دریا قدرتی پور؛ بازار: کارش را از شرکتی شروع کرد که تنها سه کارمند داشت؛ خودش، مدیر شرکت و همسر آقای مدیر! اما اکنون با ۳۰۰ کارمند صاحب یکی از بزرگترین شرکت های خدماتی در اصفهان است تا جایی که حجم بالای فعالیت ها و تنوع خدمات این شرکت ها تحسین و تمجید خیلی از بزرگان صنعت و تولید از نوع خصوصی و دولتی اش را در برداشته است.
دلیل موفقیتش را سفرهای زیاد و خوب نگاه کردن و پشتکار عالی به همراه راهنمای خوب می داند و بس.
با این کارآفرین برتر کشور در یک فضای دوستانه و صمیمی در اتاق کارش قرار داشتیم؛ اتاقی که یکی از دیوارهای آن پر شده از تقدیرنامه هایی که شاهد خوبی برای موفقیت های این جوان کارآفرین به شمار می روند؛ از دانشگاهی بودنش خشنود است و آن را مزیت می داند و به قول خودش از بس کتاب خوانده آمارش را در دست ندارد و همین خواندن ها توانسته بخش بزرگی از تجربیاتش را تکمیل کند.
به گفته خودش نه پدر پولداری داشته و نه سرمایه ای و موفقیت خود را مدیون ایده خلق نیاز برای مخاطبانش و پر کردن آن نیاز با خلاقیت و نوآوری بکرش می داند، گفت و گوی ما را با میثم شکری ساز کارآفرین برتر کشور و عضو اتاق بازرگانی اصفهان می خوانید.
*یادگرفتن الفبای کارآفرینی سخت است؟
الفبای کارآفرینی شامل سفر، کارآموزی و سرمایه است. در واقع تعریف کارآفرینی یعنی تخریبگر خلاق، یعنی اول باید بتوانید شرایط فعلی را تخریب کنید و یک معجزه بیافرینید.
*به نظر شما برای کارآفرینی سرمایه لازم است ؟
می توانم این سوال را اینگونه پاسخ دهم که سرمایه عنصر لازم ولی کافی نیست، به این خاطر که همه افرادی که پولدارند الزاما کارآفرین نیستند، اما به هر حال برای کارآفرینی پول هم در حد کفایت لازم است.
یک کارآفرین باید مدیری قاطع و مهربان باشد، من دیکتاتوری را قبول ندارم ، مهربانی صرف را هم قبول ندارم، ولی در میانه این موضوع یک تعریف دارم، اینکه یک مدیر باید روی مواضعش قاطعانه بایستد و در عین حال گوش شنوا داشته باشد. خیلی وقت ها باید تصمیمات خود را عوض کند و در عین حال در اوقات دیگر به تصمیمات خود احترام بگذارد
*شما از کجا شروع کردید؟ آیا سرمایه خاصی داشتید؟
من تقریبا با هیچ شروع کردم و به عنوان یک کارمند ساده در یک شرکت سه نفره استخدام شدم، این اتفاق حدود ۱۴ سال پیش بود که توانستم با کار و تلاش زیاد خودم را به مدیری که داشتم ثابت کنم و باهم طرح شراکت ریختیم. در آن زمان توانستم از این طریق ۳۶ میلیون تومان جمع آوری کنم و همان شد سرمایه کارم.
*به نظر شما در بحث کارآفرینی باید یک آدم مهربان بود و یا متعصب و دیکتاتور؟
من معتقدم که یک کارآفرین باید مدیری قاطع و مهربان باشد، من دیکتاتوری را قبول ندارم ، مهربانی صرف را هم قبول ندارم، ولی در میانه این موضوع یک تعریف دارم، اینکه یک مدیر باید روی مواضعش قاطعانه بایستد و در عین حال گوش شنوا داشته باشد. خیلی وقت ها باید تصمیمات خود را عوض کند و در عین حال در اوقات دیگر به تصمیمات خود احترام بگذارد تا سازمان هم به تصمیمات او احترام بگذارد.
*از این ها بگذریم، اکنون با شرایطی روبرو هستیم که بسیاری از کسب و کارها با مشکل روبرو شده است، روزهایی که نیاز به مدیریت دارد، دغدغه این روزهای آقای شکری ساز چیست ؟
دغدغه این روزهای همه کرونا است چون همه چیز را تحت تاثیر خود قرار داده است، بالتبع بخشی از کار ما هم کاریابی بین المللی است که نیاز به مسافرت به کشورهای مختلف دارد و در این شرایط دچار مشکل شده ایم و متاسفانه عملا فعالیت ما در این حوزه موقتا متوقف شده است چون بسیاری از کشورهایی که در خارج از کشور با آنها در ارتباط بودیم تعطیل یا در حال دور کاری هستند و این بزرگترین مشکلی است که شرکت ما این روزها با آن درگیر است .
