وحید پورتجریشی؛ بازار: سواحل مرزی کشوری همچون ایران که قلب تپنده ترانزیت منطقه ای در بخش غرب آسیا و همچنین بهترین، امن ترین و کوتاهترین مسیر انتقال بار میان جنوب و شمال محسوب می شود، نقشی کلیدی در توسعه تجاری و دفاعی ایفا میکنند.
بدیهی است برای بهره برداری حداکثری از این مواهب ژئوپولیتیکی، می بایست در گام اول اقدام به بررسی و مطالعه دقیق این سواحل کرده و سپس برنامه جامعی برای بهره برداری حداکثری از ظرفیت های موجود در این بنادر طراحی و به مرحله اجرا در آورد.
سواحل مکران در جنوب شرقی کشور که بندر چابهار مهمترین بخش آن محسوب می شود نیز از جمله این ظرفیت ها بوده که البته با توجه به حضور سنگین چین در بخش جنوب غربی پاکستان و اقدام به تاسیس کریدور رقیب تجاری بزرگ در قالب طرح موسوم به CPEC، مهلت بهره برداری از این سواحل درخشان نیز رو به تمام است. چراکه در صورت تکمیل پروژه CPEC که در فاصله ۷۰ کیلومتری چابهار و سواحل مکران قرار دارد، دیگر نمیتوان امید چندانی به بهره برداری از این منطقه استراتژیک داشته و در عمل باید زمین بازی را به چین واگذار نمود.
پیشینه تاریخی
مُکران از نظر تاریخی سرزمینی ساحلی در جنوب شرقی ایران و جنوب غربی پاکستان است که در طول خلیج عمان از رأسالکوه در غرب جاسک تا لاس بلا در جنوب غربی ایالت بلوچستان پاکستان گستردهاست. مکران و نواحی ساحلی جنوب شرقی ایران در روزگار مادها، به ویژه سلطنت آستیاک یا ایشتوویگو(۵۵۰-۵۸۰قبل از میلاد) یکی از ساتراپهای (استان) شرقی آن دولت بوده و به نام سرزمین «پاریکانیان و حبشیان آسیایی» از آن یاد شده است.
در سال ۵۴۵ قبل از میلاد، ایالات شرق ایران، از جمله مکران، به وسیله کوروش فتح شد. در زمان سلطنت داریوش، سرزمین ماکا یا مکران جزو ایالات فلات ایران به شمار میرفت.
در دوره اشکانی، به ویژه سلطنت مهرداد اول، سرزمین مکران هم جزو قلمرو پارت به حساب میآمد. با تسلط ساسانیان، اردشیر ساسانی، کشور را به ۳۳ ناحیه مستقل تقسیم کرد که مکران نیز یکی از آنها بود. حکمران مستقل و موروثی هر ناحیه را شاه میگفتند.
تا پیش از ظهور اسلام این نامها در میان مردم منطقه، معمول بود. ولی در قرن اول هجری که اعراب بر آن سرزمین دست یافتند، نام «مکران» بر این منطقه اطلاق می شد و جغرافینویسان اسلامی هم آن را با همین املا ضبط کردهاند. از این پس به علت مهاجرت بلوچ ها از کرمان و سیستان، به این منظقه نام بلوچستان، برگرفته از نام ساکنان، اطلاق شده است.
اهمیت جایگاه ژئوپلیتیک سواحل مکران
با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر اهمیت منطقه مکران به عنوان «ثروت عظیم ملی»، سخنان رهبر معظم انقلاب لزوم توسعه سواحل مُکران و ایجاد زمینه های مناسب برای توسعه این منطقه را به درستی نشان می دهد. دقت در اسناد بالادستی هم نشان میدهد که اهمیت توسعه سواحل مُکران، جایگاه ویژهای در برنامههای توسعه کشور چه برنامههای کوتاهمدت و سالانه و چه برنامههای میانمدت و ۵ساله دارد.در برنامه ششم توسعه دولت، ایجاد بسترهای مناسب برای توسعه منطقه مُکران بهصورت برجسته دیده شده است، باید گفت امروز بازتعریف نقش سواحل مُکران در فراهم کردن فرصتهای اقتصادیـسیاسی و فرهنگی بیشازپیش ضروری است. به همین سبب طی یک تلاش و خرد جمعی برنامه جامع توسعه سواحل مُکران تدوینشده است.
یکی از مهمترین قابلیتهای این منطقه، مجاورت آن با آبهای آزاد بینالمللی در سرتاسر مرز جنوبی، همسایگی مستقیم با کشورهای پاکستان و افغانستان، و به طور غیرمستقیم با کشورهای آسیای مرکزی(از طریق ترکمنستان) است که یک راه غیرقابل چشم پوشی برای این کشورهای محصور در خشکی( به جز پاکستان) به دریاهای آزاد محسوب میشود. ولی متاسفانه، زیرساختهای توسعه و بسترهای ترانزیتی آن با سطح استاندارد جهانی، فاصلهای چشمگیر دارد.
