به گزارش بازار، اگر شما هم دقت کرده باشید، در هرکدام از شهرهای ایران، کافههای زیادی فعالیت خود را آغاز کردهاند که بعضی از آنها بسیار پررونق هستند و بعضی از آنها مشتریان چندانی ندارند. در واقع، راه اندازی کافه اولین گامی است که باید برداشت؛ اما آیا گامهای بعدی نیز درست برداشته میشوند؟ آیا کافهای که تاسیس میشود میتواند مشتریان زیادی را به خود جذب کند؟
باتوجهبه اینکه در چند سال اخیر تمایل مردم به وقتگذرانی در کافهها زیاد شده، راه اندازی کافه نیز به یکی از مرسومترین ایدهها برای کسب درآمد تبدیل شده است. با این حال، بسیاری از کافهها بعد از مدتی ضررده و ورشکست میشوند و دیگر قادر به ادامه فعالیت خود نیستند. در ادامه، به مهمترین دلایل ورشکست شدن یک کافه میپردازیم. اگر شما نیز قصد راه اندازی کافی شاپ را دارید و میخواهید با اطلاعات بیشتری این کار را به انجام برسانید، پیشنهاد میکنیم که تا انتها با ما همراه باشید.
عوامل موفقیت یک کافه
قبل از اینکه به سراغ دلایل ورشکست شدن یک کافه برویم، بیایید از زاویه متفاوتی این مسئله را بررسی کنیم. چه چیزی باعث موفقیت یک کافه میشود؟ افرادی که در راه اندازی کافه موفق بودهاند، به چه نکاتی توجه کردهاند؟ مهمترین عوامل موفقیت در افتتاح یک کافه در ادامه این بخش مطرح شدهاند.
موقعیت مکانی
موقعیت مکانی یکی از کلیدیترین عوامل در موفقیت کافه است. یک کافه برای اینکه مشتریان ثابتی را بهدست آورد، بهتر است که در منطقهای افتتاح شود که ساکنان آنجا به نوشیدن قهوه در محیطی دلنشین علاقهمند باشند؛ یا اینکه در محلی تجاری و تفریحی واقع شود تا افراد رهگذر برای تفریح یا استراحت به کافه مراجعه کنند. البته این موضوع که چه مکانی برای راه اندازی کافه بهتر است، به عواملی مانند بودجه سرمایهگذار نیز بستگی دارد. پیشنهاد میکنیم که برای دریافت نتیجهای بهتر، از مشاوره کافی شاپ استفاده کنید.
کیفیت بالای مواد مصرفی
مواد اولیهای که در یک کافه استفاده میشود، ستون فقرات تجربه مشتری را میسازد. مشتری امروزه تنها بهدنبال نوشیدن قهوه نیست؛ او به دنبال تجربهای لذتبخش و طعمی خاص است. استفاده از دانههای قهوه تازه و شیر باکیفیت، تفاوتی کلیدی میان یک کافه موفق و کافهای در آستانه ورشکستگی ایجاد میکند. کافی شاپهایی که مواد اولیهشان از تامینکنندگان معتبر و باثبات تامین نمیشود، بهتدریج مشتریان وفادار خود را از دست میدهند. فراموش نکنید که در صنعت کافهداری، کیفیت تنها یک شعار نیست، بلکه ارزش افزودهای است که مستقیما بر نرخ بازگشت مشتری تاثیر میگذارد. کیفیت مواد مصرفی به زمان راه اندازی کافه محدود نشده و همواره در طول فعالیت کافه باید آن را تحتنظر داشت.
البته هزینهای که برای خرید مواد باکیفیت پرداخت میشود را نیز باید درنظر گرفت. گاهی اوقات ممکن است مواد لوکس و باکیفیتی مورد استفاده قرار بگیرند اما قیمت نهایی محصولات به اندازهای افزایش پیدا کند که خرید آنها عملا برای مشتریان کافه مقدور نباشد. در واقع، بهتر است که میان کیفیت و قیمت مواد اولیه توازنی منطقی را ایجاد کرد.
