بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی راهبردی interregional وابسته به امارات متحده عربی در مقاله ای با قلم «محمد سلامی» نوشت: بحران قره باغ کوهستانی آزمونی برای ایالات متحده آمریکاست، اینکه آیا می تواند ارزش های اخلاقی و انسانی را با منافع ژئوپلیتیکی و امنیتی متعادل کند. سه سال فعالیت دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا در منطقه قره باغ نشان داد که واشنگتن برای توسعه حضور قوی تر در منطقه قفقاز به آذربایجان بیش از ارمنستان نیاز دارد. تمرکز ایالات متحده بر بازدارندگی باکو از چرخش به سمت روسیه است و بنابراین با وجود تلاش های اسمی برای تشویق صلح، آذربایجان را قاطعانه محکوم نکرده است.
ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
سه گروه منطقهای از بازیگران درگیر بحران قفقاز جنوبی شدهاند: خاورمیانه (ترکیه و ایران)، قفقاز (ارمنستان و آذربایجان) و میانجیگران صلح (اروپا، آمریکا و روسیه). در طی جنگ قره باغ صدها نفر کشته و زخمی و هزاران نفر آواره شده اند. اگرچه جامعه بین المللی به ویژه ایالات متحده آمریکا به دنبال پایان دادن به این بحران است، به نظر می رسد واشنگتن بین ارزش های اخلاقی و واقعیت های ژئوپلیتیک عمل گرایانه گیر کرده است.
مناقشه ارضی جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ کوهستانی از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه داشته و در دهه ۱۹۹۰ به درگیری نظامی بین دو کشور منجر شد که منجر به اشغال منطقه توسط ایروان شد. در سپتامبر ۲۰۲۰، باکو یک حمله ۴۴ روزه را با حمایت ترکیه آغاز کرد و بخش اعظمی از قلمرو را پس گرفت. این درگیری با میانجیگری روسیه و استقرار نیروهای حافظ صلح روسیه پایان یافت، اما مسکو نتوانست صلح را به طور کامل برقرار کند.
با این حال قفقاز به اندازه خاورمیانه، اروپا یا اقیانوسیه اولویت سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا نبوده است زیرا ثروت و قدرت کمتری در این منطقه متمرکز نموده است
در سپتامبر گذشته، آذربایجان آخرین حمله خود را به قره باغ کوهستانی انجام داد و صدها ارمنی از این منطقه فرار کردند. ایروان این امر را پاکسازی قومی نامید با توجه به کمبود غذا و سایر عوامل بحران. واکنش آمریکا به این جنگ سه ساله هیچ نتیجه مشخصی نداشته است. ایالات متحده آمریکا برخی تلاش های دیپلماتیک انجام داده و از طرف های مربوطه خواسته است تا به قوانین بین المللی بشردوستانه پایبند باشند.
با این حال قفقاز به اندازه خاورمیانه، اروپا یا اقیانوسیه اولویت سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا نبوده است زیرا ثروت و قدرت کمتری در منطقه سابق متمرکز نموده است. اگر چه آذربایجان و ارمنستان روابط خصمانه ای با واشنگتن ندارند، اما متحدان پیمان رسمی با ایالات متحده مانند هند، عربستان سعودی، کره جنوبی یا ژاپن نیز نیستند.
ایالات متحده آمریکا از طریق درخواست از باکو برای پیگیری راه حلی مسالمت آمیز برای بحران قره باغ به دنبال تعهد خود به لیبرالیسم، آزادی، حقوق بشر و نظم مبتنی بر قانون بوده است. در جدیدترین تلاش ایالات متحده آمریکا برای کاهش بحران «جیمز اوبرایان» دستیار وزیر امور خارجه در امور اروپا و اوراسیا، عملیات نظامی سپتامبر را یکجانبه خواند. اوبرایان در جریان جلسه استماع در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان گفت تا زمانی که توافق صلح بین باکو و ایروان به دست نیامد، هیچ شانسی برای تجارت معمول با آذربایجان وجود نخواهد داشت.
