سید محمد احرامیان؛ بازار: باید در مورد صنعت کشور به طور اساسی تفکر کرد و تفهیم نمود که ایران نیاز جدی و فوری به تغییر اساسی در سیستم اقتصادی خود دارد. بخشی از مشکلات عدیدهای که در مسیر توسعه و بهبود وضعیت مجموعههای فلزی قرار میگیرد، این مسئله است که قیمتگذاری کلیه اجناس در ایران بر اساس قیمت دلار است و اگر دولت قصد دارد قیمت اجناس را پایین بیاورد، باید دلار را زیاد و ارزان کند.
از سوی دیگر، دلار کم میشود، آنگاه قیمتش افزایش مییابد و قیمت همه چیز نیز بر اساس آن افزایش مییابد.باید بپذیریم که بخشنامهها و مفاد قانونی کشور ضد تولید است و این مسائل، تنها بخش کوچکی از درد تولید و تولیدکنندگان است.
طبق یکی از بخشنامههای ابلاغشده به دولت، درآمد تمام صادرات به جز افغانستان و عراق باید به صورت دلاری برگردد. رئیس بانک مرکزی اعلامیهای داد مبنی بر اینکه بازگشت درآمد تمام صادرات بدون هیچ استثنایی باید به صورت دلاری باشد. به عنوان یک مثال، بنده در همان تاریخ به افغانستان و عراق فروش داشتهام. صادرات به این صورت بوده است که ابتدا باید پول را گرفته و سپس در بازه زمانی یک ماه و نیم الی دو ماه و نیم اجناس تحویل گردند.
توجیه بانک ها
حدود نیمی از درآمد مربوط به این صادرات متعلق به عراق و افغانستان بود، اما بنده نتوانستم مسئولان بانک مرکزی را توجیه کنم که این میزان «عطف به ماسبق» است و آنها این درآمد را به حساب من واریز نکرده و جزو بدهکاری من محسوب کردهاند.
شرکت فولاد یزد در ابتدا یک معدن متروکه بود که مشاور مبنی بر اقتصادی نبودنش گواهی صادر کرده بود. من به اتاق بازرگانی مراجعه کرده و خواستار فرآوری این معدن شدم. پیش از آن، این معدن به فولاد میبد پیشنهاد شده بود که آنها به دلیل اقتصادی نبودن، آن را نپذیرفتند. اما پس از آنکه ۱۰ میلیون اکتشاف در این معدن از سوی ما صورت گرفت، شرایط تغییر کرد.
بنده مبلغ هنگفتی را برای تهیه ماشینآلات و تأمین نیروی انسانی برای فرآوری این معدن هزینه کردم و حدود ۶۰۰ نفر را به کار گرفتم. حال که نوبت به زمان صادرات رسید، دولت گفت این منابع، ملی و متعلق به دولت است. در کجای دنیا چنین اقدامی انجام میشود. در کشور ایران باید تفهیم شود که منابع ملی، معادل هزینهای است که سرمایهگذار بر روی آن انجام میدهد تا آن را فرآوری کند. دولت میگوید در صورت صادرات، باید به میزان مدنظر دولت دلار آورده شود و نیز به قیمت مدنظر دولت، جنس به دولت فروخته شود. در کجای دنیا یک سرمایهگذار چنین کاری انجام میدهد.
زمانی وضعیت سنگ آهن خوب و سودآور بود، اما بعضأ به جایی رسید که صادرات به صرفه نبود. در مثالی دیگر، فولاد یزد در سال ۹۷ تا ۹۸، ۲۸۰ میلیون دلار صادرات داشت. مطرح شد که هر کس قصد صادرات دارد باید عوارض آن را داده باشد که ما گفتیم دادهایم. فرمودند عوارض امسال را هم باید به صورت علیالحساب بدهید. کجای اقتصاد دنیا این گونه است که نقدینگی مردم را کاهش دهند تا رونق اقتصادی داشته باشند. ضمن آنکه ۱۸ روز کارخانه فولاد یزد بر سر مخالفت به این موضوع بسته شد.
دولت حمایت کند
دولت به جای اینکه کمک کند تا تولیدکننده ۲۸۰ میلیون دلار را به ۴۰۰ الی ۵۰۰ میلیون دلار افزایش دهد، در مورد فولاد یزد ممانعت ایجاد کرد تا صادرات این شرکت در سال گذشته به ۶۰ میلیون دلار برسد. در مثالی دیگر، در سال ۹۵، طبق اطلاعات دفتر ما، سه میلیارد مالیات برآورد شده که بیان شد، هشت میلیارد ممیزی بدهید و اگر قبول نکنید ۱۶ میلیارد از شما گرفته میشود.
طبق نظر وزارت صمت، ضایعات آهن اسفنجی ۱۸ تا ۲۰ درصد و غراضه حدود ۱۲درصد است. ما از آهن اسفنجی و غراضه استفاده کردیم. ضایعات حدود ۱۵ درصد بوده که ممیز میگوید بیشتر از ۱۲درصد را قبول ندارد؛ درحالی که ما این میزان را طبق نظرات کارشناسی شده، قبول نداریم. بنابراین، از آن موقع تاکنون همچنان کشاقوسها ادامه دارد و این موضوع، نمونه دیگر از رفتاری است که در این شهر با صنعتگر میشود.
اکنون ۱۱۰میلیارد ارزش افزوده شرکت فولاد یزد حدود یکسال نگه داشته و پرداخت نشده است. اگر این میزان یکسال پیشتر داده شده بود، میتوانستیم ۳۰ هزار تن مواد اولیه بخریم در حالی که اکنون میتوانیم ۱۰ هزار تن خریداری کنیم و هر روز که میگذرد زیان بر زیان ما افزوده خواهد شد.
باید نگاه کرد و دید چرا ایران نتوانست بسیاری از پروژهها را به درستی پیش ببرد و اینها درد تولید و تولیدکنندگان است؛ چراکه باید اساس کار را درست کرد. تا چه زمانی به این شکل و از طریق صنایع و معادن نیازها جبران خواهد شد. قطعأ نیاز به دگرگونی در سیستم اقتصادی است.
نظر شما