طراحی داخلی جذاب و دلنشین
کافه یک مکان صرفا تجاری نیست؛ فضایی است برای تجربه، گفتگو و آرامش. طراحی داخلی یک کافه باید بتواند داستانی بهخصوص را روایت کند. این داستان میتواند حسی نوستالژیک ایجاد کرده، یا تجربهای مدرن و مینیمال به مشتری منتقل کند. طراحی موفق نهتنها زیبایی بصری دارد، بلکه با جانمایی دقیق میزها، نورپردازی هوشمند و انتخاب موسیقی مناسب، رفتار مشتری را مدیریت میکند. توجه به جزئیاتی مانند بافت دیوار، نور طبیعی، یا حتی بوی فضا میتواند ناخودآگاه احساس رضایت در مشتری ایجاد کند و احتمال بازگشت او را افزایش دهد. بسیاری از کافههایی که طراحی داخلی را جدی نمیگیرند، بهتدریج در ذهن مخاطب کمرنگ میشوند و جای خود را به رقبای خلاقتر میدهند. پیشنهاد میکنیم که هنگام راه اندازی کافی شاپ توجه ویژهای به معماری داخلی داشته باشید.
یکی از اشتباهات رایجی که در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد، این است که پیادهسازی یک طراحی داخلی جذاب و خاص هزینه زیادی را در پی خواهد داشت. دقت داشته باشید که وقتی از هویت طراحی صحبت میکنیم، منظور ما پیادهسازی طرحهای لوکس و گرانقیمت نیست؛ بلکه گاهی اوقات میتوان با توجه به نکاتی ساده، هویتی بینظیر را برای محیط کافه ایجاد کرد.
ارتباط مناسب با مشتری
از مهمترین نکاتی که هنگام راه اندازی کافه باید درنظر داشته باشید، این است که موفقترین کافهها صرفا محصول نمیفروشند؛ بلکه احساسی خاص را به مشتری هدیه میدهند. یک باریستای خوشبرخورد یا گارسونی که نام مشتری را بهخاطر میسپارد، میتواند دلیل بازگشت چندینباره او باشد. ایجاد حس ارزشمندی در مشتریان، یک مزیت رقابتی پنهان است که بهصورت مستقیم در سودآوری کافه تاثیر میگذارد. همچنین، پاسخگویی فعال در شبکههای اجتماعی، رسیدگی سریع به شکایات و جمعآوری بازخورد میتواند تصویر برند شما را تقویت کند. فراموش نکنید که در فضای رقابتی امروز، داشتن ارتباط واقعی یک کالای کمیاب و ارزشمند است. ارتباطی که بر مبنای صداقت، صمیمیت و خدماترسانی ویژه بنا شده است.
قیمتگذاری هوشمندانه
یکی از اشتباهات رایج در راه اندازی کافی شاپ، قیمتگذاری بدون تحلیل بازار و رفتار مشتری است. قیمت بالا بدون توجیه کیفیت، منجربه ریزش مشتری میشود و قیمت پایین هم حاشیه سود را کاهش میدهد. پیشنهاد میکنیم که قبل از راه اندازی کافه، سیاست قیمتگذاری خود را بهصورت مدون درآورده و همواره در طول زمان آن را اصلاح کنید تا بتوانید حاشیه سود بالاتری را بهدست آورید.
قیمتگذاری هوشمند ، یعنی اینکه بتوانید برای مشتری درکی مناسب از «ارزش در برابر هزینه» ایجاد کنید. مثلا میتوانید یک نوشیدنی خاص را با قیمت بیشتری ارائه دهید؛ اما آن را در ظروف خاص با تزیینات ویژه سرو کنید تا ارزش افزوده آن محسوس باشد. همچنین طراحی منوی پلهای با گزینههای متنوع، به مشتری این امکان را میدهد تا انتخاب هوشمندانهتری داشته باشد.
همکاری تیمی اعضای مختلف کافه
یک تیم ناکارآمد، حتی با بهترین تجهیزات و طراحی نیز نمیتواند کافه را به موفقیت برساند. مهمترین ویژگی تیم موفق در کافه، هماهنگی عملیاتی است. هماهنگی بین باریستا، مسئول سالن، صندوقدار و مدیریت باید چنان دقیق باشد که مشتری، تنها یک جریان روان خدمات را احساس کند. آموزش مستمر، ایجاد فضای کاری مثبت و تعریف مسئولیتهای شفاف، از ملزومات مدیریت منابع انسانی در کافه هستند.