یک جامعه ارمنی قوی در ایالات متحده آمریکا وجود دارد که قدرت لابیگری قابل توجهی دارد. در سال ۱۹۹۲ در جریان جنگ آذربایجان و ارمنستان، لابی ارمنی موفق شد بند ۹۰۷ را در متن قانون حمایت از آزادی وارد کند. بر اساس این بخش، آذربایجان نمیتوانست از آمریکا کمک یا حمایت مستقیم دریافت کند. با این حال بخش ۹۰۷ از آن زمان با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیکی و منافع امنیت ملی ایالات متحده آمریکا فراموش شده است.
بخش ۹۰۷ تا حملات ۱۱ سپتامبر در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش اجرا شد. پس از این حملات بوش به کنگره رفت و خواستار لغو این بند شد تا نیروهای آمریکایی بتوانند از آذربایجان به عنوان نقطه شروع جنگ در افغانستان استفاده کنند. این مهم منجر به مشارکت های انرژی، نظامی و امنیتی گسترده تر بین واشنگتن و باکو شد. از سال ۲۰۰۲ اکثر روسای جمهور ایالات متحده آمریکا از این حق برای چشم پوشی از بخش ۹۰۷ استفاده کرده اند.
اگرچه حملات آذربایجان آشکارا حقوق ارامنه در سرزمین های اشغالی را نقض می کند اما ایالات متحده آمریکا بیشتر نگران همکاری های انرژی، واقعیت های ژئوپلیتیکی و رقابت های بین المللی است
دلایل متعددی وجود دارد که چرا ایالات متحده آمریکا نمی تواند یا نمی خواهد قاطعانه در پاسخ به این حملات عمل کند. اگرچه این حملات آشکارا حقوق ارامنه در سرزمین های اشغالی را نقض می کند، اما ایالات متحده بیشتر نگران همکاری های انرژی، واقعیت های ژئوپلیتیکی و رقابت های بین المللی است.
با توجه به جنگ اوکراین و تصمیم اتحادیه اروپا برای کاهش ۴۵ درصدی وابستگی به گاز روسیه، اتحادیه اروپا تصمیم گرفت واردات خود از آذربایجان را از ۸ میلیارد متر مکعب (میلیارد متر مکعب) به حدود ۲۰ میلیارد متر مکعب تا سال ۲۰۲۷ افزایش دهد. یونان تا سال ۲۰۰۷ تنها خریدار اروپایی گاز طبیعی آذربایجان بود. از زمان تأسیس کریدور گاز جنوبی در سال ۲۰۱۱، واردات گاز اروپا از آذربایجان افزایش یافته است. ایالات متحده آمریکا ضامن امنیتی برای تامین گاز اتحادیه اروپا است و قویا از این توافق حمایت می کند. اسرائیل همچنین تا ۴۰ درصد نفت خود را از آذربایجان تامین می کند.
بسیاری از شرکت های انرژی غربی علاقه زیادی به پروژه های گاز آذربایجان دارند. غول انرژی بریتانیا بریتیش پترولیوم به نمایندگی از کنسرسیومی از شرکت های انرژی در حال اجرای دو پروژه بزرگ گازی در آذربایجان است. بریتیش پترولیوم حدود ۲۴۰۰ کارمند در قفقاز دارد و همچنین در حال توسعه خط لوله باکو-تفلیس-جیهان (BTC) است که ظرفیت ۱.۲ میلیون بشکه در روز یا بیش از یک درصد از عرضه نفت جهان را دارد.
واشنگتن امیدوار است از آذربایجان برای اعمال فشار بر رقبایی مانند ایران و روسیه استفاده کند
جمهوری آذربایجان و ایالات متحده آمریکا در زمینه دفاع مشترک و مبارزه با تروریسم از جمله مبارزه با گسترش سلاح های هسته ای، قاچاق مواد مخدر و بهبود امنیت در منطقه وسیع تر خزر و فراتر از آن همکاری کرده اند. در مقاطع مختلف در طول سالیان، ارتش آذربایجان از تلاش های آمریکا در عراق و بالکان حمایت کرده است. فرودگاه های آذربایجان برای پروازهای ایالات متحده و ناتو برای حمایت از نیروهای بین المللی کمک به امنیت (ISAF) در افغانستان موقعیت مناسبی داشتند. ارتش آذربایجان همچنین برنامه مشارکت دولتی سازنده با گارد ملی اوکلاهاما ایجاد کرده است.
