پژمان مرادی؛ بازار: مرداد ماه بود که رئیس سازمان بورس از موافقت نهایی تزریق یک درصد از منابع صندوق توسعه ملی خبر داد. با اعلام همین موضوع بود که بازار برای چند روز سبز رنگ شد و در اوایل دوران اصلاح امیدهای را به سهامداران داد، اما بعد از گذشت حدود ۳ ماه از اعلام چنین خبری هنوز تکلیف این یک درصد مشخص نیست. آقا بزرگی مدیر عامل کارگزاری بانک رفاه و از کارشناسان مطرح بازار سرمایه در گفتگو با بازار میگوید منابع ارزی صندوق توسعه ملی از سالیان گذشته در خارج از کشور قرار دارد و به عبارت دیگر فیزیک ارزی ما در خارج کشور میباشد. او معتقد است ما منابع ارزی فیزیکی در داخل نداریم که در اختیار نهادها قرار داده شود.
*شورای عالی بورس و سازمان بورس در اوایل دوران اصلاح قولها و وعدههای را عنوان کرد که بسیاری از آنها محقق نشد، یکی از این موارد تزریق یک درصد از منابع صندوق توسعه ملی جهت افزایش نقدشوندگی بازار بود که بعد از گذشت چندین ماه هنوز این امر تحقق پیدا نکرد. دلیل عدم تزریق این منابع به بازار بورس چیست؟
بسیاری از اخبار و وعدههای که از مراجع رسمی حتی از شورای عالی بورس مطرح شد، تحقق پیدا نکرده که یکی از مهمترین آنها همین منابع صندوق توسعه ملی بود. منابع ارزی ما در صندوق توسعه ملی از سالیان گذشته بابت مطالباتی که از خارج کشور داشتیم به صورت فیزیکی در دست رس نیست و اگر بخواهیم در داخل از محل ارزهای خارج از کشور، نقدینگی را در اختیار یک نهاد مالی یا بنگاه اقتصادی قرار دهیم، این کار به منزله تغییر پایه پولی بوده و تورمزا است.
وعده دیگری که موفق نشد، پیشنهاد اجرای ماده ۱۶ و ۱۷ قانون رفع موانع تولید مبنی بر ممنوعیت سرمایه گذاری بانکها در بازار سرمایه بود که به عنوان یکی از ابزارهای که بتواند نقدینگی بانکها را متوجه بازار سرمایه گذاری از طرف سازمان بورس و شورای عالی پیشنهاد داده شد اما تا این لحظه این مورد هم محقق نشده و هیچ گونه از مراجع رسمی آن را تایید نکردند.
*با توجه به اینکه بسیاری از سهامداران خرد از وضعیت کنونی بورس رنج میبرند و منتظر یک فرصت برای خروج از بازار هستند، شما شرایط کنونی بورس را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که بازارهای مالی در تمام دنیا موثر از متغیرهای اثرگذار بر رشد اقتصادی مانند تورم، حجم پول، نقدینگی و امثال این موارد هستند، بازارهای مالی ما هم استثنا نیستند اما در عین حال بزرگترین و موثرترین محور افزایش قیمتهای و شاخص کل بورس ما نرخ ارز بود.
با وجود افزایشهایی که در چند ماه ابتدای سال در بورس تجربه کردیم، ولی با ثابت ماندن نرخ ارز ( پیش بینی میشود که نرخ ارز تا آخر سال رشد مختصری داشته باشد)، شاهد اصلاح قیمتهای سهمها و اصلاح قابل توجه شاخص کل بودیم، با این حال تا همین لحظه بالغ بر ۱۵۰درصد بازددهی در بورس داشتیم، یعنی وضعیت ما اگر نگوییم ۱۰۰درصد با ثبات شده اما به وضعیت متعادلی رسیدهایم، در حالی که به اقتضای ذات بازار، بورس میتواند شرایط مثبت یا منفی داشته باشد.
