۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۷
هشدار سقوط جهان به دره سیلیکون
کتاب «استبداد غول‌های فناوری» منتشر شد

هشدار سقوط جهان به دره سیلیکون

کتاب «استبداد غول‌های فناوری» به تازگی به همت مجموعه پژوهشی زاویه و همکاری «انتشارات صاد»، با ترجمه امیرعباس رکنی و حمید حائری منتشر شده است.

به گزارش بازار، در ششم ژانویه ۲۰۲۰ جمهوری‌خواهان ایالت میسوری نتایج انتخابات را به چالش کشیدند؛ همان روزی که طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره یورش بردند و همان روزی که چاپ کتاب «استبداد غول‌های فناوری» از سوی نخستین ناشرش لغو شد. این کتاب را جاش هاولی نوشته بود؛ سناتور جوان جمهوری‌خواه؛ اهل روستایی در ایالت میسوری.

هاولی از زمانی که به کنگره راه یافت، تبدیل به قهرمان بسیاری از خانواده‌های آمریکایی شد. چرا که در سال‌های فعالیت خود در کنگره از طرح‌ پرداخت‌های مستقیم به افراد شاغل در طول همه‌گیری کووید-۱۹ دفاع کرده بود، بر تعدیل نظام روابط موجر و مستأجر در ایالات‌متحده پا می‌فشرد و همچنین طی یک دعوای حقوقی علیه طرح بیمه اوباماکر در دادگاه عالی مبارزه جانانه‌ای کرد که در آن دعوا پیروز هم شد.

اگر همه این سوابق را کنار رویکرد فعالانه و اجتماع‌مدار هاولی در مواجهه با طرح‌های اقتصادی آمریکا بگذاریم، می‌توان نتیجه گرفت او در نوشتن کتاب‌ «استبداد غول‌های فناوری» درکی همه‌جانبه از تأثیرات فعالیت‌های انحصارطلبانه غول‌های فناوری پیدا کرده؛ درکی که نه تنها می‌تواند نحوه عملکرد اقتصاد الگوریتمی بزرگ‌ترین شبکه‌های اجتماعی جهان را باز یابد؛ بلکه تاثیر این عملکرد را بر زندگی عمومی و حریم خصوصی کاربران و جامعه نیز نشان می‌دهد. و این همه سبب می‌شد که هاولی در طول متن کتاب احساس خطر خود را به بیانی صریح به خواننده منتقل کند.

۴ می سال ۲۰۲۱، بالاخره کتاب «استبداد غول‌های فناوری» منتشر شد، سناتور جوان در همان خط اول کتاب صحبت از نخستین ناشر کتابش به میان آورد. ناشری که چاپ کتاب را رها کرده بود. روایت لغو چاپ کتاب مثل یک مدال افتخار در کتاب نقش بسته بود. نویسنده علت عدم انتشار کتابش را دلیلی می‌دانست بر این که غول‌های دره سیلیکون تاب هیچ صدایی را نمی‌آورند که قدرت آن‌ها را بر جامعه زیر سؤال برد. دغدغه اصلی او برای نگارش این کتاب، بیان این واقعیت بود که به‌موازات رشد و توسعه غول‌های فناوری و اقتصاد انحصاری آن‌ها، هویت و اصالت طبقه اصلی کاربران، یعنی مردم عادی از بین می‌رود. آن‌ها تبدیل به ابزاری در دست مالکان پلتفرم‌ها می‌شوند و حتی استقلال و آزادی کشورها نیز در کنار مردم قربانی شده تا غول‌های فناوری روزبه‌روز سیطره خود را برجهان گسترش دهند.

سناتور جمهوری‌خواه در کتاب خود بیش از سه دهه انباشت اطلاعات کاربران را نشانه می‌رود. جمع‌آوری داده‌های شخصی کاربران از سوی شبکه‌های اجتماعی که بدون هیچ نظارتی تداوم یافته تا عاقبت فیس‌بوک، اپل و آمازون و … چنان قدرت و تسلطی بر زندگی کاربران را به دست بگیرند که نظیر آن در اختیار هیچ شرکت یا حتی دولت سیاسی مستقری نیست.

شاید اعداد در درک بهتر آنچه هاولی می‌گویند راهگشا باشند. یک بررسی نشان می‌دهد که تا ژانویه سال ۲۰۲۳، فیس‌بوک با تعداد ۲ میلیارد و ۵۹۸ میلیون کاربر پرمخاطب‌ترین شبکه اجتماعی جهان است. یوتیوب نیز پس از فیس‌بوک دو میلیارد و ۵۱۴ میلیون از مخاطبان را به خود اختصاص داده و اینستاگرام و واتساپ هم، هر کدام با سهم دو میلیارد نفر از تعداد کاربران در جایگاه سوم قرار دارند.

