علیرضا شامخی؛ بازار: مکانیابی مزارع استخراج رمزارز">رمزارز، مسالهای است که در آییننامه مصوب هیات دولت به آن اشاره شده است. از این رو، برای بهینهسازی آن نیز مقامات عالی رتبه کشور در سطح هیات دولت بایستی به اجماع رسیده و آییننامه را اصلاح کنند. در واقع موضوعی نیست که بخشها و نهادها یا حتی ماینرها بتوانند مستقلا در مورد آن تصمیمگیری کنند. در مجموع برای بهینهسازی مکان فارمها، دولت بایستی در چهار حوزه برنامهریزی کند:
احداث فارمها در کنار نیروگاهها
برجستهسازی تجدیدپذیرها یا نیروگاههای سیکل ترکیبی و CHP
استفاده از مشتقات نفتی برای تبدیل به سوخت قابل اشتعال به ژنراتور
تشویق استفاده از فناوریهای جدید در حوزه احداث فارم
احداث فارمها در کنار نیروگاهها
در آییننامه هیات دولت، الزام شده که مزارع در شهرکهای صنعتی احداث شود که در آنها معمولا با کمبود برق مواجه هستیم. به نظر من این الزام، اشتباه است. با این تصمیم، فارمها در کنار واحدهای صنعتی که خود مصرف برق بالایی دارند مکانیابی شدهاند.
بهینهترین حالتی که میتوان برای مکانیابی احداث مزارع استخراج بیتکوین در نظر گرفت، احداث فارم در کنار نیروگاههایی است که بعضا با تولید اضافه برق در آنها روبرو هستیم و ممکن است گاهی برای تنظیم فرکانس شبکه، این نیروگاهها را از مدار خارج کنند. آییننامه بایستی به گونهای تدوین میشد که با سیاستهای تشویقی، فارمها را به سمت خرید یا اجاره زمین در نزدیکی نیروگاهها سوق داد تا در آنجا مزارع را احداث کنند.
احداث فارم در کنار نیروگاهها مزیت دیگری نیز دارد. ما در حوزه توزیع برق دچار فرسودگی انباشته هستیم. این موضوع ناشی از عدم سرمایهگذاری در این صنعت طی سالهای متمادی شکل گرفته و فقط مربوط به چند سال اخیر نیست. تخمین زده میشود که حدود ۷ هزار مگاوات تلفات مسیر انتقال کشور است. این عدد حدود ۱۰ درصد از کل برق تولیدی کشور است. به همین دلیل، بایستی با سیاستهای درست و بهینهسازی و مکانیابی نیروگاهها در نزدیکترین مکان مصرف، این مقدار را کاهش دهیم. سیاستهای احداث نیروگاههای مقیاس کوچک با همین رویکرد در دولت پیگیری میشد. اما به هر دلیلی، این اتفاق نیفتاد و سرمایهگذاری مطلوب در این صنعت جذب نشد. با همین دیدگاه، میتوانستیم مزارع استخراج رمزارزها را در کنار نیروگاههای مقیاس کوچک جانمایی کنیم. چرا که فارمها مشترک پرمصرف هستند و بخش مطلوبی از تولیدات این نیروگاهها را خریداری میکنند و میتوانند یک مشترک خوشحساب برای آنها باشند.
تجدیدپذیرها یا نیروگاههای سیکل ترکیبی و CHP
آمادگی مالکان فارم برای سرمایهگذاری در احداث نیروگاه، فرصتی برای احداث نیروگاههای تجدیدپذیر، سیکل ترکبی و CHP بود. بدین معنا که کسانی که به دنبال ایجاد فارمهای استخراج هستند، با سیاستهایی به سمت ایجاد نیروگاههای بادی یا آبی سوق داده شوند. یا حتی به آنها الزام کرد که با نیروگاههای تجدیدپذیر موجود قرارداد ببندند تا درآمد پایدار و تضمینی، به دور از بروکراسی اداری در زمان یا قیمت تسویه مطالبات، نصیب آنها شود.
نه فقط تجدیدپذیرها، نیروگاههای سیکل ترکیبی و CHP نیز میتواند در این زمینه برجسته شود. مالکان فارم علاقه زیادی به احداث نیروگاه دارند و با توجه به اینکه کشور ما یکی از تولیدکنندگان برتر گاز است، فرصت بسیار خوبی برای سرمایهگذاری در صنعت برق کشور فراهم میآورد. نیروگاههای جدید هم مصرف برق فارمها را تامین کرده و هم میتوانستند بخشی از نیاز شبکه را تامین کنند. به طور مثال، آییننامه میتوانست مالکان فارم را به سرمایهگذاری در نیروگاههای CHP در نزدیکی روستاها یا مناطق صنعتی که طبق تشخیص وزارت نیرو دارای کمبود برق هستند، الزام کند.
در حال حاضر، بازار برق کشور شکل نگرفته است. در حالی که تولیدکنندگان برق علاقهمند هستند که برق را به قیمتی که برای آنها به صرفه است، بفروشند. مالکان فارمها علاقهمندند که برق را به قیمتی رقابتی خریداری کنند. ولی از آنجا که دولت از نقش حاکمیتی خود عدول کرده، خلا به وجود آمده است و عملا رابطه بین نیروگاههای بخش خصوصی و مالکان فارم به شکل منطقی شکل نگرفته است. در حالی که اگر دولت در جایگاه حاکمیتی خود قرار گیرد، این بازار شکل گرفته و فرآیند کشف قیمت شفاف خواهد شد.
استفاده از مشتقات نفتی برای تبدیل به سوخت قابل اشتعال به ژنراتور
از طرف دیگر، با توجه به پالایشگاهها و وفور مشتقات نفتی در کشور، میتوان از برخی از مشتقات طی فرآیندهایی به عنوان ورودی مولدهای برق استفاده کرد. در برخی از کشورها، گازهایی که الان در حال سوزانده شدن هستند، با ژنراتورهای خاصی تبدیل به انرژی کردهاند. بخش زیادی از سرمایهگذاری در این صنعت هم توسط مالکان فارمها صورت گرفته است. یکی از قطبهای تولید بیتکوین در ایالت تگزاس است که از قطبهای نفتی دنیا نیز هست.
تشویق استفاده از فناوریهای جدید در حوزه احداث فارم
در نهایت به این نکته در مورد فناوریهای فارمها نیز اشاره کنم که بایستی مالکان فارمها را به استفاده از فناوریهای جدید با مصرف برق کم و توان محاسباتی بالاتر سوق داد. این فناوریهای جدید عمدتا در چین تولید میشوند. طبعا ورود به فناوریهای جدیدتر مذکور، با عدم قطعیت روبرو است. از این رو، شاید سرمایهگذاری در این حوزه چندان صحیح به نظر نمیرسد.
الان فرآیند به این شکل است که قطعات را به صورت CKD وارد کرده و قطعات را در کشور مونتاژ میکنند. میتوان مالکان فارم را تشویق کرد که با همین روش، بر واردات قطعات مربوط به فناوریهای جدید تمرکز کنند. جای خالی این موضوع در آییننامههای ابلاغی دولت احساس میشود.
نظر شما