بازار؛ گروه بورس: از ۲۹ خرداد ماه زمانی که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری مشخص شد شاخص کل تا امروز به صورت پیوسته رشد داشته است که در طول این مدت از یک میلیون ۱۶۲ هزار واحد به یک میلیون ۲۴۸ هزار واحد رسید که به گفته فعالین بازار مهمترین عامل مشخص شدن نتیجه انتخابات بوده است.این رشد به گفته کارشناسان بهترین نوع رشد بوده زیرا به صورت آهسته و پیوسته و دور از هیجان رخ داده است.
با انتخاب شدن آقای رئیسی چند مسئله رخ داد، اولا اینکه رویکرد ایشان در خصوص برجام و مذاکرات مشخص شد و عدم مخالفت ایشان از مذاکرات جلوی رشد شارپی دلار را گرفت بنابراین انتظار رشد شارپی در دلار برای سهامداران کاهش پیدا کرد
گفته شده که در این مدت بر خلاف ماههای قبل که فشار فروش و خروج پول از کارگزاریها اتفاق میافتاد یا اینکه پول به سمت خرید اوراق میرفت، صورت نمیگیرد، این ادعا را هم مدیران برخی از کارگزاریها تاکید کردند. مهرآور مدیر عامل شرکت کارگزاری سامان و عضو هیات مدیره کانون کارگزاران بورس ایران هم گفته که به نظر میرسد روند رشد بازار شروع شده و تا قبل از این چند روز بیشتر افراد فروشنده بودند و اگر خریداری هم وجود داشت، بیشتر اوراق خریداری میکردند اما الان این گونه نیست و خریداران سهام بیشتر شدند.
او در گفتگو با بازار از رئیس دولت جدید خواست، همان گونه که برای بانک مرکزی در دولتهای قبل ارزش قائل بودند، برای بازار سرمایه و سازمان بورس هم همین ارزش را قائل باشند. در این گفتگو که مشروح آن را در زیر میخوانید او معتقد است که با ورود آقای رئیسی امید به بازار سرمایه برگشته است و پیش بینی میکند که شاخص تا ۱میلیون ۵۰۰ هزار واحد به راحتی میرسد.
*بعد از ریزش بورس و راکد ماندن سایر بازارهای موازی، برخی از سرمایهگذاران سرمایه خود را وارد بازار رمز ارزها کردند و برخی دیگر به غیر از بانک محلی برای سرمایهگذاری نداشتند، به نظر شما شاخص اصلی یک سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران چیست؟
سرمایهگذاران به دنبال محلی برای سرمایهگذاری میگردند که امنیت داشته باشد یعنی امنیت اولین اولویت برای یک سرمایهگذاری است، حالا این سوال مطرح است که امنیت در کجا هست؟ امنیت در جای است قوانین به صورت پیوسته تغییر نکنند یعنی ثبات قوانین وجود داشته باشد و همچنین مورد حمایت مسئولین کشور باشد و از قدرت نقدشوندگی کافی برخوردار باشد.
منابع قابل توجهی به صورت پارک شده در بانکها و اوراق وجود دارد که به راحتی قابل انتقال به بازارهای که منفعت برای سرمایهگذار دارد، است و حس میشود که این منابع در حال حرکت به بازار سرمایه هستند. ما در کارگزاری شاهد هستیم که روند معاملات تغییر کرده و خریدار بیشتری برای سهام وجود دارد.
*از حدود ۱۰ روز گذشته و همزمان با مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری ما شاهد رشد بازار بودیم، چقدر مسئله انتخاب آقای رئیسی در رشد بورس نقش داشته است؟
با انتخاب شدن آقای رئیسی چند مسئله رخ داد، اولا اینکه رویکرد ایشان در خصوص برجام و مذاکرات مشخص شد و عدم مخالفت ایشان از مذاکرات جلوی رشد شارپی دلار را گرفت بنابراین انتظار رشد شارپی در دلار برای سهامداران کاهش پیدا کرد و به تبع آن انتظار رشد قیمت از طلا را هم گرفته میشود، در نتیجه این دو بازار چندان جذابیت خاصی برای سرمایهگذاران ندارد.