با این همه جمعیت میلیاردی کاربران این شبکه‌های اجتماعی تنها وجهی نیست که نشانگر تسخیر این شبکه‌ها در لایه‌های بیشتر و بیشتر حریم شخصی افراد و زیست‌ روزمره اجتماعی باشد. ذائقه‌ ما با کدام غذاها بیشتر جور است، کدام آبشارها یا کوه‌های عجیب و غریب جهان را برای سفر دوست داریم، به ورزش دو علاقه‌مندیم یا زیبایی اندام، با کدام نگرش سیاسی همدلیم، کدام خبرها توجهمان را جلب می‌کند و حتی با دین و مذهب‌مان چگونه سر و کله می‌زنیم، همه و همه در شبکه‌های اجتماعی که ما کاربر آنیم صورت‌بندی شده‌اند. آن هم به شکلی که ما کاربران می‌پسندیم. زیست روزمره ما چیست؟ در ذهن‌مان چه می‌گذرد و بیشتر دوست داریم با کدام عکس‌ها و فیلم‌ها و نوشته‌ها گره بخوریم؟ الگوهای اینستاگرام یا توییتر یا فیس‌بوک پاسخ خواهند داد. شبکه‌هایی که افسون می‌کنند، مسخ می‌کنند و قفس‌های آهنینی می‌سازند که زندگی فردی و اجتماعی بیرون از آن‌ها ناممکن به نظر می‌رسد؟

هاولی در کتاب خود با زبانی تیز و صریح استدلال می‌کند که تکنوالیگارشی یا حکومت یک‌طرفه نخبگانی از سوی غول‌های جلوس‌کرده در دره سیلیکون پدید آمده که بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی و آزادی شهروندان در دهه‌های اخیر بوده است، نویسنده باور به این دارد که برای برون رفت از شرایط موجود باید با قطع دسترسی غول‌های فناوری بر داده های شخصی کاربران، قدرت آن‌ها را مهار کنیم و با بازگشت به سبک زندگی اصیل، توجه به طبقات سازنده اجتماع یعنی معلمان و کارگران، جامعه‌ای مستقل از طبقه ثروتمند انحصار طلب بسازیم.

داستان کتاب جاش هاولی، در آغاز از یک فضای تطبیقی سر در می‌آورد؛ او غول‌های سیلیکون‌ولی را میراث‌داران خلف شرکت‌های پیمان‌کاری راه‌آهن در دوره شکوفایی صنعتی شدن آمریکا معرفی می‌کند و فردی چون مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیس‌بوک را با جی. پی. مورگان سرمایه‌دار معروف و غول نفتی آمریکای قرن نوزدهم مقایسه می‌کند. پس از این نشان می‌دهد که انحصارطلبی زاکربرگ با مورگان تفاوت چندانی ندارد. مورگان هم تمام شرکت‌های رقیب خود را در بازار یا مجبور به فروش می‌کرد، یا تهدید به نابودی. زاکربرگ نیز با تکیه‌بر این حربه توانست خود را به قدرتمندترین مرد سیلیکون ولی تبدیل کند و حالا شرکت‌هایی مانند گوگل، آمازون و فیس‌بوک و اپل که زمانی نمادی از نبوغ، آزادی و پیشتازی آمریکا در فناوری بودند، امروز با جمع‌آوری مقادیر غیرقابل‌تصوری از داده‌های شخصی کاربران، برای خود قدرت سیاسی و اقتصادی بلامنازع دست و پا کرده‌اند.

تحلیل سناتور ایالت میسوری وجه دیگری هم دارد. او شرایط موجود و افسارگسیختگی شرکت‌های بزرگ فناور را حاصل پیوند نامشروع تجارت جهانی و دولت می‌داند. نباید از یاد برد که هاولی که یک روزولت‌شناس نیز هست و کتابی هم در شرح اقدامات روزولت دارد. سناتور جمهوری‌خواه معتقد است تئودور روزولت همچون نسل آغازین پدران بنیان‌گذار آمریکا، یعنی جان آدامز، بنجامین فرانکلین و توماس جفرسون یک رئیس جمهور واقعی بوده که تمام تلاش خود را مصروف مبارزه با انحصارطلبی شرکت‌های بزرگ کرده است. اما مردانی که بعد از او به کاخ سفید راه یافته‌اند، شجاعت و اراده او را نداشتند و بر همین اساس است که شرکت‌های سرمایه‌داری توانسته‌اند چنین قدرتی برای خود در آمریکا مهیا کنند.

در نهایت، این اثر تحلیل دقیقی از نحوه عملکرد شرکت‌های گوگل، آمازون و فیسبوک ارائه داده، تمامی اسناد تخلف‌های آن‌ها را به همراه شهادت‌های محرمانه‌ای از شهود و کارکنان داخلی مورد بررسی قرار داده و اقدام به ارائه راهکارهایی برای برون رفت از وضع موجود می‌کند. در کتاب استبداد غول‌های فناوری، این حقیقت تشریح می‌شود که اکنون، بیش از هر زمان دیگر وقت آن است تا با تغییر در سیاست‌های سرمایه‌داری الگوریتمی، جهان دیجیتال جدیدی بر مبنای حاکمیت قانون خلق کنیم.

اگرچه این اثر جامعه آمریکایی و تأثیرات غول‌های فناوری بر آمریکا و مردمانش را مورد ارزیابی قرار می‌دهد؛ اما از بسیاری جهات وضعیت در دیگر نقاط جهان از جمله ایران نیز به همین منوال است. الگوریتم‌هایی که قلب تپنده پلتفرم‌ها را تشکیل می‌دهند، نه‌تنها کاربر آمریکایی، بلکه سایر کاربران جهان از جمله ایران را نیز تحت تأثیر آثار سوء خود قرار می‌دهند. هر چند آمار دقیق و مشخصی از کم و کیف استفاده کاربران ایرانی از شبکه‌های اجتماعی وجود ندارد، اما مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در خرداد ۱۴۰۱، با مطالعه جمعیت افراد ۱۸ سال به بالا اعلام کرد که ۷۸ و نیم درصد از شهروندان کشور دست کم از یک پیام‌رسان و یا شبکه اجتماعی استفاده می‌کنند.

کد خبر: ۲۴۵٬۵۴۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha