بازار؛ گروه بین الملل: دریای خزر، بزرگترین پهنه آبی داخلی جهان، در قلب سرزمین اوراسیا قرار دارد. جغرافیای منحصر به فرد، موقعیت ژئواستراتژیک و اهمیت اکولوژیکی، آن را به یکی از مهمترین مناطق طبیعی کره زمین تبدیل کرده است. خزر بین بازارهای اصلی مصرف انرژی آسیا و اروپا واقع شده و به طور فزایندهای به یک کریدور حیاتی انرژی و حمل و نقل تبدیل شده است. در سالهای اخیر، میلیاردها دلار برای اتصال بیشتر آن به اقتصاد جهانی سرمایهگذاری شده است. خطوط لوله جدید نفت و گاز، کابلهای فیبر نوری و جادهها و خطوط ریلی به طور فزایندهای خزر را به شرق آسیا، اروپا و جنوب آسیا متصل میکنند.
این منطقه از نظر منابع طبیعی فوقالعاده غنی است. بر اساس جدیدترین دادههای منابع ملی و بینالمللی، این منطقه حاوی ۴۳ تا ۴۵ میلیارد بشکه ذخایر نفتی اثبات شده و ۵۷۵ تا ۶۰۰ تریلیون فوت مکعب ذخایر گازی اثبات شده است. این ارقام با برخی از پربارترین میدانهای نفتی فراساحلی در سطح جهان رقابت میکنند. فراتر از هیدروکربنها، این دریا زیستگاه بیش از ۱۰۰ گونه ماهی، از جمله ماهی خاویاری بلوگا در معرض خطر انقراض است که خاویار بسیار پرطرفدار از آن تهیه میشود.
خزر همچنین مدتهاست که منبع تنش ژئوپلیتیکی بوده است. پنج کشور ساحلی - روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، ایران و آذربایجان - از نظر تاریخی بر سر نحوه مدیریت منابع آن اختلاف نظر داشتهاند. برخی از این اختلافات در سال ۲۰۱۸ با کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر حل شد. با این حال این توافق چندین مسئله را حل نشده باقی گذاشت، به ویژه در مورد تعیین حدود منابع بستر دریا. اختلافات مرزی دریایی نیز بین برخی از کشورها همچنان باقی است.
یکی دیگر از مشکلات نوظهور که توجه بسیار بیشتری را میطلبد، کاهش سریع سطح آب دریای خزر است. طبق تصاویر ماهوارهای و رصد جهانی آب ناسا، سطح آن از اواسط دهه ۱۹۹۰ به طور پیوسته در حال کاهش بوده است. اگر روند فعلی ادامه یابد، سطح دریا میتواند تا پایان قرن حاضر ۹ تا ۱۸ متر کاهش یابد. این نه تنها یک بحران زیستمحیطی، بلکه یک بحران بالقوه ژئوپلیتیکی نیز محسوب میشود.
طبق تصاویر ماهوارهای و رصد جهانی آب ناسا، سطح آب دریای خزر از اواسط دهه ۱۹۹۰ به طور پیوسته در حال کاهش بوده است
عوامل متعددی در کاهش آب دریای خزر نقش دارند. رودخانه ولگا که ۸۰ درصد از جریان ورودی دریای خزر را تأمین میکند، به طور گسترده در داخل روسیه برای ایجاد مخزن سدسازی منحرف شده است و سهم آب این دریا را به میزان قابل توجهی کاهش داده است. افزایش دمای جهانی تبخیر را تسریع کرده و آب و هوای منطقهای خشکتر به این معنی است که بارندگی دیگر مانند گذشته دریا را دوباره پر نمیکند. علاوه بر این سیستمهای آبیاری دوران شوروی که هنوز در حال استفاده هستند، آبی را به دریای خزر میرسید، منحرف میکنند. این عوامل در کنار هم نشان دهنده همگرایی خطرناک عوامل استرسزای زیستمحیطی و انسانی هستند.
اثرات زیستمحیطی از قبل آشکار است. زیستگاههای ماهیان و پستانداران دریایی در حال کوچک شدن هستند، مشکلی که با آلودگی گسترده صنعتی و کشاورزی تشدید میشود. برخی از گونهها، مانند فک خزری و ماهیان خاویاری مختلف، در حال حاضر در معرض خطر انقراض هستند و اگر دریا همچنان به عقبنشینی خود ادامه دهد، خطر انقراض افزایش خواهد یافت. در حالی که نگرانیهای زیستمحیطی بر اکثر بحثهای بینالمللی غالب است، پیامدهای ژئوپلیتیکی جدی نیز باید در نظر گرفته شود. سه مورد برجسته هستند.
