تهمینه غمخوار؛ بازار: یک هفته ای است که مراسم تحلیف آیت الله رئیسی برگزار شده و سکاندار دولت سیزدهم در مجلس نیز ادای سوگند نموده است. بر همین اساس، رئیس جمهور جدید باید برای شروع فعالیت دولت خود برای وزیران پیشنهادی از بهارستان رای اعتماد بگیرد.
با اما و اگرهایی نظیر سخت بودن تفاهم میان ایران و امریکا و شروط احتمالی از سوی دو طرف، اینکه چشم انداز داخلی چگونه خواهد بود و صنعت نفت ایران در ۲۰۲۱ کجای بازار جهانی نفت خام میایستد؟ آیا بازار نفت ایران احیا میشود؟ و سرمایهگذاران دنیا مجددا به کشور میآیند و روند اشتغال و توسعه کلید میخورد؟ همگی سوالات و موضوعات کلیدی است که باید مشخص شود. اینکه آیا ما خواهان گسترش حضور در عرصه بین المللی هستیم یا اینکه میخواهیم درها را به روی کشور بسته نگه داریم و شرایط کنونی را ادامه دهیم چرا که آنچه شرایط را تغییر میدهد رویکرد و انتخابهای ما می باشد.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع صنعت نفت ایران، خبرنگار بازار گفتگویی با «دکتر ایمان ناصری»، مدیر بخش خاورمیانه شرکت بین المللی FGE، شرکت مطرح مشاوره بازار جهانی انرژی در رابطه با چشم انداز صنعت نفت در دولت سیزدهم ترتیب داده است.
دکتر ایمان ناصری، مدیر بخش خاورمیانه شرکت بین المللی FGE در امارات متحده عربی مستقر است. وی دکترای خود را در رشته اقتصاد در ایالات متحده با گرایش اقتصاد انرژی در سال ۲۰۱۳ دریافت کرد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی سیستم های انرژی و لیسانس مهندسی برق، از دانشگاه های شریف و شهید بهشتی ایران است. همچنین، پیش از این در موسسه مطالعات بین المللی انرژی ایران (IIES)، بازوی تحقیقاتی وزارت نفت به فعالیت پرداخته است. این مدیر مستقر در امارات متحده عربی هم اکنون مسئول تحقیقات نفت و گاز بازار خاورمیانه است. او همچنین در همکاری نزدیک با تیم پالایش، گزارش سالانه چشم انداز دراز مدت بازار جهانی پالایش شرکت FGE را تهیه و با تیم مطالعات بازار گاز مستقر در سنگاپور همکاری می کند. از ژانویه ۲۰۱۸ ، ایمان ناصری به عنوان مدیر بخش خاورمیانه، مسئولیت پوشش تحقیقات و أمور مشتریان خاورمیانه شرکت را به عهده دارد.
FGE یک شرکت مشاور برجسته بین المللی است که خدمات تحقیق، تجزیه و تحلیل، مشاوره بازار و مشاوره تصمیمات تجاری و سرمایه گزاری در بازارهای نفت، گاز / LNG و NGL را به گونه ای متنوع و گسترده در سراسر جهان ارائه می دهد.
مشروح مصاحبه در ادامه آمده است:
*دیدگاه جنابعالی در خصوص چشم انداز صنعت نفت ایران در دوران ابراهیم رئیسی چیست؟
از نظر من تا زمانی که هنوز وزیر نفت جدید سر کار نیامده، رئیس جمهور جدید چندان نمی تواند به طور مشخص و واضح گویای وضعیت صنعت نفت باشد و امکان اظهار نظر قاطع از سوی کارشناسان این حوزه وجود ندارد؛ اما با توجه به گزینه مطرح شده و همچنین آشنایی با طرز تفکر رئیس جمهور جدید و سابقه نگاه جریان سیاسی که به آن تعلق دارد، این احتمال وجود دارد که بحث مخالفت و مبارزه با خام فروشی مطرح شده و شدت و قوت بیشتری پیدا کند.
