تهمینه غمخوار؛ بازار: یکی از چالش های اقتصادی ایران برای به عضویت درآمدن سازمان تجارت جهانی در دهه ۱۳۸۰، عدم برخورداری کشور از تجربه کافی همکاری با اتحادیه های بزرگ تجاری و تحت تاثیر قرار گرفتن روابط دوجانبه تجاری با کشورهای همسایه و منجر شدن به حجم مبادلات تجاری در سطح پایین بوده است.
از این رو ایران با پیوستن به برخی از پیمان های تجاری منطقه ای به حضور و ارتباط خود با همسایگانش بهبود بخشید و تمام تلاش خود را به کار گرفت تا تحریم ها و فشارهای روزافزون امریکا موجب نشود تا ظرفیت های ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی آن که ظرفیت های فراوان اقتصادی را در رابطه با کشورهای همسایه برای خود فراهم کرده است، نادیده گرفته شود زیرا کشور در عرصه های مختلف به خصوص انرژی در میان کشورهای غرب آسیا از موقعیت بالایی برخوردار است که کشورهای همسایه را به خرید و بهره برداری از این منابع ترغیب می کند.
از طرفی، کاهش تدریجی وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای حاصل از نفت و همچنین افزایش صادرات محصولات غیرنفتی امری مهم و یکی از ارکان دستگاه دیپلماسی اقتصادی است که به رشد تنوع درآمدزایی کشور در جهت اجرای سیاست افزایش تولیدات و یافتن بازارهایی برای تولیدات ایران در جهان و کشورهای همسایه و معرفی به آن ها در شرایط کنونی تحریمی کشور کمک می کند.
در همین راستا خبرنگار بازار گفتگویی را با «سید حسین ملائک»، سفیر پیشین ایران در جمهوری خلق چین انجام داده که در ادامه می خوانید:
* با اعمال تحریم ها و فشارهای حداکثری از سوی آمریکا، برخی بر این باورند که حوزه صادرات فرآورده های نفتی ایران محدود و تحت تاثیر قرار گرفته و به همین دلیل حضور منطقه ای ایران به خصوص در حوزه انرژی باید پررنگ تر شود. آیا موضوع تحریم با ارتباط بیشتر ایران با همسایگانش مرتبط است؟ ارزیابی جنابعالی چیست؟
دولت آمریکا در دوران ترامپ با اتخاذ سیاست «فشار حداکثری» در واقع به دنبال سقوط نظام سیاسی ایران بود که محقق نشد. این سیاست دو ستون نفت و بانک را هدف گرفت. در رابطه با تحریم بانک ها می شود گفت که نسبتا موفق بود و عملا رابطه نظام بانکی جهان را با شبکه بانکی کشور البته با استثناهایی که که برای ایران خیلی اهمیت نداشت، قفل نمود.
همچنین، این سیاست هزینه مراودات پولی را حداقل ۲۰ درصد به ضرر ایران افزایش داد. تحریم های اعمال شده در مورد نفت نیز ضمن اینکه باعث شد ایران به صورت قاچاق نفت خود را بفروشد، سبد مشتری های نفت ایران را نیز خیلی کوچک کرد و از جانب دیگر درآمد های نفتی را نیز کاهش جدی داد. به نظر نمی رسد دولت بایدن بخواهد این دستاوردها بدون ما به ازاء ارزشمندی به راحتی فراموش کند. بنابراین می توان پیش بینی کرد که از زاویه دید مناسبات جهانی حداقل تا یک سال آینده شرایط برای اقتصاد ایران اگر منفی تر نشود، تغییر محسوسی را نیز شاهد نباشیم.
می توان پیش بینی کرد که از زاویه دید مناسبات جهانی حداقل تا یک سال آینده شرایط برای اقتصاد ایران اگر منفی تر نشود، تغییر محسوسی را نیز شاهد نباشیم
ارتباط ایران با همسایگانش نیز تابعی از همین محدودیت های بین المللی است. ایران با افغانستان و عراق همان مشکلاتی را دارد که با فرانسه و هند دارد. لیکن به دلیل مجاورت مرزی، بسیاری از نقل و انتقالات با تسهیلات بیشتری صورت میگیرد و این امتیازی مهم محسوب می شود.
ایران مزیت های زیادی به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیک خود در حوزه نفت و گاز به عنوان «شاهراه» می توانست داشته باشد که عملا همه آنها هم بخاطر سیاست های وزارت نفت بعد از انقلاب و هم فشار خارجی از بین رفته و جز خاطره ای بر روی کاغذ چیزی نمانده است. ایران، در خصوص خطوط اتصال انرژی برق نیز در شرایط کنونی یک مزیت مرحله ای در قبال پاکستان، افغانستان و عراق دارد که اگر نتواند یک فرمول متعادل مورد توافق برای آن تعریف کند به مرور زمان این مزیت را هم از دست خواهد داد.