حضور ایشان در تالار بورس و صحبتهای که با سهامداران داشت نشان از حمایت دولت آقای رئیسی از بازار سرمایه دارد. ایشان به خوبی بازار را میشناسد و آن را بر خلاف سایر دیدگاهها یک قمارخانه نمیداند و اهمیت این بازار به عنوان یک پتانسیل اصلی اقتصادی درک میکند و مجموع از این موارد سبب شده که امید به بازار سرمایه کمی بازگردد و اگر بتوانیم این امید را در بازار حفظ کنیم شاخص کل تا ۱میلیون ۵۰۰ هزار واحد حرکت خواهد کرد در غیر این صورت اگر سهامداران به این نتیجه برسند که به بورس چندان توجهی نمیشود نقاط ناامیدی در بازار سهام شکل میگیرد.
ما تجربه جذب نقدینگی سرگردان به بازار سرمایه را در سال گذشته داشتیم، اگر قدر این فرصت را میدانستیم و دست سهامداران را نمیسوزاندیم، بازار سرمایه ما آمادگی حرکت نقدینگی به سمت تولید را داشت
علاوه بر مسئله انتخابات، انتشار صورت مالی شرکتهای مختلف به غیر از صنعت "خودرو" که رشدی در تولید نداشته، نشان از افزایش آمار تولید شرکتها نسبت به دورههای مالی قبلی خود دارد که در تمامی صنایع تقریبا این رشد را شاهد بودیم.
*کنترل تورم یکی از انتظارات مردم از دولت جدید است، برخی از صاحبنظران سیاستهای انقباضی را به دولت در کوتاه مدت توصیه میکنند، اما مخالفان این دیدگاه سیاست انبساطی با توسعه بازار سرمایه را پیشنهاد دادند، نظر شما در این خصوص چیست؟
بنده در پاسخ به این سوال تجربه دنیا را بازگو میکنم. در دنیا تامین مالی بلند مدت را به بازار سرمایه میسپارند و معمولا کسانی که به دنبال تامین مالی کوتاه مدت هستند از نظام بانکی منابع خود را تامین خواهند کرد. ما تجربه جذب نقدینگی سرگردان به بازار سرمایه را در سال گذشته داشتیم، اگر قدر این فرصت را میدانستیم و دست سهامداران را نمیسوزاندیم، بازار سرمایه ما آمادگی حرکت نقدینگی به سمت تولید را داشت.
*آیا تولید هم آمادگی پذیرش این میزان از نقدینگی در شرایط تحریم را داشت؟
بله، تولید کشور این آمادگی را داشت تا این منابع را جهت توسعه خود به کار بگیرد، که صورت مالی شرکتها در افزایش تولید نشان از این آمادگی است. اما متاسفانه به دلیل نبود کانال ارتباطی بین بازار سرمایه و تولید و وجود برخی از قوانین دست و پاگیر این اتفاق صورت نگرفت.
*آیا نگاه دولت به بازار سرمایه به عنوان منبع تامین کسری بودجه، عاملی اصلی حرکت نکردن منابع مالی به سمت تولید نبود؟
به نظر بنده، تا تیر ماه سال قبل، محل ارتزاق دولت از بازار سرمایه بود و بعد از آن برای کسب منابع خود به سمت بازار پولی حرکت کرد، در نتیجه بازار رها شد و آن دسته از سهامدارانی که به عبارتی تیز بودند و تا چند روز قبل به دنبال خرید سهام بودند بعد از تیر ماه فروشنده شدند و سود خوبی را در بازار کسب کردند.
*رشد و سقوط بازار سرمایه در سال ۹۹ تجربیات زیادی را برای دولت جدید به جا گذاشت، اگر بخواهید به عنوان کسی که سالیان سال در ارکان مختلف بازار سرمایه فعالیت کردید پیشنهادی برای بهبود روند بازار سرمایه در دولت جدید بدهد، چه پیشنهادی خواهید داد؟
اولا که یک کمیته از بازار سرمایه جهت مشاوره تشکیل دهند تا مانند بانک مرکزی بتوانند مسئولان دولت را در امور بازار سرمایه مشاوره بدهد. علاوه بر آن ریاست سازمان بورس در جلسات هیات دولت به عنوان یک عضو موثر و قدرتمند حظور داشته باشد و همچنین از تجربیات افرادی که در کانون کارگزاران به عنوان یک تشکل خود انتظام استفاده کنند و نشستهای با این افراد که تجربه خوبی دارند داشته باشند.
اقتصاد کشور دو بال دارد یکی بازار پولی و دیگری بازار مالی و همانگونه که دولتها برای بازار پولی اهمیت بالای برخودارند برای بازار سرمایه هم این اهمیت را قائل باشند.
نظر شما