در این صورت، توسعه بخش بالادستی احتمالا کم رنگ خواهد شد چرا که دولت جدید و این تفکر، مخالف این مسئله هستند که ما ظرفیت و توان تولید و صادرات نفت خام را افزایش دهیم. آنها معتقدند که نفت خام باید در کشور دچار فرآوری شود و بعد به طور فرآورده و ارزش افزوده با سود بیشتری به بازار عرضه شود.
بنابراین، زمانی که مشخص شود که چه کسی سکان وزارت نفت را به عهده خواهد گرفت، با قطعیت بیشتری میتوان سخن گفت. اما، از بعد دیگر نیز میتوان چشم انداز صنعت نفت را ارزیابی کرد و آن، بحث های مرتبط با مذاکرات برجامی و توافقات هسته ای ایران است که از دو جنبه برخوردار است: ۱) چشم انداز صنعت نفت ایران ۲) حضور ایران در بازارهای جهانی .
بنابراین، تا زمانی که تحریم ها رفع نشده و بر جای خود باقی مانده اند، صنعت نفت ایران همین شرایط فعلی را دارد و مجبور است که این وضعیت را حفظ کند. اما، اگر تحریم ها لغو شوند، حضور نفت ایران در بازارهای جهانی فراهم خواهد شد و همچنین امکان دسترسی به منابع مالی و سرمایه گذاری چه در بخش بالادستی و چه پایین دستی آسانتر خواهد شد. در آن شرایط، راهی برای تصمیم گیریهای دولت گشوده می شود که آیا قصد دارد تا ظرفیت تولید تا همین میزان سه میلیون و هشتصد یا چهار میلیون بشکه در روز حفظ کند یا به سمت شش تا هشت میلیون بشکه که در دوره زمامداری بیژن زنگنه به گوشمان می رسید.
اگر تحریم ها لغو شوند، حضور نفت ایران در بازارهای جهانی فراهم خواهد شد و همچنین امکان دسترسی به منابع مالی و سرمایه گذاری چه در بخش بالادستی و چه پایین دستی آسانتر خواهد شد
شما به موضوع تحریم ها و مسائل برجامی و تاثیرات آن بر بازار نفت ایران اشاره کردید، رویکرد و تفکر دولت جدید نسبت به مباحث تحریمی نسبت به دولت حسن روحانی از نظر شما چگونه است و چه چشم اندازی برای حضور نفت ایران مرتبط با این مسائل قابل مشاهده است؟
با توجه به جریان سیاسی و تفکر آقای رئیسی و کابینه جدید که تا حدی نسبت به دولت آقای روحانی محافظه کارانه تر عمل میکند، به نظر من شانس ما برای دستیابی به یک توافق و برداشتن تحریم ها در دولت فعلی بیشتر است.
البته این موضوع از دیدگاه من نشات گرفته از دو مسئله است: یکی از آنها این است که رهبری در خصوص مذاکرات دست ابراهیم رئیسی را بازتر گذاشته و انعطاف پذیری ایران به مراتب بیشتر از نوع برخورد دولت پیشین برای حل مسائل برجامی است. از طرف دیگر، به دلیل اینکه دولت جدیدی بر سر کار آمده، امکان امضای توافق جدید حتی با نام جدید هم وجود دارد. بنابراین، این موضوع در دولت جدید کارگشا خواهد بود، زیرا اجرای تمام و کمال برجام بدون کلمه ای اضافی، با تیم مذاکره کننده حسن روحانی به بن بست رسید در حالی که از سوی دو طرف موانعی وجود داشت.
رهبری در خصوص مذاکرات دست ابراهیم رئیسی را بازتر گذاشته و انعطاف پذیری ایران به مراتب بیشتر از نوع برخورد دولت پیشین برای حل مسائل برجامی است
اما اگر تیم آقای رئیسی توافقنامه جدیدی را امضا کند، ممکن است ما شاهد بازگشت نفت ایران به بازارهای جهانی باشیم. البته، اگر صحبت از یک قرارداد جدید مطرح شود، باید تمامی بندهای مذاکره از اول نوشته شود که چندین ماه زمان برای این کار نیاز است. لذا، امکان مشاهده نفت ایران در بازار تا سه تا چهار ماه آینده و پایان سال جاری میلادی وجود دارد که ایران بتواند به یک توافقی جدید دست یابد.