بسیاری از کافههایی که دچار ورشکستگی شدهاند، مشکلات داخلی و عدم هماهنگی تیمی را جدی نگرفتهاند. با کمک یک تیم راه اندازی کافه میتوانید نیروی انسانی خود را نیز به بهترین شیوه ممکن تامین کرده و بنای کسبوکار خود را بهصورت اصولی پایهگذاری کنید. برای اینکه درک دقیقتری از اعضای تیم کافه داشته باشید، یک کافه را میتوان به خودرو تشبیه کرد. هرکدام از اعضای کافه وظیفه بهخصوصی را برعهده دارند که شاید ارتباط چندانی با وظیفه سایر افراد نداشته باشد؛ اما نقص یا اختلال در عملکرد هریک از اعضا میتواند به عملکرد کلی کافه آسیب وارد کند.
نوآوری و ایجاد تجربه منحصربهفرد
در بازار اشباعشده امروز، مشتریان بهدنبال کافهای نیستند که صرفا قهوه خوب داشته باشد. مشتریان بهدنبال تجربهای منحصربهفرد هستند که در هیچ جای دیگری یافت نشود. این تجربه میتواند یک نوشیدنی خاص با الهام از فرهنگ محلی یا یک شب شعر و موسیقی در فضای کافه باشد. حتی استفاده از تکنولوژیهایی مانند منوی دیجیتالی یا اپلیکیشن اختصاصی میتواند تجربه مشتری را متحول کند. خلاقیت در ارائه خدمات و دکور، همان چیزی است که یک کافه معمولی را به برند تبدیل میکند. سعی کنید تا همیشه تجربهای خاص و بهیادماندنی را برای مشتریان خود رقم بزنید و وجه تمایز بهخصوصی را نسبتبه سایر رقبای خود ایجاد کنید.
چرا یک کافه ورشکست میشود؟ مهمترین عوامل عدم موفقیت
شاید اگر بسیاری از سرمایهگذاران قبل از راه اندازی کافه، از مشاوره کافی شاپ استفاده میکردند، میتوانستند کسبوکار خوبی را بنیانگذاری کنند. مشاوره کافه به مسائل مبتدی و ساده محدود نمیشود؛ بلکه با رویکردی تخصصی، به بررسی ریزترین فاکتورها در مدل کسبوکار کافه میپردازد. طبق تجربه، مهمترین عواملی که در این سالها به ورشکست شدن یک کافه منجر شدهاند به شرح زیر هستند.
شکست در برندینگ
برندینگ برای یک کافه، فقط طراحی لوگو یا انتخاب نام نیست. برندسازی در دنیای امروز یعنی ساختن یک تجربه احساسی منحصربهفرد در ذهن مشتری. بسیاری از کافهها تنها به ظاهر خود توجه میکنند و از مفهوم «هویت برند» غافل میمانند. بهطور مثال، کافهای که میخواهد فضایی آرامشبخش برای مطالعه باشد، نباید از موسیقی پرسروصدا استفاده کند یا نوشیدنیهایی سرو کند که در ذهن مخاطب هدفش نیست. شکست در برندینگ زمانی اتفاق میافتد که کافه نتواند شخصیت مشخصی از خود در ذهن مخاطب ترسیم کند.
تبلیغات ناموفق
تبلیغات برای یک کافه، صرفا به معنای پخش تراکت یا ایجاد پیج اینستاگرام نیست. تبلیغات شکستخورده معمولا به دلایلی نظیر شناخت نادرست از مخاطب، استفاده از کانال اشتباه برای تبلیغ و یا تولید محتوای بدون استراتژی رخ میدهد. بهتر است که قبل از راه اندازی کافه، یک برنامه تبلیغاتی منسجم داشته باشید تا بتوانید از همان روزهای ابتدایی، مشتریان بالقوه را به خود جذب کنید.
برای مثال، اگر کافهای در منطقهای با جمعیت جوان قرار دارد، اما تبلیغاتش فقط بر روی رسانههای سنتی متمرکز باشد، سرمایه خود را هدر داده است. همچنین، کپیبرداری از تبلیغات کافههای موفق دیگر نیز بدون شخصیسازی، باعث بیهویتی و شکست در جلبتوجه مشتریان میشود. تبلیغ زمانی موثر است که داستان برند به زبانی قابل درک برای مخاطب بازگو شود.
