مسئولان، برنامهها و مجریان برنامهها قرار دارد.
۵- برنامه ریزی با شرکت مسئولان و مجریان برنامه در سطوح مختلف انجام میگیرد و در نتیجه نظرات و پیشنهادات و راه حلهای آنها را شامل میشود.
البته در معایب نظام برنامه ریزی غیر متمرکز نیز باید گفت که وجود اختلاف نظرها و تفاوت در سلیقهها و در نتیجه اشکالات در تصمیم گیریها، کندی و عدم هماهنگی در تصمیمات اتخاذ شده در سطوح و واحدهای مختلف، مشکلات متنوع و متفاوت به ویژه در راه ایجاد هماهنگی و ارتباط، احتیاج به وسایل و مواد متنوعتر و فراوانتر، صرف هزینههای بیشتر، دوباره کاری و گرانتر تمام شدن برنامه ریزی برای کل جامعه و لزوم ایجاد یک سازمان نظارت کننده، هماهنگ کننده و وحدت دهنده مطرح است که بایستی مورد توجه قرار گیرند.
متاسفانه بیشتر تصمیمات ما در سطح استانی به صورت متمرکز است
با این تفاسیر شاهدیم در حالی که باید مدیران استانی توجه ویژه ای به این بحث داشته باشند اما متاسفانه بیشتر تصمیمات ما در سطح استانی به صورت متمرکز است؛ این در وضعیتی است که شاهدیم استان های دیگری جز همدان چنین روندی ندارند به نوعی که نمایندگان مجلس قوی دارند که موضوع را به صورت متمرکز برای سایر استان ها مطرح و تصویب می کنند و به نوعی برای سایر استان ها تصمیم گیری می شود بدون آن که وضعیت اشتغال، صادرات، تولیدات، ظرفیت ها و مشکلات استان های دیگر دیده شود.
به عنوان مثال ایجاد پارک های لجستیکی مطرح می شود و برای استان همدان دو پارک به صورت متمرکز تصویب می شود اما این که چه نوعی پارک لجستیکی ای با توجه به موقعیت و ظرفیت های همدان مناسب است باید با برنامه ریزی های غیرمتمرکز پیش رود.
از سویی نیاز است تا مدیران استان از بودجه بر اساس اولویت ها استفاده کنند چراکه افرادی که دولت قبلی بودند به صورت لیبرال و روشنفکرانه پیش رفتند و نتوانستند امنیت، معیشت مردم، تولید، سازندگی، توسعه و رشد را پیش ببرند و این روند را در کشور عقب انداختند و شاهد تورم نیز بودیم و مشکلاتی نیز در ادامه آن ها پیش آمد.
این مدیران نه استعفا دادند و نه عذرخواهی کردند حال امید است تا مدیران جدید به مواردی که برای استان ها پیش می برند توجه ویژه ای داشته باشند تا بتوان با برنامه ها و اولویت بندی های مناسب پیش رفت و فرصت های بودجه ای نیز در این عرصه سوزانده نشوند.
نظر شما