بازار؛ گروه بین الملل: «رایان مالهالند» در مقاله ای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست منتشر شد نوشت: دوران تجارت آزاد بی بند و بار به پایان رسیده است و دیگر باز نمی گردد. این نوع تجارت چیزی نیست که دنیای مدرن و به هم پیوسته می خواهد. در عوض دوره ای جدید از سیاست تجاری مورد نیاز است - دوره ای که برای ایجاد رفاه برای کارگران، رسیدگی به نابرابری بین کشورها و در داخل کشورها، ایجاد مشاغل با کیفیت بالا و ترویج زنجیره های تامین انعطاف پذیر و پایدار طراحی شده است. دولت بایدن هریس این انتقال را آغاز کرده است - و نتایج مهمی برای آن نشان می دهد. از سوی دیگر، دونالد ترامپ بازگشت به سیاست های تجاری شکست خورده خود را پیشنهاد می کند، هرچند این بار با هرج و مرج و اختلال بیشتر.
چندین دهه گذشته مقررات زدایی، کاهش مالیات شرکت ها و تجارت آزاد شده بدون محدودیت، مانند یک داروی اعتیادآور بود - با افزایش رشد تولید ناخالص داخلی و رشد بازار سهام که کاهش آهسته اما پیوسته جوامع طبقه متوسط و کارگر را پنهان کرده بود. این دوره ممکن است به نفع شرکتهای جهانی و ثروتمندان بوده باشد و به کاهش فقر شدید در تعداد معدودی از کشورها کمک کرده است. اما اغلب اوقات این مهم به ضرر محیط زیست و کارگران مناطق دیگر تمام میشود.
شوک چین که با طیف وسیعی از صادرات چین مشخص می شود، بیش از ۱ میلیون شغل تولیدی در ایالات متحده آمریکا را از بین برد
اما شوک چین که با طیف وسیعی از صادرات چین مشخص می شود، بیش از ۱ میلیون شغل تولیدی در ایالات متحده آمریکا را از بین برد. مناطقی با تمرکز بالای کارگران صنعتی بدترین وضعیت را داشتند. در این جوامع نرخ فقر افزایش یافت، نرخ باروری کاهش یافت و هنجارهای اجتماعی و سیاسی از بین رفت. در حالی که برخی ممکن است خود تجارت را مقصر این موضوع بدانند، مهم است که به یاد داشته باشیم که این تأثیرات ناشی از تمایل ذاتی انسان به مبادله کالاها و خدمات نبوده، بلکه نتیجه سیاست تجاری ضعیف است. این سیاست بر این فرض معیوب استوار بود که مداخله دولت در اقتصاد ذاتاً منفی است و تجارت آزاد همیشه بر جایگزین ارجحیت دارد.
نتایج تجاری بهتر نیاز به سیاست های بهتری دارد و ترامپ ثابت کرده است که قادر به ایجاد این نوع تغییر نیست. چرا؟ زیرا نگاه وی به سیاست تجاری ماهیت استخراجی دارد. دیدگاه وی اساساً در مورد نشان دادن قدرت است - ظاهراً قدرت شخصی خودش. وسواس وی نسبت به تعرفه ها در مورد ایجاد نتایج بهتر برای افراد شاغل، محیط زیست یا آب و هوا نیست. در عوض به نظر میرسد که وی تعرفهها را راهی برای وادار کردن دیگران - دشمنان و متحدانش - به غر زدن در مقابل وی و ارائه امتیازاتی در ازای برداشتن تعرفهها میبیند.