عدم توانایی برای مدیریت مالی
کافههایی که از ابتدا تنها بر پایه فروش بالا برنامهریزی میکنند، معمولا پس از ماههای ابتدایی به مشکل برمیخورند. مدیریت مالی یعنی درک دقیقی از هزینههای متغیر، سود خالص هر فنجان قهوه، حقوق پرسنل، استهلاک تجهیزات و حتی جریان نقدی فصلی داشته باشید. یکی از اشتباهات رایج، برآورد اشتباه از نقطه سر به سر (Break-even point) است. بدون تحلیل دقیق از میزان درآمد لازم برای پوشش هزینهها، حتی در روزهایی که فروش خوب است، کافه ممکن است در حال ضرردهی باشد.
مدیر مالی خوب کسی است که بداند در چه زمانی باید هزینه کند، و چه زمانی باید منتظر بماند. باتوجهبه هزینههای سنگینی که راه اندازی کافه دارد، مدیریت مالی حتی قبل از افتتاح کافه نیز اهمیت پیدا میکند. بسیاری از افراد بودهاند که بدون استفاده از خدمات مشاوره کافه و صرفا با استناد به توصیههای دوست و آشنا، سرمایه خود را نابود کرده و در آخر نیز موفق به افتتاح کافه نشدهاند.
جذب نیروی انسانی نامناسب
مشتری برای نوشیدن قهوه نمیآید؛ او برای تجربهای خاص میآید. این تجربه را باریستا، صندوقدار و گارسون شکل میدهند. استخدام فردی که فقط مهارت فنی دارد اما فاقد هوش اجتماعی و توانایی برقراری ارتباطی تاثیرگذار است، ضربهای بلندمدت به پیکره برند کافه خواهد بود. نیروی انسانی ضعیف نهتنها باعث کاهش رضایت مشتری میشود، بلکه ممکن است مستقیما به درآمد آسیب بزند. برای مثال باریستایی که با مواد اولیه گرانقیمت، قهوهای بیکیفیت آماده میکند، باعث اتلاف منابع و ریزش مشتری میشود. آموزش، انگیزش و انتخاب دقیق نیرو، از سرمایهگذاری روی دکوراسیون مهمتر است.
عدم آگاهی از قوانین و پرداخت جریمههای سنگین
برخی از کافهها بهدلیل نداشتن اطلاعات حقوقی، بهراحتی با جریمههای سنگین مواجه میشوند. مجوز بهداشت، عوارض شهرداری، مالیات، قانون کار و محدودیتهای استفاده از فضای باز یا پخش موسیقی، تنها بخشی از قوانین پنهان اما حیاتیای هستند که از اولین قدم، یعنی راه اندازی کافه، باید به آنها توجه داشت. جریمههای ناگهانی نهتنها سود ماهانه را از بین میبرند، بلکه در برخی موارد منجربه پلمپ شدن کافه نیز میشوند. توصیه میشود که هر سرمایهگذار پیش از راه اندازی کافه، با یک مشاور حقوقی حوزه رستوران و کافه همکاری کند.
خرید تجهیزات گرانقیمت و بدون کاربرد
یکی از اشتباهات رایج کافهداران تازهکار، خرید تجهیزات لوکس بدون تحلیل نیاز واقعی کسبوکار است. تجهیزاتی مثل اسپرسو ماشینهای چند ده میلیونی، یخچالهای صنعتی خارجی یا سیستمهای روشنایی خاص، ممکن است برای فضای کافه غیرضروری و هزینه نگهداری بالایی داشته باشند. موفقترین کافهها کسانی هستند که با کمترین تجهیزات، بهترین تجربه را خلق میکنند. هر تجهیزی باید پاسخگوی یک نیاز واقعی و قابل اندازهگیری باشد. تصمیمگیری هوشمندانه در این مرحله میتواند بقای کافه را در شرایط بحرانی تضمین کند.
نداشتن مدل درآمدی مکمل
بسیاری از کافهها تنها بر فروش حضوری نوشیدنی و خوراکی تکیه دارند و هیچگونه برنامهای برای توسعه درآمد از سایر کانالها ندارند؛ درصورتیکه راه اندازی کافه، صرفا به فروش حضوری محدود نمیشود. این مدل درآمدی محدود، در ظاهر ساده و قابل مدیریت بهنظر میرسد؛ اما در واقع، یکی از آسیبپذیرترین ساختارهای مالی برای یک کافه محسوب میشود. کافی است شرایطی مانند کاهش تردد خیابانی، نوسانات فصلی، یا بحرانهایی نظیر همهگیری کرونا رخ دهد تا چرخه درآمد کافه بهشدت مختل شود.