اول، تأثیر بر بازارهای کشتیرانی و انرژی است. دریای خزر به طور فزایندهای به عنوان یک قطب حیاتی ترانزیت که آسیا و اروپا را به هم متصل میکند، دیده میشود. از دست دادن آبهای قابل کشتیرانی میتواند تجارت منطقهای را دشوارتر کند. کمعمقترین بخشها - در شمال دریای خزر در نزدیکی روسیه و قزاقستان - به ویژه آسیبپذیر هستند.
در نتیجه کاهش آب دریای خزر، کشورهایی مانند قزاقستان که به میادین نفتی فراساحلی مانند کاشاگان و تنگیز متکی هستند، ممکن است با کابوسهای لجستیکی مواجه شوند
طبق پیشبینیها، تا سال ۲۱۰۰ منطقهای تقریباً به اندازه اردن ممکن است به بیابان یا باتلاق تبدیل شود. بنادر در این مناطق قادر به پذیرش کشتیهای بزرگ نخواهند بود و تجارت را به سمت جنوب دریای خزر سوق میدهند. این امر احتمالاً رقابت برای مسیرهای کشتیرانی و زیرساختها را تشدید میکند. کشورهایی مانند قزاقستان که به میادین نفتی فراساحلی مانند کاشاگان و تنگیز متکی هستند، ممکن است با کابوسهای لجستیکی مواجه شوند مگر اینکه در جزایر مصنوعی، خطوط لوله زیر آب یا قایقهای شاتل برای اتصال این میادین به بازارهای جهانی سرمایهگذاری کنند.
دومین مورد، چشمانداز تغییر وضعیت دریایی منطقه است. روسیه بزرگترین نیروی دریایی در دریای خزر را در اختیار دارد و پایگاه اصلی آن در آستاراخان - شهری در یکی از کمعمقترین مناطق - قرار دارد. اگر سطح دریا ۱۸ متر کاهش یابد، آستاراخان دیگر به عنوان یک بندر دریایی قابل استفاده نخواهد بود. همچنین مسیر کانال ولگا-دن را قطع میکند و ارتباط دریایی حیاتی روسیه بین دریای خزر و دریای سیاه را قطع میکند. این امر مسکو را مجبور میکند ناوگان خود را در جنوب در کاسپیسک و ماخاچکالا، هر دو در داغستان، متمرکز کند. با توجه به تاریخ منطقه، تصور بروز درگیریهای جدید بر سر منابعی که در اثر کوچک شدن خط ساحلی در معرض خطر قرار گرفتهاند، دور از ذهن نیست.
در پی کاهش آب دریای خزر، تنها تاسیسات دریایی باقیمانده روسیه با بحران مواجه خواهد شد
چنین تغییری نه تنها نیازمند سرمایهگذاری عظیم است، بلکه حضور نظامی روسیه را در دریای خزر به سمت جنوبتر میبرد و به طور بالقوه تنشها را بین کشورهای منطقه افزایش میدهد. علاوه بر این بیثباتی در داغستان، آن را به گزینهای پرخطر برای میزبانی تنها تأسیسات دریایی باقیمانده روسیه در دریای خزر تبدیل میکند. در گذشته، شبهنظامیان به اهداف روسی واقع در هر دو شهر حمله کردهاند.
سوم، کوچک شدن دریا ممکن است اختلافات مرزی را دوباره شعلهور کند. با عقبنشینی آب، زمینهای تازه کشفشده میتوانند منجر به ادعاها و ادعاهای متقابل جدید شوند، به ویژه اگر آن مناطق سرشار از هیدروکربن باشند. آنچه زمانی اختلافات مرزی دریایی بود، میتواند به ادعاهای ارضی جنجالی تبدیل شود. با توجه به سابقه تنشهای حلنشده مرزی دریایی در منطقه، تصور ظهور درگیریهای جدید بر سر منابعی که در اثر کوچک شدن خط ساحلی در معرض دید قرار گرفتهاند، دور از ذهن نیست.
منطقه خزر از دیربازمنطقهای مملو از رقابت و اهمیت استراتژیک بوده است. کشورهای ساحلی بدون شک در صورت کاهش مداوم سطح آب، بیشترین عواقب را متحمل خواهند شد. اما منطقه وسیعتر - و حتی بازارهای جهانی - میتوانند اثرات موجی آن را احساس کنند. در حالی که سیاستگذاران بر نقاط بحرانی فوری مانند اوکراین، غزه یا تنشهای تجاری ایالات متحده و چین تمرکز میکنند، نباید تهدیدات آرامتر اما مهمتر را نادیده بگیرند. عقبنشینی آبهای خزر بحرانی است که به آرامی در حال شعلهور شدن است و میتواند روزی به مسئله ای بسیار دشوارتر از مسائل امروز جهان تبدیل شود.
نظر شما