احتمال بعدی این است که ایران و امریکا به هیچ توافقی دست پیدا نکنند؛ در حالی که احتمال سومی هم وجود دارد که تیم جدید ادامه روند کار آقای روحانی و ظریف را انجام دهد و همان برجام احیا شود که البته درصد انجام این روند بسیار کم است چرا که اگر شدنی بود هم غرب و هم ایران تمایل داشتند که پیش از آغاز انتخابات این توافق صورت گیرد.
بنابراین رخ دادن این احتمال بیشتر است که تا پایان سال یک توافق جدید با این مضمون که تمامی تحریم ها لغو نشوند و بخشی از آنها برداشته شوند، صورت گیرد. همچنین احتمال دارد که هیچ توافق نامه ای منعقد نشود و ما مجبور شویم که تا چند سال آینده در همین شرایط باقی بمانیم.
این احتمال بیشتر است که تا پایان سال یک توافق جدید با این مضمون که تمامی تحریم ها لغو نشوند و بخشی از آنها برداشته شوند، صورت گیرد
* با توجه به شرایط فعلی و احتمالاتی که مطرح فرمودید، از دیدگاه شما دولت جدید چه اقداماتی را باید در جهت بهبود و توسعه صنعت نفت مدنظر قرار داده و به مرحله اجرا برساند؟
در سه زمینه، امکان توسعه و سرمایه گذاری در حوزه نفت برای ایران وجود دارد. یکی از این موارد سرمایه گذاری در بخش بالادستی و توسعه ظرفیت و حجم تولید است. دیگری مرتبط با بخش پایین دستی، توسعه ظرفیت پالایشگاهی و در واقع افزایش توان و حجم صادراتی فرآورده و در نهایت بخش پتروشیمی که چه بر اساس خوراک گاز و چه خوراک فرآورده توسعه یابد.
من معتقد هستم که امکان اجرای این سه زمینه وجود دارد اما این که کدامیک از این موارد رخ خواهد داد، بستگی به نگاه دولت و اولویت های آن دارد. بنابراین شاید در شرایط فعلی چندان نتوان با قطعیت در این خصوص سخن گفت.
* از آن جایی که بحث سرمایه گذاری در ایران به وضعیت سیاسی کشور مرتبط می شود. آیا سرمایهگذاران دنیا مجددا در ایران سرمایه گذاری کرده و روند اشتغال و توسعه کشور کلید خواهد خورد؟
بله حتما مجددا سرمایه گذاری در ایران آغاز خواهد شد اما این کار در شرایط فعلی با سختی و شاید تاخیر بیشتری نسبت به دور قبلی دستیابی به توافقنامه برجام صورت خواهد پذیرفت.
دلیل این امر این است که شرکتها و کشورها که پیش از آن با علاقه مندی و حجم سرمایه گذاری بیشتری به ایران نگاه کرده بودند، اما این بار پس از گذشت یک بار تجربه ناموفق با مطالعه دقیقتر، احتیاط بیشتر و احتمالا حجم سرمایه پایین تری به ایران باز خواهند گشت؛ چرا که این امر هزینه بر است و ریسکی است که شرکتها در صورت رسیدن ایران به یک توافق باید پذیرا باشند و به سرمایه گذاری در کشور بپردازند.
* یکی از مهمترین اولویت های ایران در دولتهای پیشین و حضور بیژن زنگنه در وزارت نفت، تکمیل کردن پالایشگاه ستاره خلیج فارس بوده که اولین پاسخ به این چالش بزرگ خام فروشی است. از نظر شما چه راهکارهایی برای ایران وجود دارد تا از خام فروشی فاصله بگیرد و به سمت تولید محصولات دانش بنیان با پایه نفت برود؟
نباید به موضوع خام فروشی به عنوان یک معضل و یا چالش نگاه کرد و از این مسئله فاصله گرفت؛ زیرا اگر به عنوان یک مشکل به آن بنگریم، به راحتی می توان از گام اول به گام دوم عدم توسعه بخش بالادستی و ظرفیت تولید و صادرات رسید که این مسئله مانع دستیابی به پیشرفت و رشد صنعت نفت و درآمد نفتی کشور می شود؛ آن هم فقط به بهانه اینکه هر چیزی که تولید می شود باید پالایش شود.