کافههایی که به دنبال بقا و توسعه پایدار هستند، معمولا از مدلهای مکمل درآمدی نیز بهره میبرند. برای مثال، فروش دانه قهوه اختصاصی، عرضه ابزارهای دمآوری، راه اندازی فروشگاه آنلاین، ارائه اشتراکهای ماهانه نوشیدنی، یا حتی برگزاری دورههای آموزشی در حوزه باریستا و قهوه تخصصی میتوانند منابع درآمدی پایداری ایجاد کنند. این روشها نهتنها به ثبات مالی کسبوکار کمک میکنند، بلکه باعث افزایش آگاهی از برند و تعامل عمیقتر با مشتریان نیز میشوند. در واقع، کافهای که تنها به صندلیهایش برای فروش وابسته باشد، هیچگاه نمیتواند در فضای رقابتی امروز دوام بیاورد. ساختار هوشمند کسبوکار ایجاب میکند که مدلهای متنوع درآمدی طراحی شوند تا کافه از شوکهای اقتصادی در امان بماند و به رشد مستمر خود ادامه دهد.
نداشتن برنامه برای توسعه کافه (مدل رشد)
یکی از مهمترین دلایل شکست با وجود موفقیت در ابتدای راه اندازی کافه، نداشتن نقشه راه برای رشد و توسعه در میانمدت و بلندمدت است. بسیاری از صاحبان کافه پس از افتتاح کسبوکار، تمام تمرکزشان را صرف عملیات روزمره مانند تامین مواد اولیه، مدیریت سفارشها و سرویسدهی به مشتریان میکنند و هیچگاه به این پرسش اساسی پاسخ نمیدهند که «مرحله بعدی چیست؟» کافهای که فاقد برنامه توسعه باشد، در بهترین حالت، در سطحی متوسط باقی میماند و در بدترین سناریو، بهمرور زمان دچار فرسایش تدریجی منابع، کاهش انگیزه تیم و ریزش مشتریان وفادار خواهد شد.
مدل رشد میتواند شامل برنامهریزی برای گسترش فضا، افزایش تنوع منو، ورود به بازار آنلاین، ایجاد شعب جدید، تعریف هویت بصری برند، یا حتی جذب سرمایهگذار باشد. بدون چنین چشماندازی، هیچ بهروزرسانی موثری در مسیر کسبوکار اتفاق نمیافتد و کافه بهتدریج از گردونه رقابت حذف میشود. داشتن مدل رشد به معنای خیالپردازی نیست، بلکه نشانهای از بلوغ مدیریتی و نگاه استراتژیک به آینده کسبوکار است. حتی یک نقشه توسعه ابتدایی نیز میتواند مسیر حرکت را مشخص کرده و تصمیمهای کوتاهمدت را با اهداف بلندمدت هماهنگ سازد. کافهای که برنامه رشد ندارد، در نقطه شروع متوقف میماند؛ درحالیکه رقبا با سرعت از آن عبور میکنند.
عدم درک اقتصاد رفتار مشتری
یکی از عمیقترین اشتباهاتی که منجربه شکست در اولین سال راه اندازی کافه میشود، نادیده گرفتن اقتصاد رفتاری مشتریان است. در واقع، بسیاری از صاحبان کافه بهجای آنکه بفهمند چرا یک مشتری به یک کافه بازمیگردد یا چرا ترجیح میدهد در یک مکان خاص قهوه بنوشد، تنها به ظاهر ماجرا نگاه میکنند: کیفیت قهوه، طراحی محیط، یا حتی قیمتها. اما آنچه اغلب نادیده گرفته میشود، رفتار ناخودآگاه، انگیزههای روانی و عوامل عاطفی تاثیرگذار بر تصمیمگیری مشتری است.
اقتصاد رفتار مشتری به ما میگوید که انتخاب مشتری صرفا یک تصمیم منطقی نیست. بسیاری از افراد تنها بهخاطر حس تعلق، موسیقی دلنشین، نحوه خوشآمدگویی، یا حتی بوی خاص کافه تصمیم به بازگشت میگیرند. وقتی مدیر یک کافه نتواند این ظرافتهای رفتاری را درک و تحلیل کند، در واقع ابزار لازم برای خلق تجربه مشتری موفق را در اختیار ندارد. چنین مدیری در برابر رقبا که تجربهای دقیقتر، احساسیتر و شخصیسازیشدهتر ارائه میدهند، عملا شانسی برای رقابت نخواهد داشت.
