بازار؛ گروه بین الملل: آنیل سوکلال نماینده آفریقای جنوبی در گروه اقتصادهای نوظهور جهان موسوم به بریکس، گفت: ایران، عربستان، امارات، مصر و اتیوپی از امروز اول ژانویه ۲۰۲۴ میلادی (۱۱ دی) به این بلوک خواهند پیوست.
سوکلال با اشاره به شرکت نمایندگان بلندپایه ایران، عربستان، امارات، مصر و اتیوپی، در نشست اخیر بریکس که اوایل ماه دسامبر در دوربان آفریقای جنوبی برگزار شد، تاکید کرد: با پیوستن این کشورها، اعضای بریکس ۲ برابر خواهد شد. قرار است نمایندگان اعضای جدید بریکس در نشست بعدی این بلوک اقتصادی که ۳۰ ژانویه (۱۰ بهمن) در مسکو برگزار خواهد شد نیز شرکت داشته باشند.
به نوشته بلومبرگ، اعضای فعلی شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی در ماه آگوست از ۶ کشور جدید که پیشتر درخواست عضویت خود را ارائه کرده بودند، دعوت کردند به این بلوک اقتصادی بپیوندند تا به این ترتیب برخی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی جهان را با برخی از بزرگترین مصرفکنندگان آن در قالب بریکس، گرد هم آورند. از میان این ۶ کشور تنها آرژانتین این دعوت را رد کرد چرا که خاویر میلی رئیس جمهور جدید این کشور پس از اینکه در ماه جاری بر سر کار آمد، درخواست عضویت آلبرتو فرناندز رئیس جمهور سابق آرژانتین در بریکس را پس گرفت.
استراتژی «نگاه به شرق» ایران
پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، ایران به دنبال اتخاذ سیاست خارجی مستقلی بود که تابع دیکتههای قدرتهای خارجی اعم از غربی و شرقی نباشد. اما به مرور زمان تشدید درگیریها با کشورهای غربی منجر به رویکرد جناح ضدغربی بر سیاست خارجی ایران شد و این امر عمدتاً از طریق جهتگیری استراتژیک ایران به شرق و ظهور چین و روسیه بهعنوان شرکای اصلی تهران مشهود بود. سیاست «نگاه به شرق» ایران اغلب با هدف تقویت روابط سیاسی، اقتصادی و استراتژیک با کشورهای واقع در شرق زمین، به ویژه در قاره آسیا، به منظور گسترش شبکه اتحاد ایران و محدود کردن نفوذ قدرتهای غربی تلقی میشود.
در واقع، رویکرد نگاه به شرق را سه رئیسجمهور اخیر ایران؛ محمود احمدی نژاد (۲۰۰۵-۲۰۱۳)، حسن روحانی (۲۰۱۳-۲۰۲۱)، و ابراهیم رئیسی (از سال ۲۰۲۱) اتخاذ و توسعه دادند. علیرغم تفاوت در رویکردهای اتخاذ شده توسط هر یک از سه رئیس جمهور، شباهت اساسی بین این سه دولت را مورد وجود دارد و آن تلاش برای تنوع بخشیدن به روابط خارجی ایران و انگیزههای اقتصادی است که این امر مانورهای دیپلماتیک ایران را افزایش میدهد.
سیر راهبرد «نگاه به شرق» که ایران در دو دهه گذشته اتخاذ کرد، به ویژه در دوران رئیسی به بدیل نهایی روابط ایران با غرب تبدیل شد و حکایت از تغییر قابل توجهی از وضعیت سیاست خارجی موجود دارد. با توجه به فضای ژئوپلیتیکی معاصر که مشخصه آن رقابت مجدد بین قدرتهای بزرگ است، نیاز به این تغییرات محسوس بود. در عوض، ایران امروز تلاشهای بیوقفهای برای ایجاد روابط قویتر یا حتی اتحاد با قدرتهای شرقی انجام میدهد. اگرچه این تغییر تا حدودی نتیجه داده است، اما در عین حال گزینههای سیاست خارجی ایران و حرکت دیپلماتیک آن را محدود کرده است. این امر با احتیاط مستمر متحدان ایران مانند چین و سایر کشورهای آسیایی مانند هند به دلیل نگرانی از روابط خود با غرب به ویژه ایالات متحده تشدید میشود.
سیر راهبرد «نگاه به شرق» که ایران در دو دهه گذشته اتخاذ کرد، به ویژه در دوران رئیسی به بدیل نهایی روابط ایران با غرب تبدیل شد و حکایت از تغییر قابل توجهی از وضعیت سیاست خارجی موجود دارد. با توجه به فضای ژئوپلیتیکی معاصر که مشخصه آن رقابت مجدد بین قدرتهای بزرگ است، نیاز به این تغییرات محسوس بود
پیامدهای اقتصادی
در سالهای اخیر ایران رویکرد نگاه به شرق خود را با پیوستن شانگهای و بریکس نشان داده است. البته سازمان همکاری شانگهای عمدتاً بر مسائل سیاسی و امنیتی متمرکز است، در حالی که بریکس بلوکی از اقتصادهای بازار در حال ظهور است که حدود ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل دهد. برای ایران که از تحریمها و انزوای اقتصادی در رنج است، این بلوک فرصتهای بزرگی را برای شکوفایی دوباره فراهم میکند. در واقع، ایران میتواند از طریق عضویت در این بلوک به دستاوردهای زیادی دست یابد، زیرا هدف آن ارتقای نظم جهانی جدید مبتنی بر چندجانبهگرایی و تمرکز بر یک سیستم مالی جایگزین است.