*سخت ترین تصمیمی که در این شرایط گرفتید چه بود؟
سخت ترین تصیمی که باید می گرفتیم، به دلیل کاهش شدید درآمدها و افزایش هزینه ها این بود که مثل بسیاری از شرکت ها ما هم تعدیل نیروی انسانی داشته باشیم، اما با تدابیری که اندیشیدیم خوشبختانه هیچ نیرویی را به خاطر مسائل اقتصادی تعدیل نکردیم و شرکت ها را همچنان پر قدرت روی پای خودشان نگه داشتیم.
*رمز عبور از بحران ها و موفقیت شما در این سالها چه مواردی بوده است؟
مهمترین رمزی که برای عبور از بحران ها پیش روی من بوده، اعتماد به جوان ها است. جوانهای کمی هستند که وقتشان را به بطالت می گذرانند در حالیکه اگر آنها هم فضایی داشته باشند می توانند بدرخشند. من واقعا از نیروی انسانی ام برای عبور از بحران ها استفاده کردم و خود بچه ها همیشه با انجام کار خوب و خلاقانه و اندیشه درست بسیاری از مشکلات سیستمی را حل کرده اند و من به آنها افتخار می کنم.
*از جوانگرایی صحبت کردید در این زمینه به تجربه ای که باید در موضوعات مختلف به کار گرفته شود اعتقاد دارید؟
اساسا تجربه خیلی مهم است، ولی اگر بخواهم در برنامه بیزینسی ام به تجربه و جوانگرایی درصد بدهم؛ ۳۰ درصد به تجربه بها می دهم و ۷۰ درصد به انرژی تیم جوانم؛ چون بخشی از تجربه را می شود با مطالعه، تلاش و پشتکار به دست آورد. خیلی وقت ها باید کاری را شروع کرد و بعد نیازها را دید و بعضا تجربه را می شود با مشاوره و مشورت کردن به دست آورد، اما به اعتقاد من موتور محرکه هر سازمان، انرژی است که از جوان ها ساطع می شود.
*در ایام نوجوانی رویای کارآفرین شدن داشتید؟
از کودکی همیشه دوست داشتم رییس باشم. حتی در بازی های دوران کودکی همیشه سعی می کردم بقیه را رهبری کنم و به آنها کمک کنم. در آن زمان ها هنوز واژه کارآفرینی به عنوان مفهوم امروزی آن همه گیر نبود. ولی اگر یکی از اهداف اخلاقی کارآفرینی را کمک به دیگران بدانیم بله روحیه کارآفرینی را داشتم.
*یک جوان از چه چیزهایی نباید بترسد تا به کارآفرینی برسد؟
یک جوان اگر بخواهد کارآفرین شود باید بسیار زیاد اهل سفر شود، کارآفرین ها فرصت ها را بهتر از بقیه می بینند، حالا اگر شرایط رفتن به خارج از کشور را ندارند، می توانند در خود ایران که کشور پهناوری است سفر کنند و فرصت ها را ببینند. جوانی که خوب نگاه می کند نیازها را می سازد و برای رفع آن نیازها ایده می دهد و ایده کارآفرینی می آورد. اولین ایده ای که ما راه انداختیم آموزش الکترونیکی بود آن هم در زمانی که هیچ اعتقادی به آن نداشتند و من این ایده را از آلمان یاد گرفتم.
بعد از آن فهمیدم چه فرصت هایی می تواند در حوزه کارآفرینی بین الملل وجود داشته باشد و آن را در ایران راه اندازی کردیم و هر کدام از ایده ها ثمره سفرهایی بود که رفتم و باعث ایجاد فرصت شد. به نظر من پدر و مادرها باید فرزندانشان را به سفرهایی ببرند که جنس انسان ها را درک و لمس کنند، تا زمانی که فرهنگ یک شهر را نبینید نمی توانید کارآفرین خوبی باشید.
*مدیر با کارآفرین تفاوت مشهودی دارد؟
مدیر اداره کننده است. مدیر کارگردان است و جایی را می گرداند، اما کارآفرین تخریب گر خلاق است، مثل فردی که ایده تاکسی های اینترنتی را آورد.
*آیا اعتقاد دارید که یک کارآفرین باید کنار یک مدیر باشد؟
خیلی وقت ها کارآفرین ها مدیر هم هستند مثل والت دیسنی یا مدیرعامل شرکت سونی که کارآفرین هم بودند.