بیشتر سهامداران در ابتدا سال بازدهی قابل توجهی کسب کردند اما در طی سه ماه اخیر (با وجود اینکه شاهد بودیم برخی از سهامداران در این بازه زمانی وارد بازار شدند)، یک اصلاحی در سودهای که قبلا کسب کردند بودیم و در حال حاضر به نظر من هیچ بازاری در مقایسه با بازار بورس دارای قدرت نقدشوندگی بالا، قانونمندی و کارایی لازم را ندارد و کماکان بازار سرمایه حرف اول را برای سرمایه گذاری میزند. چنانچه اشخاص سرمایه گذار، بازه میان مدت ۶ماه تا یکسال داشته باشد به خصوص اگر متوجه سهام بنیادی موجود در بورس بشوند، سرمایه گذار موفقیت آمیزی نسبت به سایر بازارها در آینده خواهند داشت، به خصوص اینکه در حال حاضر همچنان مجموعه حمایتها و تدابیر مسئولان اقتصادی در خصوص بازار سرمایه صورت میگیرد و کماکان بازار مورد حمایت نظام و حاکمیت است. فکر میکنم اگر وضعیت نابسامانی بازار را بیش از حد بزرگنمایی کنیم در حقیقت هیچ تصویر صحیحی به استفاده کنندگان نشان نمیدهیم.
با توجه به اینکه فرد یا افرادی که از روی دانش و تجربه سرمایه گذاری نکردند، بلافاصله اولین واکنشی که انجام میدهند پیروی از جو حاکم است به همین منظور آن انتظاراتی که کارشناسان مد نظرشان است ممکن است محقق نشود
از لحاظ بازدهی، پیشبینی سود کل شرکتهای پذیرفته شده در بورس در انتهای سال ۹۸ بالغ بر ۱۶۰هزار میلیارد تومان بوده است اما در حاصل حاضر پیشبینی این سود برا سال ۹۹ به ۱۵۰ هزار میلیارد تومان تقلیل یافته است، در عین اینکه متوسط پی به ای، تی تی ام یا معادل عملکرد ماهیانه شرکتهای بورسی بدون توجه به سودآوری شرکتها از ۱۴.۲ در فردین سال ۹۹ به ۳۳.۵ در حال حاضر رسیده است.
ذکر این نکته لازم است که لزوما افزایش سطح عمومی قیمت در بورس و بازارهای مالی به منزله بهبود وضعیت اقتصاد نیست، به عنوان مثال کشورهای مانند ترکیه، زیمباوه و ونزوئلا جزو کشورهای هستند که شاخص اندازه گیری بورس آنها ۴برابر بازده ما در سال ۹۹ بوده به طوری که بورس ترکیه در مرداد ماه سال ۹۹ به دلیل رشد بیش از حد شاخص ۰۰ از عدد رشد شاخص را برداشتند، که موضوع را میتوان در شکست یکباره نمودار آن مشاهده کرد، این مسئله ناشی از کاهش ارزش لیر ترکیه یا افت پول ونزوئلا که حاصل آن ایجاد انتظارات تورمی و هدایت نقدینگی به بورس میشود، بوده است.
*نوسانات اخیر بازار سرمایه علاوه بر تحلیلگران و هم سهامداران خرد، برخی از حقوقیها را سردرگرم کرده است، از نظر شما این میزان از نوسان به خصوص بعد از انتخابات آمریکا ناشی از چه عواملی میباشد؟
این نوسانات دلایل متعددی دارد و مربوط یک عامل نمیشود؛ اگر بخواهیم با توجه به رتبه اثر گذاری عوامل بر بازار سرمایه آنها را تقسیم بندی کنیم، یک تغییر در سیاست عرضه شرکتها در بورس( اختلاف نظری بین مسئولین دولت در خصوص عرضه شرکتهای پالایشی یا گنجاندن شرکتهای پالایشی در صندوق های ای تی اف)، تغییرات مداوم در مقرارت و قوانین و اراده سیاستی در کنترل بازار ارز بعد از جهشهای قابل توجه که در ابتدای سال داشت، اگر این عوامل را به عنوان یک محرک برای بازار سرمایه تلقی کنیم، مطمئنن با فروکش کردن التهاب این عوامل انتظار رشد آنچنانی نباید داشت و همانطور که اشاره کردم به دلیل عدم تناسب سودآوری شرکتها و افزایش پی به ای، انتظاراتی که فعالان بازار داشتند کسب امتیاز ۳۱۰درصدی مانند چهار ماه ابتدای سال است.