از نظر ژئوپلیتیکی آذربایجان بخشی از مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر (TITR) است که به کریدور میانی نیز معروف است. این مسیر اتحادیه اروپا و چین را از طریق راه آهن و جاده به یکدیگر متصل می کند و سالانه ۶۰۰ میلیارد یورو تجارت دوجانبه را از طریق آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی حمل می کند.
غرب کریدور میانی را جایگزینی برای کریدور شمالی میداند، زیرا کریدور اولی از نفوذ روسیه و بلاروس دورتر است. کریدور میانه همچنین مسیر تجاری اقتصادی تر بین اروپا و آسیا است زیرا ۲۰۰۰ کیلومتر کوتاهتر است، شرایط آب و هوایی مطلوب تری دارد و زمان سفر را در مقایسه با مسیر دریایی کریدور شمالی یک سوم (۱۵ روز) کاهش می دهد. در نهایت واشنگتن امیدوار است از آذربایجان برای اعمال فشار بر رقبایی مانند ایران و روسیه استفاده کند. پس از جنگ اوکراین، مسکو به دنبال تقویت حضور خود در قفقاز جنوبی است که به دلیل بحران اوکراین کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
دریای خزر از نظر استراتژیک حساس به نظر می رسد زیرا با ایران هم مرز است و ایالات متحده مدت هاست بی سر و صدا برای کمک به آذربایجان برای مقابله با حضور نظامی قوی تر ایران در خزر تلاش می کند
ارمنستان متحد مسکو بوده است اما از آنجایی که به شدت از انفعال روسیه در این بحران آزرده شده است، ممکن است به سمت غرب متمایل شود. مانورهای نظامی مشترک اخیر ایالات متحده و ارمنستان و تصمیم ایروان برای پیوستن به دادگاه کیفری بین المللی نشان می دهد که با توجه به فعالیت های مسکو در قفقاز جنوبی، چنین مشارکتی دور از ذهن نیست.
تنش هایی بین آذربایجان و همسایه جنوبی اش ایران بر سر کریدور زنگزور، روابط با اسرائیل، تمرینات نظامی در نزدیکی مرز مشترک آنها و فروش احتمالی پهپادهای جنگی به ایروان وجود داشته است. آمریکا از این فاصله بین آذربایجان و ایران استقبال می کند.
در سالهای ۱۹-۲۰۱۸، واشنگتن بیش از ۱۰۰ میلیون دلار کمک نظامی به باکو برای مقابله با تهدیدات تهران ارائه کرد. این کمک ها برای تقویت نیروهای دریایی آذربایجان و گارد ساحلی در دریای خزر غنی از نفت و گاز بیشتر از کمک های آمریکا به گرجستان، وفادارترین و مشهودترین شریک آمریکا در منطقه بود. دریای خزر از نظر استراتژیک حساس به نظر می رسد زیرا با ایران هم مرز است و ایالات متحده مدت هاست بی سر و صدا برای کمک به آذربایجان برای مقابله با حضور نظامی قوی تر ایران در خزر تلاش می کند.
بحران قره باغ کوهستانی آزمونی برای ایالات متحده است این که آیا می تواند ارزش های اخلاقی و انسانی را با منافع ژئوپلیتیکی و امنیتی متعادل کند. سه سال فعالیت دیپلماتیک ایالات متحده در منطقه قره باغ نشان داد که واشنگتن برای توسعه حضور قوی تر در منطقه قفقاز به آذربایجان بیش از ارمنستان نیاز دارد. تمرکز ایالات متحده آمریکا بر بازدارندگی باکو از چرخش به سمت روسیه است و بنابراین با وجود تلاش های اسمی برای تشویق صلح، آذربایجان را قاطعانه محکوم نکرده است.
نظر شما