درک رفتار مشتری یعنی تشخیص لحظههایی که تجربه مشتری را میسازد: لحظهای که سفارش میدهد، وقتی منتظر میماند، زمانی که نوشیدنیاش را تحویل میگیرد، یا حتی وقتی در حال خروج از کافه است. همه این نقاط تماس باید بهگونهای طراحی شوند که یک حس مثبت و خاطرهساز در ذهن مشتری ثبت شود. اگر این اتفاق نیفتد، حتی با بهترین نوشیدنیها هم کافه موفق نخواهد شد.
چکار کنیم که ورشکست نشویم؟ از چه کسی کمک بگیریم؟
بهترین راه برای اینکه بتوانید به شیوهای اصولی وارد کسبوکار کافه شوید، کمک گرفتن از یک تیم راه اندازی کافه است. اولین قدم، مهمترین قدم بوده و باید به صحیحترین شکل ممکن برداشته شود. خوشبختانه امروزه خدمات مشاوره کافی شاپ به شکلی تخصصی در کشور ارائه شده و افراد مجرب زیادی در این حوزه فعالیت میکنند. قبل از اینکه قرارداد مشاوره کافه و خدمات راه اندازی را نهایی کنید، پیشنهاد میکنیم که موارد زیر را درنظر بگیرید:
● ارزیابی سابقه کار مشاوران: برای انتخاب مشاور مناسب، به سابقه کاری آنها توجه کنید. بررسی پروژههای پیشین و ارزیابی رضایت مشتریان قبلی میتواند به شما کمک کند تا انتخاب بهتری داشته باشید.
● توانایی آموزش و انتقال دانش به تیم کافه: یک مشاور خوب علاوهبر مشاوره، باید بتواند اعضای تیم شما را در خصوص نحوه مدیریت روزانه، خدمات به مشتریان و فرآیندهای داخلی آموزش دهد تا همه اعضای تیم بتوانند همگام با استراتژیهای کافه عمل کنند. در واقع مشاوره کافی شاپ، صرفا به راه اندازی کافه محدود نمیشود.
● بازنگری و تجزیه و تحلیل عملکرد بهطور دورهای: پس از راه اندازی کافه، مشاوران باید بهطور منظم به تجزیه و تحلیل عملکرد کسبوکار شما پرداخته و پیشنهادات لازم برای بهبود را ارائه دهند. این کار باعث میشود که در صورت نیاز، تغییرات لازم در جهت بهینهسازی فرایندها و افزایش سودآوری اعمال شود.
● اهمیت به نوآوری و بهروز بودن در صنعت کافه: مشاوران باید قادر باشند روندهای جدید صنعت کافه و نیازهای مشتریان را شناسایی کرده و به شما کمک کنند که کافهتان همواره بهروز و رقابتی باقی بماند.
درصورتیکه تیم راه اندازی کافه یا مشاوری که مدنظر دارید، ویژگیهایی که مطرح شدند را داشت، به معنای تواناییهای کافی وی برای کمک به شما جهت افتتاح یک کافه موفق است.
راه اندازی کافی شاپ؛ پرسود اما دارای ریسک
در این مطلب، سعی کردیم تا نگاهی جامع به عوامل ورشکست شدن یک کافه داشته باشیم. همچنین فاکتورهایی که به موفقیت کافه منجر میشوند را نیز بررسی کردیم و گفتیم که برای موفقیت و جلوگیری از ورشکستگی در راه اندازی کافه، بهتر است که از خدمات مشاوره کافه استفاده کرد و با یک تیم حرفهای همگام شد. پیشنهاد میکنیم که اگر شما هم قصد ورود به این حوزه را دارید، با مراجعه به یک تیم راه اندازی کافه حرفهای و برخورداری از مشاوره و خدمات تخصصی، شانس خود برای موفقیت و کسب سودی بینظیر را افزایش دهید. طبیعی است که هرچقدر یک کسبوکار اصولیتر راه اندازی شود، احتمال موفقیت و سوددهی آن نیز بالاتر باشد.
نظر شما