در حال حاضر اگر نخواهیم یک نقطهای را به عنوان نقطه مشخص برای پایان اصلاحات قیمت شاخص تعریف کنیم، با قاطعیت میتوان گفت که بخش زیادی از سهمها به خصوص سهمهای بنیادی به نسبت معقولی بین ارزش ذاتی و ارزش روز سهام خود رسیدند.
*یکی از معیارهای خرید سهم بررسی گزارش صورت مالی شرکتها است، با توجه به اینکه صورتهای مالی منتشر شده برای ۶ماهه ابتدای سال سوددهی شرکتها را نشان میدهند اما هنوز روند منفی سهم در تابلوی بورس مشهود است، به نظر شما دلیل این موضوع چیست؟ آیا دولت به صورت دستوری در حال کنترل قیمت سهمها است؟
با توجه به تجربه سالیان گذشته در کلیه بازارها، ما یک پیش واکنش یا عکس العمل در دوران صعود و رکود، به خصوص در آن بخش از اقتصاد کشور که عموم افراد دخیل در آن بدون پشتوانه تجربه و دانش کافی در آن ورود کردند هستیم. در چهار ماه ابتدای سال با تشویق مردم به بورس بدون اشاره به لزوم داشتن دانش از این بازار سبب شده که تعداد زیادی از وارد این بازار شدند و در نتیجه با این مسئله برخورد میکنیم که به یکباره بدون توجه به وضعیت موجود و تحلیل کارشناسی، شرکتها تابع حرکت جمعی میشوند. در زمان ریزش هم به همین شکل است که افراد از رفتار گروهی تبعیت میکنند و شاید به همین دلیل بود که سازمان بورس تشخیص داده که محدودیتهای برای صفهای عریض و طویل فروش ایجاد کند. زمانی که کار کارشناسی و تحلیل جامعی مبتنی بر سرمایه گذاری وجود نداشته باشد، اولین گزینه تبعیت از رفتار گروه است که ممکن است برخی به صورت عامدانه و آگاهی دامن به صفهای فروشی دامن بزنند که واقعا شرکتهای ارزنده در ان وجود داشته باشد.
در حال حاضر من فکر میکنم ۵۰درصد از شرکتهای موجود در بورس و فرابورس اصلاحات اساسی انجام دادند و در نقطه مناسبی برای سرمایه گذاری میان مدت و بلند مدت قرار دارند. با توجه به اینکه فرد یا افرادی که از روی دانش و تجربه سرمایه گذاری نکردند، بلافاصله اولین واکنشی که انجام میدهند پیروی از جو حاکم است به همین منظور آن انتظاراتی که کارشناسان مد نظرشان است ممکن است محقق نشود. از نظر کارشناسی ممکن است که نقطه متعادل برای سرمایه گذاری در شرایط کنونی باشد اما به خاطر همان رفتارهای پیش واکنشی و روانشناسی بازار به دلیل حجم معاملات این حس به وجود میاید که نقدینگی را باید از بازار خارج کنیم.
*آیا آماری از خروج نقدینگی در این روزها از بازار دارید؟
بالغ بر ۳۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی اشخاص حقیقی وارد بازار شد، اما در حال حاضر روزانه شاهد خروج مبالغ قابل توجه از بازار به وسیله حقیقیها، هستیم. در ادامه کار بازار مشکل اصلی ما تقاضا یا نقدینگی لازم نه به جهت حمایت از بازار بلکه برای سرمایهگذاری در بازار خواهد بود. در حال حاضر نقدینگی در حال تفکر و ارزیابی است و طبق رویههای گذشته که در بازار سرمایه ایران داشتیم، متاسفانه این نقدینگی به یکباره به سمت بازار سرمایه هجوم میآورد خود این موضوع میطلبد که ما تدابیری برای جلوگیری از ورود بیش از حد نقدینگی به بازار، عرضه سهام، سلب حق تقدم و انتشار اوراق اندیشیده شود.
نظر شما