همچنین به باور کارشناسان، ایران در قلب گروه بریکس قرار دارد زیرا در چهارراه اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد. همچنین، ایران دارای منابع عظیم نفت و گاز و معادن فراوان و دارای سیستم دفاعی قوی برای حفظ امنیت منطقه ومقابه با مداخله خارجی در امور منطقه است. همه این موارد میتواند به موفقیت ایران در اتحاد بریکس کمک کند. پیوستن ایران به بریکس بلافاصله پس از عضویت دائم در سازمان همکاری شانگهای، قطعاً نشان داد که تلاشهای آمریکا برای منزوی کردن ایران «به میزان قابل توجهی محدود است». کارشناسان و مسئولان ایرانی معتقدند پیوستن به بریکس اساساً به معنای دشوارتر شدن کار انزوای سیاسی جمهوری اسلامی است.
قبل از توسعه اخیر، اقتصادهای بریکس حدود ۲۶ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل میدادند. با شش عضو جدید، سهم آنها به ۳۷ درصد افزایش مییابد. در این مان، ایران یک "بازار تا حد زیادی دست نخورده" توسط قدرتهای اقتصادی جهان از جمله چین و روسیه است، به این معنی که فضای زیادی برای تجارت نزدیکتر بین ایران و کشورهای بریکس وجود خواهد داشت. ایران بازار بزرگی با جمعیت ۸۵ میلیون نفری و دارای منابع انسانی تحصیلکرده عظیم است و با وجود تحریمهای غیرقانونی آمریکا، حجم تجارت غیرنفتی آن در سال گذشته به ۱۱۲ میلیارد دلار رسید. بنابراین، ایران میتواند شریک مناسبی در زنجیره فعالیتهای ارزشآفرین برای سایر اعضای بریکس باشد.
پیوستن ایران به گروه بریکس در پرتو تشدید تنشها بین تهران و واشنگتن در پی حوادث اخیر در خلیج فارس و استقرار ناوهای جنگی آمریکایی در آن صورت میگیرد. از همین روی، پیوستن ایران به بریکس به نفع کشور و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی این سازمان چندجانبه در صحنه بینالمللی است
بر اساس دادههای گمرک جمهوری اسلامی ایران، تجارت غیرنفتی ایران و پنج عضو اصلی بریکس در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ به ۳۸.۴۳ میلیارد دلار رسید که ۱۴ درصد افزایش داشت. چین با ۳۰.۳۲ میلیارد دلار بزرگترین شریک تجاری ایران بوده و پس از آن هند با ۴.۹۹ میلیارد دلار، روسیه با ۲.۳۲ میلیارد دلار، برزیل با ۴۶۶.۵۵ میلیون دلار و آفریقای جنوبی با ۳۲۲.۰۴ میلیون دلار قرار دارند.
در مقابل؛ سیاست بریکس مبنی بر پیگیری تجارت غیر دلاری و برنامه آن برای ایجاد یک بانک سرمایه گذاری مشترک فرصتهایی را برای کشورها ایجاد میکند تا مستقل از ایالات متحده آمریکا در همکاریهای اقتصادی مشارکت کنند. ایران یکی از کشورهایی است که میتواند از این سیاست سود زیادی ببرد، زیرا ایالات متحده مایل بوده که تجارت مبتنی بر دلار ایران را محدود کند. در واقع، بریکس در تلاش است تا گروهی متنوع از اقتصادها را تشکیل دهد و به نظر میرسد به ویژه از کشورهای صادرکننده کالا حمایت میکند که میتوانند شبکه تجاری قوی بین کشورهای بریکس را با تمرکز بر دور شدن از وابستگی به دلار تسهیل کنند.
البته، پیوستن ایران به گروه بریکس در پرتو تشدید تنشها بین تهران و واشنگتن در پی حوادث اخیر در خلیج فارس و استقرار ناوهای جنگی آمریکایی در آن صورت میگیرد. از همین روی، پیوستن ایران به بریکس به نفع کشور و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی این سازمان چندجانبه در صحنه بینالمللی است.
نتیجه گیری
انگیزههای پشت محور شرق سیاسی است. این محور همچنین در جهت تقویت نظریه دوری از غرب با سیاست خودکفایی اقتصادی که بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی پس از پایان دوران استعمار در دهه ۱۹۶۰ دنبال کردند، همخوانی دارد. این وضعیت نشان دهنده وضعیت متفاوتی در یک سیستم بین المللی یکپارچه است. به عنوان مثال، عضویت هند در BRICS و سازمان همکاری شانگهای با هدف گسترش قابلیتهای پوشش ریسک و فرصتهای چانه زنی در زمینههای تجارت، سرمایه گذاری، امنیت، فناوری، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تجارت است.
شاید بتوان از این اهداف برای درک تصمیمات عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر و سایر کشورهای در حال توسعه برای پیوستن به بریکس استفاده کرد. به نظر می رسد ایران به اردوگاهی تعلق دارد که بخ دنبال کاهش هژمونی غرب است. به نظر می رسد گروه بریکس، مانند سازمان همکاری شانگهای، بیش از آنکه ساختاری برای ایجاد اجماع و اقدام جمعی باشد، بازتابی از روحیه سیاسی باشد. این دو سازمان اساساً با انگیزههای سیاسی چین، ایران و روسیه برای تشکیل قدرت فراتر از هژمونی ایالات متحده است. در واقع، ایران احتمالا بر این باور باشد که از طریق عضویت در گروه بریکس، به نظم جهانی متفاوتی کمک میکند که هژمونی غرب را مختل میکند.
نظر شما