نباید به موضوع خام فروشی به عنوان یک معضل و یا چالش نگاه کرد و از این مسئله فاصله گرفت
ما باید همزمان به هر دوی آنها نگاه کنیم. هیچ مشکلی وجود ندارد که یک کشور بتواند با توجیه اقتصادی در صنعت پالایش و بخش پایین دستی سرمایه گذاری کند تا نفتی را که تولید میکند، ارزش افزوده ای از آن ایجاد شود؛ به شرط آنکه آن ارزش افزوده وجود داشته و قابل توجیه برای حجم سرمایه ای که نیاز است، قابل توجیه باشد که این مسئله خود جای تامل دارد.
با یک نگاه مالی، مهندسی و سرمایه گذاری امکان نگاه به این صنعت پایین دستی مانند سایر صنایع و به شرط سودآوری برای انجام سرمایه گذاری وجود دارد. بنابراین، اگر یک کشور را از درآمد نفتی محروم کنیم، نفت خام به غروب خود نزدیک شده و تقاضا نیز متوقف خواهد شد. البته با نگاهی خوشبینانه، ما معتقدیم که هنوز رشد تقاضا ادامه داشته و احتمال رشد تقاضا در ۱۰ سال آینده وجود خواهد داشت که در آن صورت نفت به عنوان یک کالا با استراتژک بالا درنظر گرفته نخواهد شد و به تدریج ارزش خود را از دست خواهد داد.
اگر کشوری با ارزش اندوخته بسیار بالا به تولید نفت خود نپردازد و منتظر آن باشد که زمان و سرمایه مورد نیاز برای توسعه صنایع پایین دستی را پیدا کند و پس از آن به تولید و همچنین توسعه این تولید، پالایش و عرضه در بازار دست بزند، شاید در آن زمان نفتی به بازار ورود پیدا کند که دیگر بازار مطلوب و پرارزشی وجود ندارد و شاید زمان از دست رفته باشد. در حالی که می شود در این میان، بخشی از این نفت را با ضریب بازدهی بسیار بالا تولید کرد، به فروش رسانید، به بازار سرمایه ای را برگردانید و در بخشهای مولد و قسمتهایی که آینده اقتصاد کشور در دست آنها خواهد بود، به جای نفتی که در حال خروج از اقتصاد است، از آن بهره برد.
اگر کشوری با ارزش اندوخته بسیار بالا به تولید نفت خود نپردازد و منتظر آن باشد که زمان و سرمایه مورد نیاز برای توسعه صنایع پایین دستی را پیدا کند و پس از آن به تولید و همچنین توسعه این تولید، پالایش و عرضه در بازار دست بزند، شاید در آن زمان نفتی به بازار ورود پیدا کند که دیگر بازار مطلوب و پرارزشی وجود ندارد و شاید زمان از دست رفته باشد
بنابراین، افرادی که خام فروشی را ناخوشایند میدانند، متوجه نیستند که ایران به تولید نفتی میپردازد که قیمت تمام شده آن بین پنج تا ۱۵ دلار به ازای هر بشکه است، اما در حال حاضر به قیمت ۷۰ دلار به ازای هر بشکه به فروش می رساند. این موضوع بدان معناست که در هر بشکه به میزان ۵۰ تا ۶۰ دلار سود نفت صادر شده قابل مشاهده است.
حال آیا این مسئله درست است که ما این ۵۰ تا ۶۰ دلار سود را از کشور دریغ کنیم آن هم به خاطر اینکه پالایشگاهی با چند ده میلیارد دلار سرمایه بسازیم که مثلا این سود ۵۰ دلاری ما به ازای هر بشکه به ۵۵ دلار برسد؟ یعنی برای پنج دلار ارزش افزوده، حاضر هستیم که از سود ۵۰ دلاری که نصیب کشور خواهد شد بگذریم. این مسئله مشکل نگاه خام فروشی در ایران است که متاسفانه مدتی است که کشور درگیر آن شده است.
نظر شما