به نظر من همه آدم ها ژن خوب دارند و نابغه هستند، اما استعدادشان متفاوت است، یک نفر در ارتباطات دیگری در ورزش و … نابغه است. متاسفانه در مدارس بال دانش آموز را می چینند و اگر او درسخوان نباشدو استعداد دیگری داشته باشد، به او برچسبی می چسبانند که فکر کند یک آدم بی مصرف است
*به ژن خوب اعتقاد دارید؟
نه به معنایی که در کشور ما تعریف می شود به نظر من همه آدم ها ژن خوب دارند و نابغه هستند، اما استعدادشان متفاوت است، یک نفر در ارتباطات دیگری در ورزش و … نابغه است. متاسفانه در مدارس بال دانش آموز را می چینند و اگر او درسخوان نباشد و استعداد دیگری داشته باشد، به او برچسبی می چسبانند که فکر کند یک آدم بی مصرف است.
*اگر ورشکست شوید از کجا شروع می کنید؟
از ابتدا شروع می کنم و شک ندارم که بیش از اینی که اکنون موفق هستم، می توانم موفقیت به دست بیاورم. اصل بازاریابی در قدیم نیاز بود، اما امروز ساختن نیاز است و اگر شکست بخورم، این نیاز را دوباره می سازم.
*گریزی هم به بحث این روزهای اقتصاد بزنیم. به عنوان یک دانشگاهی اگر شما یکی از مدیران اجرایی در سطح کلان بودید، چه روش هایی برای بهتر کردن حال کنونی این اقتصاد داشتید؟
من در زمینه اقتصاد صاحب نظر نیستم و تنها یک کارآفرین هستم و نمی توانم نظریه بدهم و فقط از دیدگاه آکادمیک حرف می زنم. به عنوان یک تحصیلکرده دانشگاهی قطعا تجربیاتم به عنوان نظریه است. از دیدگاه اقتصادی و از نگاه کارآفرینی این مساله به محیط کسب و کار بستگی دارد، اگر اوضاع اقتصاد خوب نیست، علت ۷۰ درصد این مشکلات شرایط حاکم بر کشور است.
به اعتقاد بنده اگر در کشور شاهد گشایش قوانین اقتصادی باشیم، بی شک تعداد بسیار زیادی شرکت قوی و قدر در زمینه های اقتصادی متولد خواهند شد. متاسفانه اکنون اقتصاد کشور ما مانند بدن شخصی است که با چندین بیماری دست و پنجه نرم می کند.
۳۰ درصد دیگر مشکلات اقتصاد کشور که اکنون با آن روبرو هستیم هم به فرهنگ اقتصادی ما مربوط است و ریشه ای تاریخی دارد. اینکه همواره پسرها باید نقش پدر را ایفا می کردند و به همان کار و کسبی که پیشنهاد می شد تن می دادند و به نوعی خلاقیت در کار کشته می شد، بنابراین ما اکنون نیازمند خلاقیتی هستیم که در اقتصاد ما از بین رفته است.
در جامعه امروز ما به دلیل شرایط ویژه ای که دارد بسیاری از مردم زیر خط فقر جا گرفته اند و از این رو یافتن راه کارهای موثر برای حفظ وضعیت اقتصادی مناسب برای تمامی اقشار اجتماع موضوعی است که باید مدنظر باشد.اکثر بزه کاران در شرایط ضعیف اقتصادی قرار دارند در صورتی که می توان با ایجاد شغل برای این افراد شرایطی را ایجاد کرد که آنها از بزه دست بکشند
آیا کارآفرینی مانعی برای بزه و آسیب هم خواهد شد؟
ایجاد اشتغال به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای پیشگیری از آسیب های اجتماعی است. در بیشتر مواقع بیکاری می تواند آسیب زا باشد و ناهنجاری های زیادی را تولید کند. به همین خاطر می توان از کارآفرینی را به عنوان یکی از راهکارهای حل مشکلات ناشی از بیکاری و آسیب ها نام برد. کنترل آسیب های اجتماعی می تواند راه حلی باشد برای رسیدن به جامعه ای که می تواند از آسیب ها جلوگیری کند. امسال با نام جهش تولید نامگذاری شده است و می توان با پرداختن به همین شعار به سمت اقتصاد مقاومتی و اشتغال گام برداشت.
همه دستگاه های اجرایی و خصوصی باید به این سمت حرکت کنند تا بتوانیم جامعه ای عاری از آسیب داشته باشیم. در جامعه امروز ما به دلیل شرایط ویژه ای که دارد بسیاری از مردم زیر خط فقر جا گرفته اند و از این رو یافتن راه کارهای موثر برای حفظ وضعیت اقتصادی مناسب برای تمامی اقشار اجتماع موضوعی است که باید مدنظر باشد. اکثر بزه کاران در شرایط ضعیف اقتصادی قرار دارند در صورتی که می توان با ایجاد شغل برای این افراد شرایطی را ایجاد کرد که آنها از بزه دست بکشند.
کارآفرینی می تواند با کارهای خرد، خانگی و کوچک شروع شود و بعد با حمایت به تولیدات بزرگ برسد.
نظر شما