استان سیستان و بلوچستان در مسیر دو کریدور از سه کریدور ترانزیتی بزرگ دنیا قرار دارد. این امر، منطقه مکران را به عنوان محور ترانزیتی طرح توسعه جنوب شرق مطرح میکند. در صورت راهاندازی محور ترانزیتی کشور، که از بندر چابهار آغاز و با عبور از شهرهای استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی، رضوی و شمالی به کشورهای آسیای میانه ختم میشود، این منطقه محروم، از فقر و محرومیت خارج خواهد شد و به سوی توسعه حرکت خواهد کرد.
چابهار گام نخست توسعه سواحل مکران
تنها دروازه کم هزینه و پرسود تجارت ایران در دریای عمان، بندرچابهار است، به ویژه با توجه به سرمایه گذاری ۴۵ میلیارد دلاری چینی ها در بندر گوادر پاکستان برای جابجایی ۴۰۰ میلیون تن کالا که برابر کل ظرفیت بنادر ایران است، عامل انگیزشی مهمی در راستای سرمایه گذاری هندی ها در چابهار است که حتی با شرایط تحریمهای جدید آمریکا باعث معافیت این بندر از تحریمها گردیده است. از سوی دیگر میانگین وزنی از سهم کالای دریابرد ایران در خلیج فارس در حدود ۹۰ درصد ، در دریای مازندران به اندازه ۹ درصد و در دریای عمان، تقریباً یک درصد است و عملا ظرفیت سواحل مکران بدون استفاده میباشد.
برخی ظرفیتهای ممتاز بندر چابهار
- شامل ظرفیت انتقال کالا، بازار گازهای ال ان جی و سی ان جی برای شبه قاره هند و ظرفیت تامین ۲۰ درصد از نیازهایمان به کالاهای اساسی
- دروازه بزرگ مبادلات تجاری چهارجانبه میان ایران، عمان، هندوستان و افغانستان
- دروازه آسان صادرات گندم کشورهای روسیه، قزاقستان و اوکراین به خاورمیانه، شمال آفریقا و جنوب شرق آسیا
- توانایی حمل ۴۰۰ تن کالا در شرایط کنونی به دلیل خرید و نصب ۹ محموله جرثقیل وارداتی از آلمان و فنلاند
نقش استراتژیک دریای عمان در امنیت خلیج فارس
سواحل دریای عمان، یا بنا به تاکید رهبر انقلاب، سواحل مکران، عقبه منطقه خلیج فارس در برابر دشمنان فرامنطقهای ایران به حساب میآید؛ به نحوی که نیروهای متخاصم برای هرگونه اقدامی در خلیج فارس، مجبور به عبور از این دریا هستند. با توجه به احاطه ایران بر کرانه شمالی دریای عمان، با یک برنامهریزی دفاعی دقیق میتوان به مقابله با تحرکات دشمن در این منطقه پرداخت و آن را در خلیج فارس در تنگنا قرار داد.
ارزشهای دفاعی سواحل مکران
عقبه نامناسب منطقه، از جمله وجود ارتفاعات مکران، چالههای جازموریان و منطقه دلگان در استان سیستان و بلوچستان، امکان عبور از این منطقه را برای نفوذ به عمق کشور، برای دشمن بسیار سخت میکند. اما همین عقبه نامناسب، وجود خورهای متعدد و تراکم جمعیتی بسیار پایین و حتی خالی از سکنه بودن منطقه، به همان اندازه فرصت های مناسبی در اختیار قاچاقچیان بینالمللی مواد مخدر و سلاح قرار میدهد و امکان عملیات محدود و ایذایی را از طریق ارسال تیم های تروریستی به داخل، برای دشمنان فراهم میکنند.
از آن جا که سواحل دریای عمان امکان دسترسی مستقیم به آبهای آزاد را فراهم میکنند، برای مهاجمین دارای اهمیت استراتژیک بالایی است. گذشته از آن، بریدگیهایی که در ارتفاعات منطقه به واسطه سیلابها و رودخانههای منطقه به وجود آمده است، امکان نفوذ دشمن از این مناطق را به درون کشور یا حداقل داخل ارتفاعات مکران فراهم میکند. به علاوه آبهای ساحلی دارای عمق کم بوده و نزدیک شدن ناوهای بزرگ دشمن را غیرممکن میسازند. به همین دلیل استفاده دشمن از روشهایی از قبیل هلیبرد محتمل است. در برخی از قسمت های ساحل، وجود موانعی مانند پشتههای ماسهای و برخی موانع دیگر وجود دارد که میتواند به عنوان موانع در هنگام نزدیک شدن دشمن، مورد استفاده قرار گیرد.