ایران، در خصوص خطوط اتصال انرژی برق نیز در شرایط کنونی یک مزیت مرحله ای در قبال پاکستان، افغانستان و عراق دارد که اگر نتواند یک فرمول متعادل مورد توافق برای آن تعریف کند به مرور زمان این مزیت را هم از دست خواهد داد
* نقش دیپلماسی اقتصادی_ پارلمانی در رشد و توسعه کشور از دیدگاه شما چیست؟
منظورتان را از «دیپلماسی اقتصادی _پارلمانی» متوجه نمی شوم. پارلمان نقش قانون گذاری و نظارت بر کار دولت دارد و باید بر همین اساس عمل کند. دیپلماسی مربوط به قوه مجریه است. رشد و توسعه کشور نیز با حکمرانی خوب محقق میشود که نظام ایران در عمل و تجربه چهار دهه گذشته نشان داده فاقد آن است. البته این امر محقق میشود اما نه با سر هم کردن کلمات و اسامی.
البته این را میفهمم که بخاطر تحریم ها و شیوع ویروس کرونا به شکر خدا سفر های بی ربط و باربط خارجی بسیاری از مقامات خصوصا مجلسی ها متوقف شده است. به نظر میرسد بسیاری از دوستان دنبال وصل کردن موضوعاتی به هم هستند که نتیجه آن سفر خارجی شود.
* چین، امریکا و روسیه در جهت گیری های اقتصادی ایران چه نقشی را ایفا می کنند؟
ورود آمریکا به تحریم های ثانویه علیه ایران باعث شد که ارتباط اقتصادی و تجاری ایران با آمریکا و سپس با اروپا کاهش جدی پیدا کند و این جهت گیری به سوی سایر کشورها از جمله چین سرازیر شود. چین هم اکنون مهمترین شریک اقتصادی و تجاری ایران محسوب میشود.
از جانب دیگر روسیه نیز به دلیل نقش محوری که در تشکیل اتحادیه گمرکی اوراسیا دارد، اهمیت ویژه ای برای ایران پیدا می کند. پیشنهاد و حمایت روسیه از عضویت ایران در این اتحادیه افق جدیدتری در روابط اقتصادی ایران با خارج باز کرده و کمک بزرگی به قوام یافتگی اقتصادی ایران خواهد کرد.
به یاد داشته باشیم که دو تجربه عدم توانایی از استفاده از باز شدن بازارهای روسیه و قطر به روی اقتصاد ایران نشان داد که کشور از ضعف ساختاری و اساسی تولید مدرن رنج می برد و از نظر من، وزارت صمت در طول این چهل سال بیشتر وقت را هدر داده و کار اساسی در این خصوص انجام نداده است.
*جنابعالی عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور در پیشبرد اهداف توسعه تعاملات تجارت خارجی را چگونه ارزیابی می کنید؟
نظام سیاسی ایران اهداف توسعه ای ندارد. ما شاهد این مسئله هستیم که «برنامه ریزی های توسعه ای کشور» فاقد استراتژی و هدف گذاری جدی است و لذا همواره با حدود ۳۰ درصد راندمان روبرو بوده است که آن هم به اجتماع بیش از چند ده هزار پروژه نیمه تمام منجر شده است.
بنابراین، دستگاه دیپلماسی نیز نمی تواند اهداف توسعه ای داشته باشد. تعاملات تجارت خارجی در گرو وجود بستر سازگار و عادی است که بخاطر تحریم ها از بین رفته است. لذا، باید به دستگاه دیپلماسی اجازه داده شود که برای رفع تحریم ها عمل کند. برای یک کشور ۸۰ میلیونی حل و فصل مشکل حداکثر ۳۰ تا ۴۰ میلیون دلاری یک شرکت حمایت از تجارت محسوب نمی شود.
تعاملات تجارت خارجی در گرو وجود بستر سازگار و عادی است که بخاطر تحریم ها از بین رفته است
سه فاکتور عامل اصلی وضع رقت بار اقتصادی کشور است. اول: ناکارآمدی سیستم حاکم؛ دوم: تحریم های خارجی؛ سوم: فساد ناشی از اقتصاد سیاسی معیوب و نامتعادل، تفکر دلالی و رانت خواری.
اگر نظام سیاسی می توانست موضوع ناکارآمدی و فساد را حل کند، به هیچ عنوان تحریم ها نمی توانستند دستاورد با ارزشی در مقابل ملت ایران داشته باشند. اما چون نه اراده و نه توانی برای حل این معضل وجود ندارد، لاجرم برای بقاء به حل مشکل تحریم ها اقدام کند. این درک در طرف مقابل یعنی آمریکا هم وجود دارد. لذا آنها بخش عمده و مهمی از تحریم ها را لغو نخواهند کرد مگر اینکه در مقابل آن امتیازی گرفته باشند.
*با توجه به اینکه چهار ماه از عمر دولت کنونی در ایران باقیمانده است، آیا بایدن منتظر خواهد ماند با دولت آتی ایران وارد مذاکره شود؟
دولت آمریکا به خوبی میداند که در ایران با دولت فعلی مذاکره نمی کند. برای آنها مهم خواهد بود که فردی مثل محمد جواد ظریف در آن طرف میز باشد که حداقل بتوانند با وی بر سر یک سری اصول پایه توافق داشته باشند یا فرد دیگری که میخواهد با تجربه اندوزی کار را پیش ببرد.
نظر شما