علیرغم وعدههای مستمر ترامپ، تعرفهها و کاهش مالیات شرکتها زنجیرههای عرضه جهانی را تغییر نداد
این امر ممکن است برای برخی خوب به نظر برسد، اما این رویکرد مردانه قوی در تجارت، فرصتهای همکاری با شرکای بینالمللی را برای رسیدگی به چالشهای تعیینکننده مانند تغییرات آبوهوایی، نابرابری، مهاجرت و موارد دیگر - که همگی نیازمند راهحلهای جهانی هستند، از بین میبرد. دوره ریاست جمهوری ترامپ به طور مداوم نشان داد که چرا این رویکرد شکست خورد. کشورهای دیگر هنگامی که با تهدیدات تعرفهای فوری ترامپ مواجه شدند، به سادگی قولهایی دادند که قصد نداشتند به آن عمل کنند، همانطور که چین در معامله تجاری «فاز اول» خود با ترامپ انجام داد. در واقع مطالعه اخیر موسسه پترسون نشان داد که چین هیچ یک از ۲۰۰ میلیارد دلار صادرات ایالات متحده آمریکا را که وعده داده بود، خریداری نکرده است.
علیرغم وعدههای مستمر ترامپ، تعرفهها و کاهش مالیات شرکتها زنجیرههای عرضه جهانی را تغییر نداد. تعداد کل مشاغل تولیدی در زمان ترک پست ریاست جمهوری توسط وی کمتر از زمانی بود که شروع به کار کرد. کسری تجاری منفجر شد و صنایعی مانند نیمه هادی ها همچنان سهم بازار خود را به نفع چین از دست دادند. اکنون به نظر می رسد وی فکر می کند که با تعرفه های بیشتر و حتی کاهش بیشتر مالیات شرکت ها، نتیجه به نحوی متفاوت خواهد بود.
دولت بایدن هریس نشان داده است که با ترکیب درست ارزش ها و عمل گرایی، سیاست تجاری که کارگران و طبقه متوسط را در مرکز توجه قرار می دهد، می تواند نتایج واقعی را به همراه داشته باشد
آمریکاییها میدانند که سیاست تجاری به معنای تسلط یا گرفتن امتیاز نیست و مطمئناً در مورد قدرت شخصی یک فرد نیست. بلکه باید در مورد اهرم تجارت جهانی باشد به نحوی که جهان ما را پایدارتر کند، محیط زیست ما را تمیزتر کند و کارگران ما را مرفه تر کند.
سیاست تجاری از جمله تعرفه های استراتژیک، می تواند نیرویی باشد که مشاغل با کیفیت بالا ایجاد و حفظ کند. باید با سایر ابزارهای دولتی - از جمله مقررات و تدارکات و همچنین تحقیق و توسعه - هماهنگ باشد تا یک استراتژی کل نگر برای گسترش طبقه متوسط و تقویت کارگران و جوامع آنها شکل دهد. همیشه اینطور نبوده است، اما می تواند باشد - و به همین دلیل است که رهبری و ارزش ها اهمیت دارند.
دولت بایدن هریس نشان داده است که با ترکیب درست ارزش ها و عمل گرایی، سیاست تجاری که کارگران و طبقه متوسط را در مرکز قرار می دهد، می تواند نتایج واقعی را به همراه داشته باشد. سرمایهگذاریهای تحولآفرین دولت در صنایع آینده، گسترش مقررات «خرید آمریکایی»، استفاده از کنترلهای صادراتی و تعرفههای هدفمند و تعهد آن به اختراع و تولید داخلی فناوریهای بزرگ بعدی در آینده، نزدیک به یک تریلیون دلار درآمد داشته است و باعث سرمایه گذاری بخش خصوصی در تولید ایالات متحده و ایجاد تقریباً ۸۰۰۰۰۰ شغل جدید در بخش تولید شده است. همچنین باعث شده کسری تجاری با چین به پایین ترین سطح خود در سال های اخیر برسد.
این نوع استراتژی نیاز به رهبری متفکر و آگاه در مورد مسائل تجاری دارد. همچنین مستلزم آن است که از سیاست تجاری برای منافع شخصی استفاده نشود، بلکه به عنوان اهرمی در خدمت ارزش های ما و در هماهنگی با شرکا و متحدان آمریکا باشد.
نظر شما