نقش سواحل مکران در تبدیل ایران به یک قدرت فرا-منطقهای
استان سیستان و بلوچستان در مسیر دو کریدور از سه کریدور ترانزیتی بزرگ دنیا قرار دارد. این امر، منطقه مکران را به عنوان محور ترانزیتی طرح توسعه جنوب شرق مطرح میکند. در صورت راهاندازی محور ترانزیتی کشور، که از بندر چابهار آغاز و با عبور از شهرهای استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی، رضوی و شمالی به کشورهای آسیای میانه ختم میشود.
همچنین بندر چابهار یکی از چهارراه های اصلی کریدور جنوبی تجارت جهانی نیز محسوب میشود. این بندر به علت موقعیت استراتژیک خود و دستیابی به آبهای آزاد بینالمللی، جایگاه ویژهای در مبادلات بین ایران و سایر نقاط منطقه دارد. چابهار نسبت به سایر نقاط ساحلی ایران، مزیتهای خاص خود را دارد. آب های عمیق در خلیج چابهار، شرایط پهلوگیری کشتی های بزرگ و ایجاد تاسیسات بندری را فراهم می کند. این بندر، مهمترین بندر تجاری خارج از حوضچه خلیج فارس است.
نهایتا سواحل جنوب شرقی ایران به لحاظ جایگاه نظامی میتواند در اتخاذ استراتژیهای فرا-منطقهای برای ایران تعیین کننده باشد و توان تحرک میان آبهای اقیانوسی را به نیروی دریایی ایران ببخشد. این به معنای گسترش حوزه عملیات نظامی ایران، فراتر از حوضچه خلیج فارس و امکان تبدیل آن به یک قدرت دریایی استراتژیک است.
بر خلاف محیط بسته خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند، با پیوند دادن ما به آبهای آزاد، امکان این تبدیل را به ما میدهد. وجود پایگاه هوایی چابهار و توسعه آن میتواند قدرت نظارتی و کنترل ایران را بر بخش شمالی اقیانوس هند افزایش دهد. مرزهای آبی کرانههای عمان و کنترل یکی از آبراههای اصلی و استراتژیک جهان، تسلط ایران را بر مبادی ورودی خلیج فارس و اقیانوس هند تضمین میکند و از طریق تجمیع منافع دیگران، با تولید امنیت از طریق همکاریهای بین المللی، هزینه تامین امنیت منطقه را به عهده دیگران میگذارد.
در این راستا بررسی جایگزینی عمان به جای کشور امارات بعنوان هاب کالاهای توزیعی وارداتی و صادراتی منتهی به ایران با همکاری وزارت امورخارجه و دیگر سازمانها و نهادهای مسئول میتواند نقش استراتژیک جدید و پررنگی را برای سواحل دریای مکران تعریف نماید.
مکران، فرصتی بزرگ برای راه آهن جمهوری اسلامی ایران
احداث اتصال ریلی شمتیغ، احداث اتصال ریلی چابهارـ زاهدان و طرح افزایش ظرفیت محور بافق – مشهد همگی در راستای توسعه تجارت با کشورهای هند و افغانستان است. از سوی دیگر، ایران می تواند گوادر را نه تنها به چشم تهدیدی علیه پروژه ملی چابهار، بلکه به عنوان فرصتی نو در جهت مشارکت با پاکستان و چین در ساخت و توسعه این کریدور و اتصال آن به کریدور ITI در نظر گرفته و با فعالسازی ITI در جهت جذب بخشی از کالاهای مورد هدف ترانزیت در مسیر پاکستان – افغانستان حرکت کند.
در اینصورت، یکی از مسیر های اصلی ارائه شده از سوی چین به عنوان راه ابریشم جدید که در قالب پروژه بزرگ یک کمربند – یک جاده ایجاد شده، به سمت ایران منحرف خواهد شد و با توجه به مزایای رقابتی ایران در برابر افغانستان مانند امنیت، مسیر سهل الوصول تر و همچنین نظام سیاسی – تجاری منسجم تر در قیاس با کابل، اقبال تهران برای چنین امری دوچندان خواهد بود.
بدیهی است در چنین شرایطی پروژه بندر گوادر نه تنها برای ایران به منزله تهدید نخواهد بود، بلکه به عنوان فرصتی برای ترانزیت ریلی مطرح خواهد شد و تهران از این طریق قادر به بهره برداری هم زمان از دو پروژه بنادر چابهار و گوادر خواهد بود. چنانچه راه آهن پاکستان نیز در جلسات دوجانبه آمادگی خود در خصوص اتصال گوادر به بندر چابهار پس از پیوستن گوادر به شبکه ریلی پاکستان اعلام نموده است.
نظر شما